بازخوانی روایت اعتصاب کارگران لهستانی: اعتصاب چگونه می‌تواند به نتیجه برسد؟

داوطلب – مرور جنبش‌ها و بررسی پوپایی شیوه‌های به ثمر رسیدن خواسته‌های جمعی، فراغ از شباهت‌ها و تفاوت‌ها، طیفی از امکانات و استراتژی‌ها پیش پای گروه‌های مدنی می‌گشاید که برخی از آن‌ها ممکن است در شرایط و فضای فعالیت یک گروه فعال مدنی و صنفی ارزش بررسی داشته باشند. اعتصاب، هر چند بر اساس استانداردهای بین‌المللی باید یک حق تضمین شده باشد، همیشه آسان و در دسترس نبوده است و در برخی حکومت‌ها که از استانداردهای دوگانه در عرصه بین‌الملل و در داخل کشور رفتار می‌کنند، ممکن است هزینه‌های بزرگی به یک جنبش یا گروه کارگری تحمیل کند و به همین دلیل کارگران تمام راه‌های دیگر را قبل از اعتصاب برای رسیدن به خواسته‌های خود آزمایش می‌کنند. اما مرور روزشمار اعتصاب در کشورها و جنبش‌های دیگر، بدون نیاز به مقایسه دقیق زمانه، موقعیت و اهداف اعتصاب دست کم به یک پرسش اساسی دامن می‌زند:

آیا با پیگیری خستگی‌ناپذیر اعتصابات می‌توان به خواسته‌های جمعی رسید؟ بله، و تجربه لهستان شاهدی بر این مدعاست. مرور خاطرات کسانی چون لخ والسا- رهبر جنبش همبستگی در کارخانه‌ی کشتی‌سازیِ گدانسک که در سال ۱۹۸۳یعنی پنج سال پیش از فروپاشی نظام کمونیستی در این کشور برنده جایزه نوبل شد، و سپس در دوره تغییر به ریاست جمهوری رسید- که خطر دیکتاتوری در یک جنبش را دلیل آسیب و سرکوب، بالا رفتن هزینه انسانی و شکست آن اعلام می‌کنند و شیوه دوباره بلند شدن آن پس از سرکوب نکاتی قابل تامل برای فعالان دارد؛ به ویژه زمانی که خود به اشتباهات گذشته‌اش در تبدیل شدنش به عنوان چهره و مرد مقتدر جنبش اعتراف می‌کند، و پس از زمین خوردن اعتصاب و به بار آمدن تلفات، شیوه غیردموکراتیک خود را در اداره اعتصابات و جنبش همبستگی به نقد می‌نهد، و سال‌ها بعد درباره اشتباه و نقش خود در ناکامی اولین اعتصابات به رسانه‌ها می‌گوید که چگونه با خود خلوت کرده بود و گفته بود «آن زمان ما واقعا شکست خورده بودیم، از خدا خواستم که یک فرصت دوباره به من بدهد، این بار می‌دانستم چه باید بکنم» و چنین آگاهی نه تنها به پیروزی و دستیابی اعتصاب‌کنندگان به اهداف جنبش همبستگی می‌شود که مقدمات تغییرات بزرگ‌تر و ساختاری را در مقیاس اجتماع آن روز لهستان برای برچیده شدن نظام کمونیستی و گذر به سوی نظام جدید این کشور فراهم می‌کند. مرور تجربه‌های فعالان همچنان به ما یاداوری می‌کند که کنشگران صنفی از خطا مصون نیستند، ممکن است در معرض اتهام قرار بگیرند و چگونه باید با تقسیم مسئولیت‌ها پیش از اعلام دستور و انتظار اطاعت، نقش رهبری خود را در ایجاد ساز و کار انسجام صنفی و برجسته کردن تصمیم جمع ببینند تا جمع بتواند در اندازه تصمیم‌هایی که خود در گرفتن آن‌ها سهم اصلی را داشته توانایی پذیرش مسئولیت را کسب کند.

جنبش همبستگی از دل یک مصیبت جمعی به وجود آمد؛ فاجعه‌ای که در قالب افزایش ناگهانی قیمت بر مردم تحمیل شد و زندگی روزمره میلیون‌ها شهروند لهستانی را در تامین خوراک روزمره با چالش جدی روبرو کرد.

