تارنمای داوطلب: با گذشت سه هفته از بازتاب اخبار مربوط به اعتصابات و اعتراضات کارگران پروژهای هنوز خبری مبنی بر به نتیجه رسیدن کنشهای صنفی کارگران منتشر نشده است. بررسی کانالها و گروههای کارگری منتسب به کارگران پروژهای شاغل در مناطق نفت،گاز و پتروشیمی حاکی از آن است که هنوز هیچ یک از پیمانکاریها به درخواست کارگرانی که اعتراض خود را با پیوستن به کمپین« ۱۴ -۱۴» به گوش کارفرمایان رساندهاند، پاسخ مثبت ندادهاند.
دور جدید اعتصابات سالانه و صنفی کارگران پروژهای نفت، گاز و پتروشیمی از ۳۱ خرداد ماه رسما آغاز شده است. بر اساس اعلام گروههای مجازی منتسب به کارگران پروژهای، تاکنون بیش از ۲۰ هزار کارگر به کمپینی پیوستهاند که مطالبات مهم آن ۱۴ روز کار و ۱۴ روز استراحت، افزایش دستمزد سالانه و حذف پیمانکاران است.
منابع خبری میگویند؛ کارگران پروژه ای در پالایشگاه ها، پتروشیمی ها و دیگر مراکز نفت و گاز و نیروگاهی با تحویل ابزار خود به خانه رفتهاند. برخی از کانالهای خبری با انتشار تصاویری از کارگرانی که پلاکاردهای مطالبات خود را در دست دارند، تجمعات چند نفره آنها پیش از ترک کارگاهها نشان دادهاند. کارگران معترض میگویند نباید هیچ تفاوتی در شرایط مزدی و معیشتی کارگرانی که برای شرکت نفت و گاز و پتروشیمی ها کار میکنند، باشد و باید در برابر کار یکسان، مزد یکسان دریافت کنند و شرایط کاری یکسان داشته باشند.
کانال تلگرامی شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت و گروه پایپینگ و اکیپ پروژهای که اخبار کمپین را به طور غیررسمی پوشش میدهند ادعا میکنند که این اعتصابات با وجود تهدیدهایی مبنی بر اخراج کارگران و تهدیدهای امنیتی ادامه دارد اما هیچ یک از این کانالهای اطلاعرسانی به میزان موفقیت این کمپین تا به امروز و چگونگی تداوم آن اشارهای نکردهاند. مسئلهای که یکی از معایب جدی کمپینهای «غیرسازمانیافته» است و چشمانداز مبهمی از آینده یک کنش صنفی را پیش روی افکار عمومی قرار میدهد.
فقدان سازماندهی و خطر فرسایشی شدن اعتراضات
اعتصابات کارگری در مناطق نفت،گاز و پتروشیمی بعد از ۴ دوره برگزاری کمپینهای کارگران پروژهای در سالهای گذشته وارد پنجمین سال خود شده است. با وجود برخی ادعاها مبنی بر موفقیتآمیز بودن نسبی این اعتصابات که در سالهای گذشته نیز در با طرح مطالبات مشابه دنبال میشد، همچنان اعتراضات کارگران شاغل در این مناطق فاقد سازماندهی و فعالیت تشکیلاتی است. گفتگو با فعالان کارگری شاغل در این مناطق نشان میدهد که جز تعدادی از پیمانکاران که در شرایط خاص و به دلیل نیاز به نیروی ماهر، شرایط کمپین شامل دستمزد و مزایای شغلی متناسب را میپذیرند، اغلب پیمانکاریها با تهدید و ارعاب تلاش میکنند کارگران را به کار بازگردانند و یا با به کار بردن استراتژی «اعتصابشکنی» از نیروی جایگزین به جای کارگران معترض استفاده کنند. دامنه تهدید علیه کارگران البته به کارگاه محدود نمیشود و گاهی فراتر از آن سازوکار حاکمیتی مناطقی مانند پارس جنوبی را نیز به مواجهه قهرآمیز با کارگران میکشاند. تهدید به بازداشت و پروندهسازی علیه کارگران و رهبران اعتراضات از جمله این اقدامات است.
