این گزارش به بررسی وضعیت جنبش صنفی معلمان ایران در سال ۱۴۰۲ میپردازد. جنبشی که نزدیک به دو دهه از اوجگیری فعالیتهای آن میگذرد و به واسطه فعالیتها و اعتراضات میدانی و نسبت خود با جنبشهای اجتماعی و کارگری به یکی از پویاترین جنبشهای اجتماعی تبدیل شده است. داوطلب در طول دوره مورد مطالعه این گزارش شاهد چالشهای مختلف فعالان صنفی معلمان بوده است که هرچند ممکن است در روند مطالبهگری جمعی اختلال ایجاد کرده باشد ولی از سوی دیگر، نیاز به رویکردها و مکانیسمهای روزامدتری را برای عبور از چالشهای فزاینده کنونی برجسته میکند.
پیوند جنبش صنفی معلمان با جنبش ضدحکومتی «زن، زندگی، آزادی» در پاییز ۱۴۰۱ و حمایت فعالان و تشکلهای صنفی معلمان از کودکان و دانشآموزان معترضی که به اعتراضات سراسری پیوسته بودند، منجر به بازداشت و محکومیتهای قضایی و محرومیتهای شغلی برای دهها فعال صنفی شد که کماکان نیز ادامه دارد. اینها در شرایطی رقم خورد که جنبش صنفی معلمان در روزهای پیش از شروع اعتراضات ضدحکومتی ۱۴۰۱ در ایران و در حالیکه مطالباتی چون اجرای قانون رتبهبندی شاغلان، همسانسازی حقوق بازنشستگان و موضوعات مرتبط با عدالت آموزشی را دنبال میکرد، روزهای تلخ سرکوب و اعمال فشار گسترده امنیتی بر فعالان صنفی خود را تجربه کرد.
یافتههای این بررسی بیانگر آن است که گرچه فعالان و تشکلهای صنفی معلمان در یک سال گذشته و در پی افزایش فشارهای امنیتی، نتوانستند همچون گذشته امکان کنشگری پویا در فضای عمومی را به دست آورند اما توانستند با استفاده از ظرفیت شبکهها و رسانههای اجتماعی در فضای مجازی فعال باقی بماند و پیوندی میان خود و سایر گروههای اجتماعی ایجاد کنند. این تلاشها در حالی پیگیری میشود که نظام آموزشی ایران و سازوکارهای معیوب حاکم بر آن همچنان زمینهساز اصلی کنشهای اعتراضی است.
پرونده ویژه داوطلب را می توانید اینجا دانلود کنید.