در آستانه فاجعه، چگونه صدای صلح را زنده نگه داریم؟

تارنمای داوطلب: در روزهای اخیر، به دنبال تجاوز نظامی اسرائیل، تنش میان ایران و اسرائیل به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است. حملات موشکی میان دو طرف، که با تهدیدهای متقابل و جنگ روانی رسانه‌ای همراه شده، بیم آن می‌رود که این درگیری‌ها به یک جنگ تمام‌عیار منطقه‌ای تبدیل شود.

این در حالی است که ایران در ماه‌های گذشته در مسیر مذاکرات هسته‌ای با آمریکا و سایر قدرت‌ها قرار داشته است. با این حال، حملات تحریک‌آمیز اسرائیل، کشور را به ورطه درگیری‌ای ناخواسته کشانده است. این وضعیت، موجی از نگرانی در میان فعالان صلح و جامعه مدنی – چه در داخل و چه در خارج از ایران – برانگیخته است.

در آستانه فاجعه، چگونه صدای صلح را زنده نگه داریم؟

در چنین شرایطی، دو رویکرد متضاد در فضای سیاسی و اجتماعی پدیدار شده است:

گروهی در داخل و خارج از کشور، از تشدید تنش استقبال می‌کنند: این گروه، با نگاه مداخله‌جویانه و خوش‌بینی به تغییر رژیم، جنگ را ابزاری برای تحولات سیاسی – اجتماعی می‌دانند و پیامدهای انسانی، اجتماعی و زیرساختی آن را نادیده می‌گیرند. تجربه‌ی جنگ‌های عراق، سوریه و لیبی به‌وضوح نشان می‌دهد که چنین امیدواری‌هایی تا چه اندازه می‌توانند ویرانگر و سراب‌آمیز باشند.
در مقابل، گروهی از فعالان اجتماعی، کارگری و صنفی، ضمن محکومیت تجاوز و بخاطر نقض قوانین و مقررات بین المللی با تأکید بر حق مسلم ملت ایران در تعیین سرنوشت خود بدون مداخله خارجی، خواهان پرهیز از دمیدن جنگ، گفت‌وگوی بین‌المللی و تقویت انسجام داخلی هستند: آنان معتقدند هرگونه جنگ‌طلبی – چه از سوی قدرت‌های خارجی و چه با توجیهات ایدئولوژیک داخلی – مستقیماً بر زندگی و آزادی‌های مردم اثر می‌گذارد و بهانه‌ای برای تخریب و سرکوب بیشتر، تعلیق حقوق مدنی و تشدید بحران‌های اقتصادی و نهایتا نابودی ایران را فراهم می‌آورد.
در این وضعیت پیچیده، پرسش محوری این است: چگونه می‌توان ضمن حفظ ارزشهای انسانی – اخلاقی و حفظ انسجام ملی، صدای اعتراض و خواسته‌های متنوع گروه‌های اجتماعی را بلند کرد و کنشگری ضدجنگ را سازمان داد؟

در ادامه، به مجموعه‌ای از راهبردهای عملی و مدنی اشاره می‌کنیم که می‌توانند برای کنشگران اجتماعی، کارگری و صنفی در چنین شرایط خطیری الهام‌بخش باشند.

چگونه در شرایط جنگی صدای اعتراض را زنده نگه داریم؟

در شرایطی که کشور درگیر جنگ است، جامعه با دوگانه‌ای دشوار روبه‌رو می‌شود: از یک سو ضرورت دفاع از تمامیت ارضی و حفظ انسجام ملی و همدلی برای عبور از بحران، و از سوی دیگر، نیاز به دفاع از حقوق شهروندان، مطالبات گروه‌های اجتماعی، و ابراز مخالفت با جنگ و پیامدهای مخرب آن.

این پرسش کلیدی مطرح می‌شود: چگونه می‌توان در دوران جنگ، هم از فروپاشی وحدت ملی جلوگیری کرد و هم صدای اعتراض، حق‌خواهی و صلح‌طلبی را خاموش نکرد؟ پاسخ به این پرسش نیازمند رویکردی چندلایه، متوازن و هوشمندانه است.

۱. مخالفت با جنگ، نه مخالفت با دفاع از کشور

باید با صراحت تأکید کرد که مخالفت با جنگ به‌معنای مخالفت با دفاع از کشور یا تضعیف وحدت ملی نیست. برعکس، اعتراض به جنگ از دل‌نگرانی برای جان مردم، آینده‌ی کشور و ویرانی‌های اجتناب‌پذیر آن برمی‌خیزد.
روایت جایگزین باید این باشد که: «ما برای نجات میهن، نه شکست آن، خواهان پایان جنگ هستیم.»
استفاده از گفتار و زبان ملی‌گرایانه، همراه با دغدغه‌های انسانی و اجتماعی، می‌تواند حمایت عمومی را جلب کند.

