تارنمای داوطلب: سازماندهی فقط یک علم نیست، شاید حتی بهتر باشد بگوییم یک «هنر» است. به طور معمول این هنر از طریق تماس های تلفنی، جر و بحثها، جلسات و صحبت های خودمانی قابل شناسایی است. تلاشی از سوی کنشگران برای به اشتراک گذاشتن برخی از درس هایی که در طول مسیر و در پیروزیها و شکستها آموختهاند، با نسل بعدی سازمان دهندگان اتحادیه ها. هیچ یک از اینها جدید نیست. هیچ کدام از اینها از آنِ من نیست.
فقط میدانم که این چیزی است که ربع قرن زندگی ام را صرف کشف آن کردهام. هنر سازماندهی، مستلزم نزدیک ماندن به زمینی است که گروه هدف در آن هستند. این امر ما را ملزم میکند که با یکدیگر ارتباط برقرار کنیم، ریسک کنیم، نوآوری کنیم، در حالی که در جستجوی پاسخی برای سوالات سخت دیگران و خودمان از میان گپ و گفتها هستیم.
فراموش نکنید؛ همه اینها ساده است اما هیچ کدام آسان نیست!
اینها بخشی از مقدمه، یادداشتی به قلم« برایان او شپرد»، از سازماندهندگان اتحادیه خودروسازان ایالات متحده (UAW) است. این مقاله به بررسی اصول عملی و انسانی سازماندهی اتحادیهها میپردازد و تجربههای نویسنده را در طول ۲۵ سال فعالیت در این حوزه به اشتراک میگذارد.
او در این یادداشت از اهمیت «سازماندهی» میگوید و به جای تاکید بر چارچوبهای تئوریک آن، از آنچه در مسیر کنشگری و به قول خودش “بر روی زمین” از تعامل با سایر کارگران آموخته است، ۱۸ نکته را با سایر سازماندهندگان در سراسر جهان به اشتراک میگذارد. نکاتی که شاید برای بسیاری از کنشگران و فعالان صنفی و کارگری در ایران به مثابه مرور تجربیات مشابه است. تجربیات مشترکی که اگر به اندازه کافی جدی گرفته شود، مسیر سازماندهی را هموارتر و هزینههای کنشگری در شرایط پرمخاطره را کاهش میدهد. در ادامه، ترجمهای از بخشهای کلیدی این مقاله ارائه میشود:
۱- سکوت کنید
بعد از اینکه سوالی از یک کارگر میپرسید (مثلاً درباره مشکل یا نگرانیاش)، بلافاصله با توصیه یا تحلیل پاسخ ندهید. سکوت کردن باعث میشود او آزادانه صحبت کند و اعتماد شکل بگیرد. سکوت، ابزار قدرتمندی برای شنیدن واقعیت است.
۲- طبیعی رفتار کنید
در گفتوگوها، لحن شما باید قابلاعتماد و انسانی باشد. اگر مثل یک سخنران حرفهای یا تبلیغکننده حرف بزنید، فاصله ایجاد میشود. طبیعی صحبت کردن، همراه با آرامش، مخاطب را بیشتر جذب میکند.
۳- به توانایی کارگران باور داشته باشید
نقش سازماندهنده این نیست که برای کارگران تصمیم بگیرد، بلکه باید شرایطی فراهم کند تا خودشان به راهحل برسند. اعتماد به قدرت تحلیل و ابتکار آنها، بنیاد اعتماد متقابل را میسازد.
۴- روابط انسانی را دستکم نگیرید
کارگران فقط به دستمزد و امنیت شغلی نیاز ندارند؛ نیاز به دیدهشدن، احترام و ارتباط انسانی هم دارند. سازماندهی موفق، با روابط واقعی و همدلانه آغاز میشود.
۵- رهبران بالقوه را پیدا کنید
بعضی از کارگران نفوذ طبیعی بین همکاران دارند. شناسایی این افراد و رشد دادن توان رهبری آنها کلید ساختن یک هسته پایدار تشکل / اتحادیه است.
