در نشست مجازی فعالان صنفی معلمان مطرح شد: فعالیت تشکیلاتی نیازمند بازتعریف است

تارنمای داوطلب: «معلمان نبض تپنده بازسازی آموزشی»؛ این شعار امسال یونسکو برای بزرگداشت روز معلم بود. شعاری که بر لزوم احیای ساختارهای آموزشی پس از عبور از بحران کووید-۱۹ در سراسر جهان تاکید می‌کند و حمایت و توانمندسازی معلمان را به عنوان یکی ازدو قطب‌ اصلی نظام آموزشی کشور از مهمترین وظایف دولت‌ها و تشکل‌های صنفی معلمان می‌داند. اما روز جهانی معلم در ایران در حالی برگزار شد که بحران کووید ۱۹ به دلیل عملکرد نامطلوب حاکمیت در واکسیناسیون به موقع و همگانی، همچنان بر کلاسهای درس و فضای آموزشی ایران سایه افکنده و بر سایر چالش‌های صنفی معلمان افزوده است. در الویت قرار گرفتن آموزش مجازی و چگونگی تامین دستگاههای هوشمند از قبیل موبایل و تبلت به دغدغه بسیاری از معلمان تبدیل شده و بسیاری از دانش‌آموزان کم‌برخوردار را از تحصیل بازداشته است.

علاوه بر اینها، معلمان ایران در حالی به استقبال روز جهانی معلم رفتند که در میانه بحران‌های مختلفی که نظام آموزشی را احاطه کرده؛ سالهاست با فشارها و سرکوب‌های گسترده و ادامه‌دار از سوی حاکمیت آنهم به دلیل پیگیری مطالبات صنفی خود، دست به گریبانند. برخی از آنان با محکومیت‌های طویل‌المدت در زندانند و برخی دیگر با محدودیت فعالیت و یا اخراج از کار مواجه شده‌اند.

با این پیش‌زمینه و همزمان با ۵ اکتبر روز جهانی معلم؛ فعالان کانون‌های صنفی معلمان در نشستی مجازی که سه‌شنبه ۱۳ مهر ماه در کلاب هاوس برگزار شد، ضمن بازخوانی تاریخی فعالیت این تشکل‌ها به بیان چالشها و مطالبات فراروی معلمان و انتظارات آنها از تشکل‌های صنفی مستقل پرداختند. عمده این گفت و شنودها حول سه محور اصلی شکل گرفت:

– بررسی جایگاه تشکل‌های مستقلی چون کانون صنفی معلمان و شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی در تغییر سیاست‌های نظام آموزشی ایران

– بررسی ارتباط بدنه و طیف‌های مختلف معلمان (ذینفعان نظام آموزشی) با تشکل‌های صنفی

– بررسی عملکرد تشکل‌های صنفی معلمان از نگاه ناظران اجتماعی

آسیب‌شناسی این سه محور و تعیین استراتژی برای برون رفت از بحران‌هایی که جامعه صنفی معلمان امروز با آن دست به گریبان است، از جمله مهمترین اهداف این گفتگوی مجازی چند ساعته بود که به نقد و نظرهای بسیاری انجامید.  محمود بهشتی لنگرودی، محمد تقی فلاحی، محمدرضا نیکنژاد، رضا مسلمی و مژگان باقری از میان فعالان  کانون‌های صنفی و میلاد ربیعی و علی مهرابی به نمایندگی از معلمان جوان، سخنرانان اصلی این نشست را تشکیل دادند.

 

***

بررسی روند شکل‌گیری کانون‌های صنفی و نگاهی به فرازوفرودهای فعالیت تشکیلاتی معلمان از جمله مهمترین بخش‌های این نشست بود که توانست سیر حرکت فعالیت کانون‌های صنفی را مورد بازبینی مخاطبان قرار دهد. بر این اساس فعالان صنفی معلمان، مسیر شکل‌گیری و فعالیت کانون‌های صنفی را به سه دوره تقسیم می‌کنند که به طور مستقیم با تغییر دولت‌ها و تاثیر شیوه تعامل دولت با فعالیت تشکل‌های صنفی رابطه دارد. این سه دوره عبارتند از:

سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۴ : دوران رشد و شکل‌گیری کانون‌های صنفی معلمان

سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲: دوران افول ، حاشیه‌نشینی و تلاش برای بقاء

