تارنمای داوطلب: با نزدیک شدن به موعد تعیین حداقل دستمزد سالانه در شورایعالی کار، برخی گروه های کارگری همچون سالهای گذشته تلاش میکنند تا از هر طریقی بر لزوم تعیین رقم نهایی دستمزد، متناسب با استانداردهای ماده ۴۱ قانون کار تاکید کنند. در همین راستا، به طور خاص می توان به «کارزار درخواست افزایش ۷۰ درصدی دستمزد برای سال ۱۴۰۴» اشاره کرد. این کارزار از اول اسفند ماه آغاز شده و تاکنون بیش از ۷۰ هزار امضا جمع کرده است. نویسنده این کارزار، علیرضا میرغفاری نماینده انجمن صنفی کارگران پالایشگاههای پارس جنوبی است. او سال گذشته نیز به عنوان مشاور و در قالب یکی از اعضای فاقد حق رای گروه کارگری در جلسات تعیین مزد شورایعالی کار حضور داشت و همزمان کارزار حداقل دستمزد ۱۵ میلیون تومانی را راهاندازی کرد که حدود ۱۱۷ هزار امضا جمع کرد اما تاثیری در رقم تعیین شده نهایی برای حداقل دستمزد ۱۴۰۳ نداشت. با وجود به دست نیامدن نتیجه مطلوب در کارزار مزد ۱۴۰۳، اکنون کارزار افزایش ۷۰ درصدی مزد به راه افتاده تا آنطور که نویسنده کارزار تاکید کرده، دست کم نمایندگان کارگری حاضر در شورایعالی کار را از امضای مصوبهای که هیچ تناسبی با معیارهای مصرح ماده ۴۱ قانون کار ندارد، باز دارد. مانند آنچه در سال ۱۴۰۳ اتفاق افتاد.
کارزار افزایش ۷۰ درصدی مزد به دنبال چیست؟
در بخشهایی از متن کارزار افزایش ۷۰ درصدی دستمزد ۱۴۰۴ آمده است: “کارگران شریف ایران!
سال گذشته در کنار هم برای اولین بار جنبشی اجتماعی با هدف رسیدن به دستمزدی عادلانه به راه انداختیم.بیش از صد هزار نفر از شما با امضای کارزار «حداقل دستمزد ۱۵ میلیونی» سکوت مقابل سرکوب دستمزدها را شکستید. صدها نفر از شما در سراسر کشور و از صنایع مختلف در حمایت از این جنبش ویدیوهایی منتشر کردید و هزاران کارگر به واسطه جنبش دستمزد برای اولین بار از وجود نمایندگان کارگران در مذاکرات تعیین دستمزد مطلع شدند.
هر چند این پویش به خواسته قانونی خود که تصویب ۱۵ میلیون بهعنوان حداقل دستمزد بود نرسید، با این حال نمایش اتحاد ما دستاورد مالی مشخصی داشت. در شروع مذاکرات وزیر وقت کار، آقای مرتضوی، میزان افزایش مورد نظر دولت را ۲۲ درصد اعلام کرده بود و در پایان مذاکرات این عدد به ۳۵ درصد رسید. مهمتر اینکه حضور شما و به راهانداختن جنبشی اجتماعی علیه سرکوب مزدی، نمایندگان کارگران را مجاب کرد ننگ امضای مصوبه غیرقانونی دستمزد را نپذیرند.”
در ادامه متن این کارزار میخوانیم: “امسال نیز با حضور خود در ادامه جنبش دستمزد، میخواهیم نمایندگان کارگران در شورای عالی کار را قانع کنیم اگر به توافقی شرافتمندانه با نمایندگان دولت و کارفرماها نرسیدند، همچون سال گذشته بدون امضای مصوبه دستمزد جلسه شورای عالی کار را ترک کنند.
معیار ما امضا کنندگان این کارزار برای مزد شرافتمندانه، نه فقط افزایش مزد به میزان تورم سال جاری، بلکه افزایش ۷۰ درصدی حداقلدستمزد برای جبران عقبماندگی مزد از تورم در فاصله سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۳ است…
بنابراین از تمام کارگران ایرانی، فارغ از نوع کار و گرایشات سیاسی و هویتی ایشان، و از تمام دلسوزان و فعالان اجتماعی میخواهیم با پیوستن به «کارزار افزایش ۷۰ درصدی مزد» و تبلیغ آن، مسئولیت اجتماعی خود را انجام دهند.”
واکنش به کارزار افزایش ۷۰ درصدی مزد
با وجود مدت زمان کوتاهی که از آغاز کارزار مزدی ۱۴۰۴، گذشته اما برخی فعالان کارگری نسبت به طرح این کارزار و میزان اثربخشی آن واکنش هایی نشان داده اند. حسین اکبری با مروری بر سابقه اجرای این کارزار در سال گذشته این نوع کارزارها را ابزارهایی برای سرکوب دستمزدها میداند. این فعال کارگری معتقد است که در این کارزار، مطالبات کارگران نه تنها به طور مؤثری پیگیری نمیشود، بلکه در عمل مسیرهای مبارزاتی کارگران را منحرف میکند. در متن منتشر شده در وبلاگ1 این فعال کارگری چند نکته برجسته در نقد این کارزار وجود دارد:
1- دور زدن قوانین و مطالبات واقعی: نویسنده اشاره میکند که این نوع کارزارها از ماده ۴۱ قانون کار که بر اساس آن حداقل دستمزد باید به تأمین معیشت خانواده مرتبط باشد، فرار میکنند. در عوض، روی تورم به عنوان تنها معیار افزایش دستمزد تأکید میکنند و به این ترتیب محاسبهی دستمزد واقعی و نیاز به تأمین سبد معیشت را نادیده میگیرند.