با توجه به چنین شرایطی است که احتمال فرسایشی شدن و به نتیجه نرسیدن اعتراضات بالاتر میرود.
خطر فرسایشی شدن اعتراضات در طولانی مدت
واقعیت این است که اعتصابات کارگری مدتهاست به ابزاری برای کارگران برای دفاع از شرایط، دستمزدها و حقوق بهتر تبدیل شده است. با این حال، همه اعتصابات به ویژه وقتی فاقد سازمانیافتگی باشند، موفقیت آمیز نیستند و برخی میتوانند فرسایشی و بیاثر شوند. این شرایط عبارتند از؛
فقدان اهداف روشن
یکی از دلایل اصلی بی اثر شدن اعتصابات کارگری فقدان اهداف مشخص است. اعتصابات باید اهداف مشخصی داشته باشند که بر سایر کارگران و افکار عمومی تاثیرگذار باشد. وقتی اهداف مبهم هستند یا دائماً در حال تغییر هستند، منجر به سردرگمی میشود و عزم شرکت کنندگان را کاهش میدهد. کارگران ممکن است در مورد آنچه که برای چه میجنگند نامطمئن باشند. این منجر به کاهش روحیه و تعهد میشود. علاوه بر این، اهداف نامشخص، اندازهگیری پیشرفت یا موفقیت را دشوار میکند و باعث ناامیدی مهاجمان و تضعیف عزم آنها میشود.
ارتباط ضعیف
ارتباط موثر برای موفقیت یک اعتصاب بسیار مهم است. هنگامی که ارتباط بین رهبران و اعضای یک گروه به هر دلیلی_از قبیل تهدید یا بازداشت و غیره_ قطع میشود، تأثیر اعتصاب به میزان قابل توجهی ضعیف میشود. ارتباطات ضعیف میتواند منجر به اطلاعات نادرست، سوءتفاهم و عدم هماهنگی شود. رهبران اعتراضات باید اطمینان حاصل کنند که پیامهای آنها واضح، سازگار و به طور گسترده منتشر شده است. آنها باید از کانال های مختلفی برای دسترسی به اعضا و مردم استفاده کنند، از جمله رسانههای اجتماعی، بیانیههای مطبوعاتی و برگزاری تجمعات در صورت امکان. بدون ارتباط مؤثر، پیام اعتصاب میتواند کمرنگ شود و اثربخشی کلی آن کاهش یابد.
همبستگی بالا
وحدت سنگ بنای یک اعتصاب موفق است. اختلافات داخلی در گروه معترضان میتواند اثربخشی یک کمپین اعتصابی را از بین ببرد. وقتی اعضا متحد نباشند، بهرهبرداری از این شکاف ها و تضعیف اعتصاب برای کارفرمایان آسانتر میشود. تضادهای داخلی میتواند از اختلاف نظر بر سر استراتژی، اهداف یا رهبری ناشی شود. چنین تقسیمبندیهایی میتواند منجر به درگیریهای داخلی و کاهش قدرت جمعی کارگران شود. رهبران اعتراضات باید برای تقویت همبستگی و رسیدگی سریع به درگیریهای داخلی تلاش کنند تا یک جبهه واحد را حفظ کنند.
فشارهای حقوقی و مالی
کارفرمایان اغلب از فشارهای قانونی و مالی برای تضعیف اعتصابات استفاده میکنند. آنها ممکن است اقداماتی برای کاهش تأثیر اعتصاب انجام دهند و از طریق درخواست از مقامات امنیتی برای برخورد با معترضان و این قبیل اقدامات با کارگران معترض مقابله کنند. فشارهای مالی، مانند تهدید به اخراج میتواند منابع کارگران اعتصابی را تحت فشار قرار دهد و برخی را مجبور به بازگشت به کار به دلیل ضرورت اقتصادی کند. این تاکتیک ها میتواند احساس فوریت و ناامیدی را در بین کارگران ایجاد کند و عزم آنها را تضعیف کند و اعتصاب را کم اثر کند.