سالهای ۱۳۹۲ تاکنون: دوران بازگشت و بازیابی سازوکار تشکیلاتی

به باور فعالان صنفی، هر یک از این سه دوره مختصات و مشخصه‌های خاص خود را دارند و بر چگونه شکل‌گیری رابطه این تشکل‌ها با بدنه صنفی معلمان اثرگذار بوده‌اند. به نحوی که در دوران رشد این تشکل‌ها که مصادف با دوره اصلاحات بود، به تدریج کانون‌های صنفی در شهرهایی چون تهران، قزوین، شیراز، مشهد، یزد و چند شهر دیگر برای اولین بار موفق به اخذ مجوز فعالیت شدند و امکان پیگیری تشکیلاتی مطالبات معلمان را به دست آوردند. شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی سراسر کشور، ثمره صدور مجوز فعالیت این تشکل‌ها و قرار گرفتن چهار کانون در کنار یکدیگر بود که بعدها با عنوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان شناخته شد. مضمون گفته‌های یک فعال صنفی که سیر تشکل‌یابی کانون‌ها را در این نشست مورد بررسی قرار می‌داد نشان می‌دهد؛ افزایش تعداد اعضاء و استقبال معلمان از حضور و عضویت در کانون‌ها در دوره رشد، از تمایل بدنه برای فعالیت تشکیلاتی و پیگیری مطالبات صنفی از این طریق حکایت داشت و این نوید را میداد که در آینده‌ای نه چندان دور تشکل‌های صنفی می‌توانند در سیاست‌گذاری‌ها مشارکت داشته باشند.

با وجود این روندِ شکل‌گیری، با به قدرت رسیدن اقتدارگرایان در سال ۸۴ و سلطه سیاست‌های ضد جامعه مدنی بر فضای اجتماعی؛ سرکوب نهادهای صنفی و مدنی شدت گرفت و فعالیت تشکیلاتی به حاشیه رفت. در این میان کانون‌های صنفی معلمان که رویکرد مستقل و عمدتا غیرهمسو با حاکمیت داشتند نیز مانند بسیاری از تشکل‌های صنفی و مدنی تحت سرکوب و فشار قرار گرفتند. بازداشت و ممانعت از فعالیت کنشگران صنفی و افزایش بار هزینه فعالیت صنفی، نتیجه این سرکوب‌ها بود که عملا منجر به اخلال در فعالیت تشکیلاتی و کم‌تر شدن یا در برخی موارد گسست ارتباط میان بدنه معلمان و کانون‌های صنفی شد. در این میان اما فعالان صنفی تلاش کردند برخی ارتباطات را حفظ و منسجم‌تر کنند. تشکیل شورای مرکزی تشکل‌های صنفی در سال ۸۵ نتیجه این رویکرد بود که با در کنار هم قرار گرفتن ۹ کانون صنفی از ۹ شهر، فعالیت خود را آغاز کرد و بار اصلی هماهنگی تشکل‌های صنفی را بر عهده گرفت. در این دوره تشکل‌های صنفی، صرفا تلاش برای بقاء را در دستور کار قرار دادند و البته با برگزاری برخی تجمعات گسترده به سیاست‌هایی که منافع صنفی معلمان را تهدید می‌کرد؛ اعتراض کردند.

پس از پشت سر گذاشتن این دوره و قدرتگیری اعتدال‌گرایان که با شعار گسترش امید بر فضای اجتماعی روی کار آمده بودند، فعالیت صنفی معلمان نیز وارد فاز تازه‌ای شد. به اذعان فعالان صنفی، شورای مرکزی تشکل‌های صنفی در این دوره توانست جلسات متعددی برگزار کند و کانون‌ها نیز تلاش کردند خود را احیاء کنند. در این دوره تحت تاثیر بحران‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی معلمان نیز به صف معترضان پیوستند و کانون‌های صنفی بارها برای طرح مطالبات آنها پبشقدم شدند. سازماندهی کنشگری‌های آنلاین(برگزاری کارزارها و راه‌اندازی گروهها در فضای مجازی) و آفلاین (برگزاری تجمعات، نامه‌نگاری با مسولان و …) از جمله اقدامات این تشکل‌‌ها بود. با این حال عدم صدور مجوز برای فعالیت تشکل‌هایی چون شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، ممانعت از برگزاری مجمع عمومی کانون‌های صنفی و تداوم پرونده سازی و بازداشت فعالان صنفی، نشان داد که دولت و مجموعه حاکمیت به تعامل با این تشکل‌ها تمایلی ندارد و با ایجاد شکاف میان طیف‌های مختلف معلمان و به رسمیت نشناختن آنها تلاش می‌کند، فعالیت تشکیلاتی مستقل و غیرحاکمیتی را در حاشیه قرار دهد و دست آنها را از مداخله در سیاست‌گذاریها کوتاه کند.