2- سرکوب جنبشهای کارگری: نویسنده ادعا میکند که این کارزارها از این جهت که به تصمیمات از بالا (بدون مشارکت واقعی و دموکراتیک کارگران) تکیه دارند، عملاً از اراده جمعی کارگران فاصله میگیرند و به طور غیرمستقیم منجر به سرکوب جنبشهای کارگری میشوند.
3- فریب در محاسبات مالی: در نقد محاسبات مالی این کارزار، نویسنده به این نکته اشاره دارد که حتی با افزایش ۷۰ درصدی پیشنهادی، هنوز دستمزد پیشنهاد شده کمتر از حداقل دستمزد واقعی و سبد معیشت مورد نیاز خواهد بود. این یعنی این افزایش به هیچ وجه نمیتواند جبرانکننده شکافهای مزدی باشد و در واقع تلاشهایی بیثمر و فریبکارانه برای بزرگنمایی دستاوردهای کوچک است.
در نهایت، نویسنده نتیجه میگیرد که این کارزارها در نهایت نه تنها به منافع کارگران کمکی نمیکنند، بلکه از آنها به عنوان ابزارهایی برای پیشبرد منافع سیاستمداران و جریانهای غیرکارگری استفاده میشود.
با وجود این نقدها که پرسش های مهمی را پیش روی طراحان چنین کارزارهایی قرار می دهند و ماهیت اقدام آنان را به چالش می کشد، باید به این نکته توجه داشت که پس از راهاندازی یک کارزار جمعآوری امضا برای تعیین حداقل دستمزد متناسب با هزینههای زندگی، توضیح و روشن کردن اقدامات بعدی برای کسانی که به کمپین میپیوندند هم از چند جهت حیاتی است:
حفظ مشارکت و جلوگیری از کاهش انگیزه
بسیاری از افراد پس از امضای یک طومار یا پیوستن به کمپین، انتظار دارند که گامهای بعدی مشخص باشد. اگر مسیر روشنی برای ادامه نداشته باشند، ممکن است انگیزه خود را از دست بدهند و کمپین به یک حرکت نمادین و بیاثر تبدیل شود.
ایجاد انسجام و هماهنگی در اقدامات
اعضای کمپین باید بدانند که امضای آنها اولین گام است و برای تأثیرگذاری واقعی، نیاز به اقدامات تکمیلی دارند. اگر از ابتدا مشخص شود که چه فعالیتهایی (مانند تجمعات، ارتباط با نمایندگان مجلس، یا تحریمهای هدفمند) در دستور کار است، میتوان از پراکندگی انرژی و تلاشها جلوگیری کرد.
افزایش فشار بر تصمیمگیران
امضای یک طومار بهتنهایی معمولاً کافی نیست. اگر امضاکنندگان بدانند که قرار است این امضاها به کدام نهادها ارسال شود، چه زمانی پیگیری خواهد شد، و چه اقداماتی برای اعمال فشار بیشتر برنامهریزی شده است (مانند انتشار رسانهای، مذاکره با مسئولان، یا اقدامات اعتراضی)، احتمال تأثیرگذاری کمپین افزایش مییابد.
تقویت حس مسئولیت جمعی
زمانی که افراد احساس کنند عضوی از یک حرکت منسجم و مداوم هستند، احتمال بیشتری دارد که در مراحل بعدی نیز مشارکت کنند. اطلاعرسانی درباره اقدامات آینده باعث میشود که افراد حس تعهد بیشتری نسبت به موفقیت کمپین داشته باشند.
جلوگیری از سوءاستفاده یا مصادره کمپین توسط گروههای دیگر
اگر مسیر و اهداف کمپین به روشنی برای همه اعضا مشخص نباشد، ممکن است گروههای دیگر با اهداف متفاوت تلاش کنند کنترل آن را در دست بگیرند یا از آن سوءاستفاده کنند. شفافسازی برنامهها و اقدامات بعدی باعث حفظ هویت اصلی کمپین میشود.
ایجاد اعتماد و افزایش اعتبار کمپین
کمپینهایی که صرفاً به جمعآوری امضا محدود میشوند و هیچ اقدام مشخصی پس از آن انجام نمیدهند، ممکن است به مرور اعتبار خود را از دست بدهند. ارائه یک نقشه راه واضح، نشان میدهد که کمپین جدی است و برای رسیدن به نتیجه، برنامه عملی دارد.
ایجاد حس موفقیت در هر مرحله از کمپین
زمانی که اقدامات بعدی مشخص باشند، حتی اگر هنوز به هدف نهایی نرسیده باشیم، هر گام موفقیتآمیز (مانند توجه رسانهها، واکنش مسئولان، یا افزایش تعداد امضاها) میتواند بهعنوان یک پیروزی کوچک تلقی شود و انگیزه افراد را برای ادامه افزایش دهد.
اقدامات پیشنهادی پس از جمعآوری امضا نیز حایز اهمیت است. از جمله؛ ارسال امضاها به مراجع تصمیمگیر (مثلاً مجلس، شورای عالی کار، یا دولت) و پیگیری انتشار پاسخ آنها، انتشار گزارشهای مرحلهای درباره میزان مشارکت و تأثیرگذاری کمپین، دعوت از امضاکنندگان برای اقدامات تکمیلی مانند تجمعات، فشار بر نمایندگان، یا کارزارهای رسانهای، اطلاعرسانی درباره جلسات و مذاکرات احتمالی با مسئولان و بررسی امکان اقدامات حقوقی یا طرح شکایتهای رسمی در نهادهای مربوطه، می تواند کمک کند تا کمپین از یک اقدام نمادین به یک حرکت واقعی و تأثیرگذار تبدیل شود.
1 https://kargareirani.blogsky.com/1403/12/06/post-479/