۶- خودمحور نباشید
حتی سازماندهندگان باتجربه هم باید آماده یادگیری و پذیرش اشتباه باشند. سازماندهی مؤثر یعنی توجه به واقعیتها، نه تحمیل دیدگاه از بالا.
۷- با کنجکاوی گوش دهید
تنها شنیدن کافی نیست؛ شنیدن با اشتیاق و میل به درک دنیای کارگر است که شما را به یک همراه واقعی تبدیل میکند.
۸- آموزش دهید
انتقال مهارتها، اطلاعات حقوقی و تجربههای گذشته بخش مهمی از سازماندهی است. آموزش مستمر به کارگران امکان میدهد فعالتر، آگاهتر و مستقلتر عمل کنند.
۹- قدرت در جمع است
قدرت فردی محدود است، ولی وقتی کارگران با هم متحد شوند، میتوانند حتی بزرگترین شرکتها را به چالش بکشند. قدرت واقعی از عمل دستهجمعی میآید.
۱۰- انعطافپذیر باشید
برنامهریزی خوب ضروری است، اما واقعیتها همیشه طبق برنامه پیش نمیروند. سازماندهنده باید بتواند استراتژیها را متناسب با شرایط جدید تطبیق دهد.
۱۱- پایداری داشته باشید
سازماندهی مثل دوی ماراتن است، نه دوی سرعت. ممکن است ماهها یا سالها طول بکشد تا اعتماد ساخته شود و تغییر واقعی شکل بگیرد. ثبات قدم، پیگیری و صبوری از ملزومات موفقیت است.
۱۲- در میدان حاضر باشید
نباید از دور برنامهریزی کنید؛ باید در کنار کارگران باشید، در محل کار یا زندگیشان. نزدیکی فیزیکی و روانی با مشکلات آنها، باعث ارتباط واقعی و موثرتر میشود.
۱۳- رهبر قهرمان نسازید
سازماندهی خوب یعنی ایجاد ساختارهایی که بدون اتکا به یک فرد خاص هم دوام داشته باشند. تمرکز را از «قهرمانسازی» بردارید و روی ساختن شبکهای از رهبران متعهد تمرکز کنید.
۱۴- تحلیل سیاسی داشته باشید
باید بهدرستی تشخیص دهید چه نیروهایی پشت مشکلات هستند. بدون تحلیل دقیق از ساختار قدرت، استراتژی سازماندهی سطحی و بینتیجه خواهد ماند.
۱۵- آسیبپذیر بودن قدرت است
پنهان کردن خطاها یا تظاهر به دانستن همهچیز، دیوار میسازد. وقتی سازماندهنده ضعفها و شکستهای خود را نشان دهد، رابطهای صادقانهتر با کارگران برقرار میشود.
۱۶- گفتوگو کنید، نه تبلیغ
جلسات یا ارتباطات نباید یکطرفه و آمرانه باشد. گفتوگوی واقعی یعنی شنیدن، سوال پرسیدن، و ساختن ایدهها با هم. تبلیغگری خشک، باعث فاصله گرفتن کارگران میشود.
۱۷- از تضاد نترسید
در مسیر تغییر، تنش یا شکست اجتنابناپذیر است. تضادها میتوانند فرصتهایی برای رشد باشند، اگر با تحلیل و بازاندیشی همراه شوند.
۱۸- بازنگری مداوم داشته باشید
هیچ کمپینی از ابتدا کامل نیست. هر برنامه باید مرتب ارزیابی، اصلاح و بهروزرسانی شود. بازخورد از کارگران، کلید بهبود دائمی است.
این ۱۸ اصل نشان میدهند که سازماندهی موفق نه صرفاً بر اساس تاکتیک، بلکه بر پایهی رابطهسازی انسانی، شنیدن عمیق، پرورش رهبران از درون جمع، آموزش مستمر و پذیرش شکست و بازنگری مداوم بنا میشود. قدرت واقعی در اتحاد، پیگیری و ساختار جمعی نهفته است، نه در تکیه بر افراد یا شعار. سازماندهنده مؤثر باید متواضع، انعطافپذیر و عمیقاً متعهد به گروه هدف و ذینفعان باشد.