***

شیوه برخورد حاکمیت با تشکل‌های صنفی معلمان باعث شده که گروهی از فعالان صنفی با معطوف کردن اثربخشی این نوع نگرش بر روند فعالیت تشکیلاتی، ضعف‌ها و کاستی‌های امروز این تشکل‌ها را به سرکوب‌های حاکمیت و ایزوله کردن فعالیت صنفی نسبت دهند. گروهی دیگر اما پا را فراتر می‌گذارند و معتقدند ضمن اینکه نمی‌توان منکر اثرگذاری نگرش حاکمیت بر فعالیت این تشکل‌ها شد؛ باید ضمن بازتعریف فرآیند کار تشکیلاتی، حساسیت‌های کنشگری در فضای سیاست‌زده جامعه ایرانی را پایین آورد و با کاهش هزینه‌های آن، تمایل بدنه برای مشارکت صنفی را افزایش داد. نومعلمان (معلمان جوان) و زنان معلم از جمله این گروهها هستند.

در نشست اخیر؛ یک فعال صنفی ضمن اشاره به مطالبات معلمان جوان، به عدم تشکلیابی آنان و تمرکز آنان بر کنشگری‌های آنلاین پرداخت. به گفته این فعال صنفی، منظور از نومعلمان؛ آندسته از معلمانی هستند که در سالهای ۸۸ و ۹۱ جذب آموزش و پرورش شده‌اند و هسته گزینش آنها به خصوص در میان ورودی‌های ۹۱ به نحوی عمل کرد که امکان حضور معلمان مطالبه‌گر و دارای رویکرد صنفی را به شدت محدود کرده است. دستمزدهای اندک و درخواست افزایش حقوق و مزایای معلمان و تغییر سیاست‌گذاریهای آموزشی، مهمترین خواسته این گروه از معلمان است. فعالان صنفی این گروه می‌گویند؛ سلطه نگرش سنتی و در عین حال ناکارآمد برای فضای آموزشی موجب شده که معلمان جوان که عمدتا با تکنولوژی سروکار دارند، مشکلات را به گونه‌ای دیگر مورد ارزیابی قرار دهند. یک فعال صنفی نومعلمان در نشست فعالان صنفی در اینباره گفت: هنوز در ایران مدارس کانکسی یا گچ و تخته سیاه موجود است که طبیعتا امکان فکر کردن به عدالت آموزشی را که در عصر امروز لازمه تحقق آن، دسترسی برابر و همگانی دانش‌آموزان به امکانات تکنولوژیک است را از فعالان صنفی سلب می‌کند.

علاوه بر اینها مشکلات صنفی این دسته از معلمان زمانی پررنگ تر می‌شود که هنوز موفق به تشکلیابی برای پیگیری مطالبات خرد و کلان صنفی خود نشده‌اند. به گفته فعالان صنفی، کنشگری‌های آنلاین بر فعالیت‌های صنفی ساختاریافته و به صورت آفلاین در میان نومعلمان غلبه دارد و آنها بیشتر فعالیت‌های خود را در بستر فضای مجازی دنبال می‌کنند. در عین حال و با وجود اینکه برخی از فعالان صنفی این گروه از لزوم کنشگری در عرصه عمومی دفاع می‌کنند و هزینه‌های (برخورد امنیتی) آن را محتمل می‌دانند؛ گروهی دیگر بر این باورند که باید با کاهش بار هزینه‌ها، مشارکت نومعلمان و سایر طیف‌های معلمان را برای حضور در تشکل‌های صنفی افزایش داد.