دولت لهستان در ۱۲ دسامبر ۱۹۷۰، درست قبل از کریسمس، افزایش قیمت ناگهانی بسیاری از کالاهای اساسی، به ویژه مواد غذایی، همراه با لغو جوایز کریسمس را اعلام کرد. قیمت‌های پیشنهادی به معنای کاهش نزدیک به نیمی از دستمزد کارگران شهری بود. این برنامه با نام اوپرایسکا سه‌نووا* به معنی عملیات قیمت، به ویژه زندگی روزمره خانواده‌های آسیب‌پذیر با کمترین درآمد را تحت تاثیر قرار می‌داد که حتی تا قبل از اجرا شدن این برنامه هم برای گذراندن زندگی خود در مانده بودند

این تصمیم در سطوح بالای سیاسی به تصویب رسیده بود.

در رویارویی با اقتصاد راکد پساجنگ، رهبر کمونیست لهستان، ولادیسلاو گومولکا، دبیر اول حزب متحد کارگران لهستان * تصمیم گرفت در اواخر سال ۱۹۷۰به یارانه‌های دولتی برای غذا و سایر اقلام روزمره پایان دهد. رژیم لهستان که پیش از این با پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت‌ مواد غذایی نارضایتی شهری را کنترل می‌کرد، دچار بی‌ثباتی شده بود ولی تقریباً یک سوم بودجه کشور را به خود اختصاص داده بود

در صبح روز دوشنبه، ۱۴ دسامبر ۱۹۷۰، هزاران کارگر کارخانه کشتی‌سازی لنین در گدانسک ابزارهای خود را کنار گذاشتند و خواهان لغو افزایش قیمت‌ها شدند. از آن جایی که مدیریت نتوانست خواسته‌های آنها را برآورده کند، کارگران چند ساعت بعد محوطه کشتی‌سازی را ترک کردند و به سمت ساختمان مرکزی شهرداری حزب کارگران متحد لهستان راهپیمایی کردند. این حزب از زمان تشکیل جمهوری خلق لهستان در سال ۱۹۵۲ بر کشور حکومت می‌کرد

در طول راه، کارگران کارخانه کشتی‌سازی با عده‌ای دیگر و به ویژه جوانان دست به تظاهرات زدند و درخواست کردند که با دبیر کمیته استانی حزب کمونیست، آلویزی کارکوشکا صحبت کنند؛ اما او برای شرکت در جلسه کمیته مرکزی ششم در ورشو شهر گدانسک را ترک گفته بود. تظاهرکنندگان بدون تخریب یا آسیب رساندن به چیزی شروع به راهپیمایی در خیابان‌های گدانسک کردند، و عصبانی از جدی گرفته نشدن، شعارهای تندتری سر دادند

ساعت ۴ عصر بود که پلیس با گاز اشک آور و نارنجک به تظاهرکنندگان حمله کرد. حدود ۹ ساعت از شروع اعتصاب در کارخانه کشتی‌سازی لنین و نزدیک به پنج ساعت از خروج معترضان از حیاط کارخانه می‌گذشت. درگیری شدید خیابانی بین دو طرف درگرفت که تا عصر ادامه داشت. از آنجایی که از آتش سنگین استفاده نشد، برخورد تلفات جانی نداشت اما دست کم ده‌ها تن مجروح و زخمی شدند

پس از راهپیمایی به سمت دفتر حزب متحد کارگران لهستان در گدانسک، دولت یک بلوک مخابراتی بر روی منطقه شهری متشکل از سه شهر بندری گدانسک، گدنیا و سوپوت (معروف به سه‌گاه/ تروی‌میاستو*) قرار داد و ارتباط این سه شهر را با بقیه مناطق قطع کرد

روز بعد، اعتصاب از کارخانه کشتی‌سازی لنین به بندر گدانسک و محوطه بازسازی کشتی گدانسک گسترش یافت. صبح روز بعد، کارگران کارخانه کشتی‌سازی دوباره پس از تجمع در خیابان‌ها به سوی ساختمان دفتر حزب و مکان دستگیری معترضان دیروز حرکت کردند و در بسیاری از نقاط شهر با نیروهای امنیتی درگیر شدند.
در سویرچفسکوگو نیز حدود ۲۰هزار کارگر در میدان مقابل ایستگاه اصلی قطار تجمع و تظاهرات کردند این بار نیروهای امنیتی از سلاح گرم استفاده کردند و شبه نظامیان مسلح به مسلسل وارد عمل شدند. رویارویی از هر دو طرف با گذشت زمان تشدید شد. برخی از مبارزان چندین خودروی پلیس، کامیون‌های پست و یک ساختمان اداری محلی را به آتش کشیدند. اکثریت قریب به اتفاق مردم منفعلانه تماشا می‌کردند، اما طبق گزارش‌ها، از دیدن سوختن ساختمان خوشحال بودند، زیرا نماد نفرت و قدرت حاکم به آتش کشیده شده بود. وقتی آتش شروع به فراگیری دفاتر حزب در طبقه بعدی کرد، جمعیت مسیر ماشین آتش نشانی را مسدود کردند. شبه نظامیان دست کم ۷ نفر را کشتند و صدها نفر را مجروح کردند و تقریباً ۵۰۰ تظاهرکننده دستگیر شدند