۲. نهادهای مدنی: سنگرهای مقاومت مدنی

هرچند که تعداد تشکل‌هایی که به صورت مستقل صدای گروه‌های اجتماعی را بازتاب دهند، اندک است اما در فضای پرتنش جنگی، گروه‌های غیررسمی صنفی، فرهنگی و اجتماعی می‌توانند به‌عنوان کانال‌هایی ارتباطی، مشروع و همدلانه برای بیان مطالبات عمل کنند.
نقش اتحادیه‌های معلمان، پرستاران، کارگران، دانشجویان و انجمن‌های فرهنگی در این دوران دوچندان است. آنان می‌توانند همراه بامردم، با زبانی مدنی و مبتنی بر خواسته‌های ملموس، صدای اعتراض و صلح را سازمان‌دهی کنند.

۳. هنر: زبان نمادین مقاومت

وقتی سیاست و رسانه رسمی از بیان حقیقت ناتوان می‌شوند، هنر زبان اعتراض می‌شود.
شعر، موسیقی، تئاتر، گرافیک شهری و ادبیات می‌توانند پیام صلح‌طلبی و مخالفت با خشونت را در قالب‌هایی خلاقانه و کمتر قابل سرکوب، به گوش مردم و حتی جهان برسانند.
هنر در دوران بحران، حامل حقیقت است؛ حقیقتی که گاهی نمی‌توان آن را فریاد زد، اما می‌توان آن را به تصویر کشید.

۴. تاکید بر حقوق اولیه، حتی در زمان جنگ

حقوق بنیادین شهروندان نباید قربانی وضعیت فوق‌العاده‌ی جنگی شود. اعتراض، تجمع مسالمت‌آمیز، آزادی بیان و حق زندگی، اصولی هستند که در هر شرایطی باید محترم شمرده شوند.
خواست صلح باید هم‌زمان با مطالبه برای بازگشت زندگی به روال انسانی، عادلانه و ایمن همراه شود.

۵. صلح از دل مردم آسیب‌دیده می‌جوشد

مهم‌ترین متحدان صلح‌طلبان، خانواده‌های آسیب‌دیده از جنگ هستند: مادرانی که فرزندانشان را از دست داده‌اند، سربازانی که به جبهه اعزام می‌شوند و شهروندانی که درگیر ویرانی و مهاجرت اجباری شده‌اند.
داستان‌های آنان، به‌مراتب رساتر و مؤثرتر از شعارهای سیاسی‌اند. اعتراض مردمی، وقتی انسانی و روایت‌محور باشد، مشروعیتی بی‌انکار پیدا می‌کند.

۶. ایجاد شبکه‌های ایمن برای کنشگری مدنی

در شرایط جنگی، ارتباطات ممکن است تحت کنترل قرار گیرد. برای حفظ تداوم اعتراضات و همبستگی اجتماعی، استفاده از شبکه‌های ارتباطی امن، رمزگذاری‌شده، یا حتی ارتباطات محلی و چهره‌به‌چهره ضروری است. سازماندهی مدنی باید هوشمند، کم‌صدا ولی ریشه‌دار باشد.

۷. پیوند مطالبات اجتماعی با صلح‌طلبی

مسأله جنگ نباید از خواسته‌های عمومی جامعه جدا شود. معلمان می‌توانند برای بازگشت آموزش به شرایط پایدار، کارگران برای توقف هزینه‌های جنگ و اختصاص آن به رفاه اجتماعی، پرستاران برای پایان خونریزی و تداوم درمان مطالبه‌گری کنند. مطالبات اجتماعی وقتی به زبان صلح ترجمه شوند، حمایت عمومی بیشتری کسب می‌کنند.

صلح، وطن‌دوستی پیشرفته است

فراخوان به پایان جنگ، مطالبه‌ای فردی یا گروهی نیست. این خواسته‌ای انسانی، ملی و راهبردی است. اعتراض مدنی، اگر با احترام، هوشمندی و روایت درست همراه باشد، نه تنها به انسجام اجتماعی لطمه نمی‌زند، بلکه آن را تقویت می‌کند.

در شرایط جنگی، باید بین فریاد زدن و خردمندانه سخن گفتن، بین هیجان و امید، و بین سکوت و مقاومت، مسیر سومی یافت: مسیر همبستگی آگاهانه برای صلح، عدالت و کرامت انسانی.

اینجا را هم نگاه کنید

۱۸ درس میدانی برای سازمان‌دهی؛ تجربه‌های ۲۵ سال همراهی با کارگران

هنر سازماندهی: ۱۸ درس میدانی برای سازمان‌دهی؛ تجربه‌های ۲۵ سال همراهی با کارگران

تارنمای داوطلب: سازماندهی فقط یک علم نیست، شاید حتی بهتر باشد بگوییم یک «هنر» است. …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.