همراهی افکار عمومی
غیر از چند هفته نخست اعتراضات کارگران پروژهای که در رسانهها بازتاب داشت، خبرهای تازهای از روند کمپین در رسانههای رسمی داخلی و فارسیزبان خارج از کشور منتشر نمیشود. این در حالیست که حمایت عمومی برای موفقیت اعتصاب کارگری حیاتی است. هنگامی که درک عمومی علیه اعتصاب کنندگان تغییر کند، کمپین میتواند به سرعت شتاب خود را از دست بدهد. اعتصاب هایی که به عنوان بیش از حد مخرب، غیرمنطقی یا مضر برای عموم تلقی میشوند، میتوانند متحدان و حامیان بالقوه را از خود دور کنند. پوشش رسانهای نقش مهمی در شکلگیری ادراک عمومی دارد. نمایشهای منفی رسانهای میتواند همدردی و حمایت عمومی را از بین ببرد و دستیابی به اهداف را چالشبرانگیزتر کند. اعتصاب کنندگان باید کاری کنند که پیام آنها توسط جامعه شنیده شده و درک شود.
اقدامات متقابل کارفرما
کارفرمایان میتوانند از اقدامات متقابل مختلفی برای به حداقل رساندن تأثیر اعتصاب استفاده کنند. استخدام کارگران جایگزین که به عنوان «اعتصاب شکن» نیز شناخته میشوند، میتواند فشار بر کارفرما را برای مذاکره کاهش دهد. کارفرمایان همچنین ممکن است کار را «قفل» کنند و به طور موقت عملیات را تعطیل کنند تا کارگران را برای بازگشت به کار بدون امتیاز تحت فشار قرار دهند. این اقدامات متقابل میتواند به طور قابل توجهی اثربخشی اعتصاب را کاهش دهد و دستیابی به اهداف را برای کارگران چالش برانگیزتر کند.
مدت زمان طولانی
مدت زمان اعتصاب میتواند بر اثربخشی آن تأثیر بگذارد. اعتصابات طولانی مدت میتواند منابع مالی کارگران را تحت فشار قرار دهد، استقامت کارگران را کمتر کند و در طول زمان از همدردی عمومی بکاهد. کارگران ممکن است با مشکلات مالی فزایندهای مواجه شوند که ادامه اعتصاب را دشوار میکند. هر چه اعتصاب بیشتر طول بکشد، احتمال اینکه اعضا انگیزه خود را از دست بدهند و به سر کار بازگردند بیشتر است. علاوه بر این، اعتصابات طولانی مدت میتواند منجر به ناامیدی و فرسودگی در بین رهبران شود و عزم آنها را تضعیف کند. اعتصابات باید به دقت برنامهریزی و اجرا شوند تا از مدت زمان طولانی غیرضروری که میتواند اثربخشی آنها را کاهش دهد، جلوگیری شود.
زمینه سیاسی و اجتماعی
زمینه سیاسی و اجتماعی گستردهتر میتواند بر اثربخشی اعتصاب کارگری تأثیر بگذارد. به عنوان مثال تقارن انتخابات ریاست جمهوری در ایران و شرایط دوره انتقال دولت در حال حاضر زمینه را برای بیتوجهی به اعتراضات کارگری اخیر کارگران پروژهای فراهم کرده است.
برای غلبه بر این چالشها، معترضان و رهبران احتمالی آنها در اعتصابات اخیر کارگران پروژهای باید اهداف روشنی را توسعه دهند، ارتباطات قوی را حفظ کنند، وحدت را تقویت کنند و استراتژی های خود را با شرایط متغیر تطبیق دهند و مهمتر از همه به سمت سازماندهی تشکیلاتی در شرایط پرمخاطره1 حرکت کنند. با پرداختن به این عوامل، اعتصابات کارگری میتواند ابزار قدرتمندی برای دفاع از حقوق کارگران و دستیابی به تغییرات معنادار باقی بماند.
1 https://davtalab.org/2023/2398/