در شانزدهم، تقریباً تمام گدانسک در اعتصاب بود. صبح آن روز، هنگامی که کارگران کشتی‌سازی لنین برای سومین روز پیاپی تلاش کردند برای برگزاری تظاهرات خیابانی از دروازه عبور کنند از سوی محاصره نظامی عظیم اطراف تأسیسات، هدف تیراندازی قرار گرفتند. بر اساس گزارش‌های رسمی دو نفر کشته و ۱۱ نفر زخمی شدند و کارگران به داخل کارخانه کشتی‌سازی عقب نشینی کردند. کارگران در عوض، کارخانه کشتی‌سازی را برای ۱۰ ساعت آینده اشغال کردند،

همچنین از ۱۴ تا ۱۹ دسامبر در شهرهای میانی و ساحلی کشور و در ورشو، پایتخت لهستان، اعتراضات خیابانی با شدت‌های مختلف آغاز شد.
در شهر اشته‌چین، خشونت‌آمیزترین درگیری‌های خیابانی رخ داد؛ زمانی که کارگران کارخانه کشتی‌سازی آدولف وارسکی ۳ روز پس از همتایان خود در گدانسک، با وجود ۳۲۲ کیلومتر فاصله مکانی، دست به اعتصاب زدند. در ۱۹ دسامبر حدود ۱۰۰ کارخانه در ۷ استان (از ۱۷ استان لهستان) اعتصاب کردند و در مجموع ده‌ها هزار نفر درگیر اعتصاب شدند. اگرچه فقط اقلیت کوچکی به اموال حمله کردند، خسارت وارده از ۴۰۰ میلیون زلوت لهستان فراتر رفت

به گفته میچیسلاو راکفسکی، این اقدام در سراسر کشور به انتشار اعلامیه‌ها، شعارها و دیوارنوشته‌هایی در نقد رژیم کمونیستی دامن زد که خواستار سازماندهی تجمعات و انسجام تظاهرات می‌شدند. این خطر واقعی وجود داشت که هفته آینده کنترل اوضاع از دست خارج شود و لهستان خطر هرج و مرج و خونریزی در مقیاس وسیع را تجربه کند

اعتصاب کنندگان در منطقه شهری شوسین احتمالاً بیش از هر نقطه دیگری سازماندهی منسجم یافتند، به طوری که نزدیک به ۱۲۰ کارخانه اقداماتی هماهنگ را یکدیگر را به اجرا گذاشتند. اعتصابات در سراسر دسامبر ادامه یافت و جلسات روزانه به طور گسترده در کارخانه‌های کشتی‌سازی برگزار می‌شد.

در واکنش به این اعتصابات، هسته قدرتمندی به نام کمیته اعتصاب سراسری آدولف وارسکی تشکیل شد که نقش آن تا حدی به دلیل اکثریت اعضای حزب مرکزی کاملا مشخص نیست ولی اعضای حزب در قالب این کمیته تلاش کردند که مهار کارگران اعتصابی را در دستور کار قرار دهند.

برای خاموش کردن معترضان شهرهای ساحلی، مقامات حدود ۲۷۰۰۰ سرباز، ۵۵۰ تانک، ۷۵۰ خودروی مسلح و ۲۱۰۰ خودرو، ۱۰۸ هواپیما و هلیکوپتر و ۴۰ کشتی نیروی دریایی را فراخواندند. در سراسر لهستان، ۶۱۰۰۰ سرباز، ۱۷۰۰ تانک، ۱۷۵۰ وسیله نقلیه مسلح و ۸۷۰۰ خودرو به کار گرفته شده است.

