تارنمای داوطلب: در روزهای اخیر، محسن عمرانی و محمد حبیبی دو تن از برجستهترین فعالان صنفی معلمان و اعضای کانونهای صنفی بوشهر و تهران جهت گذراندن ۶ ماه حبس راهی زندان شدند. دلیل به زندان افتادن آنها، البته تلاش برای فعالیت صنفی سازمانیافته در جهت منافع معلمان و سایر ذینفعان آموزش است که از سوی حاکمیت و نیروهای سرکوبگر با عناوین اتهامی چون”تبلیغ علیه نظام” یا “اقدام علیه امنیت ملی” و امثال آن مطرح میشود. اتهاماتی کلیشهای که ضمن فریب افکار عمومی تلاش میکند هزینه فعالیت صنفی را برای کنشگران بالقوه بالاتر ببرد. حاکمیت در شرایطی بر تداوم سرکوب کنشگران صنفی و کارگری پافشاری میکند که تشکلهای صنفی در شکنندهترین وضعیت خود به لحاظ سازماندهی و بسیج نیرو به سر میبرند. بدنهی به شدت تضعیف شده نیازمند شور و انگیزه تازهایست و کانونها و تشکلهای صنفی برای احیای فعالیت خود نیاز به بدنه قدرتمند دارند. به همین دلیل است که محسن عمرانی که در سالهای اخیر بارها هزینههای سنگینی در جهت احقاق مطالبات صنفی معلمان انجام داده، لحظاتی پیش از رفتن خود به زندان در پاسخ به پرسش دوستی که از اون میپرسد” چه کاری برایت انجام دهیم؟”، رو به دوربین میگوید: همین حالا گوشی تلفن را بردارید و از کانون صنفی شهرتان بخواهید یک فرم عضویت برایتان پر کنند. این تنها کاری است که میتوانید برای من انجام دهید.”
خواستهی این فعال صنفی بر نقش حیاتی سازماندهی جمعی در به نتیجه رسیدن مطالبات تاکید میکند، تا بدنه صنفی صدای قویتری در دفاع از حقوق خود داشته باشند. این منعکس کننده یک اصل اساسی است: “قدرت در اعداد نهفته است.” درخواست این فعال صنفی نشان میدهد که افزایش عضویت در انجمنها و تشکلهای صنفی، نفوذ تشکیلات و سازمان را تقویت میکند و به طور بالقوه نادیده گرفتن خواستههای کنشگران یا اقدامات تنبیهی علیه آنان را برای دولت سختتر میکند.
فراخوان معلمان برای پیوستن به تشکلها نشان دهنده درک روشنی است از سازماندهی جمعی که قدرت صدای کارگران را برجسته میکند. ممکن است معلمان به صورت فردی تلاش کنند تا شکایات خود را به گوش دیگران برسانند، اما در قالب یک تشکل، میتوانند توجه جدیتری به موضوعاتی مانند دستمزد، شرایط کار و حقوق ذینفعان داشته باشند.
تمرکز فعالان صنفی بر افزایش عضویت مستلزم راهبردی است که در آن تعداد زیاد میتوانند توازن قوا را تغییر دهند و نادیده گرفتن خواستههای دولت را از نظر سیاسی یا اجتماعی پرهزینه کنند.
پیام محسن عمرانی در عین حال یک هدف روانشناختی و استراتژیک را نیز برجسته میکند: تقویت حس اتحاد و همبستگی در بین معلمان. سازماندهی جمعی نه تنها یک استراتژی عملی است، بلکه ابزاری برای تقویت روحیه و حمایت متقابل در برابر سرکوب است.
چالش های عضویت در تشکلها در ایران:
محیط سیاسی ایران برای اعضای تشکلها، به ویژه آنهایی که فعالانه در تظاهرات شرکت میکنند و یا منتقد دولت هستند، خطر جدی دارد. معلمان ممکن است از دستگیری، آزار و اذیت یا از دست دادن شغل خود در صورتی که عضویت یا فعالیت های تشکیلاتی آنها برای مقامات مشخص شود، واهمه دارند.
در عین حال، ایران مقررات سختگیرانهای دارد که بر فعالیتهای تشکیلاتی حاکم است و تشکلهایی که برنامههای آشکار سیاسی دارند اغلب با نظارت و خطر بیشتری مواجه هستند. به همین دلیل، بسیاری از تشکلها فاقد هویت رسمی و قانونی هستند یا تحت محدودیتهای شدید فعالیت میکنند، که ظرفیت آنها را برای مذاکره یا محافظت از اعضای خود را محدود میکند.
با توجه به این محدودیت ها، برخی از معلمان ممکن است احساس کنند که پیوستن به تشکلها مزایای معنی داری به همراه نخواهد داشت. آنها ممکن است عضویت در تشکل را لازم اما در دستیابی به تغییرات یا حمایت های واقعی بی اثر بدانند، به خصوص اگر تجربیات گذشته با تشکلها ناامید کننده بوده باشد.
از طرفی دیدگاه های اجتماعی در مورد تشکلها ممکن است متفاوت باشد. در موارد خاص، تشکلهها ممکن است از نظر سیاسی رادیکال یا منبع بیثباتی در نظر گرفته شوند، که میتواند عضویت را دلسرد کند. علاوه بر این، معلمان ممکن است از طرد شدن توسط همکاران یا مقاماتی که وابستگی به تشکلها را خرابکارانه میدانند، بترسند.
چرا سازماندهی جمعی با وجود خطرات، حیاتی باقی میماند؟
عضویت در تشکلها به معلمان یک پلت فرم واحد میدهد تا منافع جمعی خود را نمایندگی کنند و تعادلی برای کنترل دولتی ایجاد کند.
همچنین عضویت با تعداد بالا میتواند سرکوب مخالفان را بدون جلب توجه عمومی یا بین المللی برای مقامات چالش برانگیزتر کند. حمایت عمومی و بین المللی ممکن است به عنوان یک حائل عمل کند و به جلوگیری از سرکوب شدید کمک کند.
حتی در محیط های پرمخاطره و محدود، تشکلها میتوانند بر سیاست ها تأثیر بگذارند. به خصوص اگر بتوانند همدردی عمومی یا توجه بینالمللی را به خود جلب کنند. عضویت بیشتر، شانس ایجاد اتحاد با سازمانهای مدافع، هم محلی و هم جهانی را افزایش میدهد.
با این توضیحات باید گفت که در حالی که سازماندهی جمعی برای معلمان ایرانی ضروری است تا مطالبات خود را به طور مؤثر پیش ببرند، چندین عامل بازدارنده – از جمله ترس از انتقام جویی، اعتقاد محدود به کارآمدی تشکلها و فشارهای اجتماعی – پیوستن به تشکلها را به یک انتخاب خطرناک و گاه دلهرهآور تبدیل میکند.