با توجه به تسلیحاتی که مورد استفاده قرار گرفت، در درستی شمار رسمی کشته شدگان تردید وجود دارد. در گزارش رسمی آمده است که در تمام شورش هایی که تا پایان دسامبر در سراسر لهستان رخ داده است، تنها ۴۵ نفر کشته و ۱۱۶۵ نفر زخمی شده اند. با این حال، تحقیقات بعدی نشان داد که تنها در اشته‌چین، ۷۰۰۰ نفر در جریان درگیری کشته شدند و پزشکان شهر دیرتر اعتراف کردند که مجبور شده بودند گواهی فوت قربانیان «به دلیل مرگ طبیعی» را امضا کنند

به گفته برخی منابع، اعضای حزب کمونیست قبلاً در ۱۵-۱۶ دسامبر به این نتیجه رسیده بودند که گومولکا، دبیر کمیته مرکزی باید استعفا دهد. روز جمعه ۱۸ دسامبر، رئیس اداری کمیته مرکزی حزب کمونیست استانیسلاو کانیا و معاون وزیر کشور فرانسیسزک شلاچیچ مخفیانه با ادوارد گیرک در کاتوویتس دیدار کردند و گیرک متقاعد شد که به عنوان دبیر کل جدید وارد عمل شود

به این ترتیب، گامولکا، دبیر کل حزب، از سیاست کنار گذاشته شد؛ هرچند که گزارش‌ها اعلام کردند که وی «به دلیل سکته مغزی و انتقال به بیمارستان» نتوانسته در جلسه ۱۹ دسامبر حزب حضور داشته باشد. روز بعد از آن، ۲۰ دسامبر، کمیته مرکزی حزب کمونیست با تشکیل جلسه اعلام کرد که ادوارد گیرک جایگزین گومولکا می‌شود

به مردم اعلام شد که دلیل استعفای گومولکا بیماری بوده است

با توجه به استعفای گومولکا، معترضان کمتری در سرمای زمستان به مقاومت ادامه دادند

با این حال، افزایش قیمت‌ها همچنان پابرجا مانده بود. شمار کمی از کارگران در اواسط ژانویه ۱۹۷۱ شروع به بازگشت به کار کردند. رژیم با انتشار گزارش‌های جعلی در روزنامه و گزارش تلویزیونی مدعی بود کارگران کارخانه کشتی‌سازی در حمایت از رهبری جدید گیرک وعده افزایش بهره‌وری را داده‌اند. رژیم با ویرایش تصاویر قدیمی و ترکیب آن‌ها با بنرهای جدید وموسیقی متن تازه، صحنه‌هایی از خنده و گپ و گفت سه سال پیش کارگران کارخانه کشتی‌سازی با گیرک در یک جلسه جمعی را پخش کرد تا به این ترتیب به مردم القا کند که کارگران در نقش جدیدش از او حمایت می‌کنند اما این اشتباه بزرگی بود

فریب باعث اعتصاب مجدد شد

در عرض ۲۴ ساعت، تمام کارگران کارخانه کشتی سازی وارسکی شهر سچسین دوباره اعتصاب کردند. کمیته اعتصاب بزرگتر و دموکراتیک‌تر تشکیل شد و خواستار ملاقات رو در رو با گیرک شد. گیرک در ۲۴ ژانویه با نمایندگان کارگران دیدار کرد و با تمام خواسته‌های آن‌ها به جز لغو افزایش قیمت موافقت کرد.

این خواسته ها شامل: انتخابات آزاد و دموکراتیک برای شعبه اتحادیه کشتی سازی، پرداخت هزینه مدت اعتصاب، عذرخواهی و اصلاح اخبار جعلی در رسانه‌ها، عدم تعقیب اعتصاب کنندگان، انتشار مطالبات اعتصاب کنندگان در روزنامه‌ها و لغو افزایش بیشتر قیمت‌ها شد.

نهایتا افزایش قیمت‌ها در یکم مارس ۱۹۷۱ لغو شد

1- PZPR/ Polska Zjednoczona Partia Robotnicza
2- Operacja cenowa

3- Trójmiasto

4- Mieczysław Franciszek Rakowski روزنامه‌نگاری که پس از این جریانات به عضو مرکزی حزب کمونیست در آمد و سپس از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۸۹ نخست وزیر لهستان شد

اینجا را هم نگاه کنید

از استخدام طلبه تا الزام به شرکت در طرح «اتقان»؛

از استخدام طلبه تا الزام به شرکت در طرح «اتقان»: وزارت آموزش و پرورش در انحصار اقتدارگرایان!

تارنمای داوطلب: سلطه رهیافت ایدئولوژیک در نظام آموزشی ایران، سابقه‌ای به قدمت تاریخ استقرار جمهوری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.