زنان معلم از جمله گروههایی هستند که با وجود جامعه آماری گسترده در میان نیروهای آموزش و پرورش، نقش کمتری در فرآیندهای تشکیلاتی ایفا می‌کنند. در حالیکه به اذعان فعالان صنفی حاضر در نشست، در تعداد معدودی از تشکل‌های صنفی از جمله در کانون تهران از ۱۵ نفر عضو هیات مدیره کانون، ۷ نفر آن را زنان تشکیل می‌دهند و در کمیته‌های این کانون نیز حضور فعال دارند اما در کانون‌های صنفی شهرستانها و استانهای کشور، زنان معلم مشارکت کمتری در فعالیت تشکیلاتی دارند. یک کنشگر صنفی زنان ، دلایل عدم مشارکت زنان معلم را به دو محور اصلی تقسیم می‌کند:

– مشخص نبودن تعریف فعالیت صنفی و لزوم بازتعریف آن

– موانع خاص زنان برای مشارکت صنفی

به گفته این فعال صنفی، فقدان دانش و مهارت لازم در میان فعالان صنفی باعث شده که آنها نتوانند کارکرد تشکل‌های صنفی را به درستی برای معلمان تشریح کنند. او ضمن طرح این پرسش که “ما اصلا تشکل صنفی داریم که کسی در آن فعالیت کند؟” ، با اشاره به این نکته که عدم ارائه تعریفی مشخص برای دامنه و حدود فعالیت تشکل‌های صنفی معلمان از یک طرف باعث شده که بسیاری از معلمان از وجود چنین تشکل‌هایی بی‌اطلاع باشند، گفت که در عین حال برخی از اعضای کانون‌ها که رویکردهای رادیکالی و تندی در پیگیری مطالبات دارند با افزایش هزینه‌های ناشی از برخوردهای امنیتی، بر محافظه‌کاری و پرهیز بدنه از مشارکت در امور صنفی افزوده‌اند. در چنین شرایطی است که به گفته او، سهم معلمان زن در میزان مشارکت صنفی روبه کاهش گذاشته و فعالان صنفی باید ضمن بازتعریف فعالیت تشکیلاتی با اتخاذ رویکردهای هوشمندانه به تفکیک میان فعالیت صنفی- سیاسی پرداخته و با کاهش حساسیت‌ها بر میزان مشارکت بدنه و به خصوص زنان معلم بیافزایند. به گفته او موانعی چون تابوها و کلیشه‌های جنسیتی برای مشارکت اجتماعی و صنفی زنان کماکان به قوت خود پابرجاست و به عنوان مانعی که از سوی خانواده و جامعه به آنها تحمیل می‌شود ، در میزان مشارکت آنها اثرگذار است. از طرفی تعدد نقش‌های زنان، فرصت کنشگری اثربخش را از آنان گرفته است. به گفته این فعال صنفی، کنشگری و فعالیت داوطلبانه در تشکل‌ها، مستلزم اختصاص زمانی ویژه است که با توجه به تعدد نقش‌های زنان در خانواده و جامعه و انتظاراتی که در پی ایفای هریک از این نقش‌ها از زنان می‌رود؛ باز هم بر میزان مشارکت زنان در فعالیت‌های صنفی اثر می‌گذارد.

مجموع این عوامل باعث شده که به گفته این فعال صنفی، با وجود آنکه حضور زنان در تجمعات صنفی معلمان پررنگ است اما مقطعی و فاقد تکرارشوندگی باشد. به عبارتی با وجود اینکه زنان بسیاری ممکن است در یک گردهم‌آیی اعتراضی و مطالبه محور شرکت ‌کنند، اما در بسیاری از موارد به دلیل موانع پیش رو یعنی مشخص نبودن دامنه فعالیت تشکل‌های صنفی، یا رویکردهای رادیکال برخی از فعالان صنفی و همچنین موانع جنسیتی که جامعه پیش پای آنها می‌گذارد به ندرت برای بار دوم و سوم در تجمعات حاضر می‌شوند و زنان دیگری جایگزین آنها می‌شوند. او راهکار خود برای افزایش مشارکت زنان در کانون‌های صنفی را پرهیز از فعالیت‌های حاشیه‌ای کانون‌های صنفی و تمرکز آنها بر شناساندن کانونها و تشکل‌ها و ظرفیت‌سازی برای آنها می‌داند.

***

اما محور سوم از نشست برگزار شده در کلاب هاوس معلمان، به بررسی عملکرد تشکل‌های صنفی معلمان از نگاه ناظران اجتماعی همچون فعالان حقوق بشری، دانشجویی، کارگری و سازمانهای غیردولتی اختصاص داشت.

فعالان اجتماعی با الویت قرار دادن اثرگذاری فشار و سرکوب حاکمیت بر کنشگری‌های صنفی و مدنی، جنبش صنفی معلمان را جنبشی پیشرو و پویا دانستند که با تلاش مستمر تشکل‌های صنفی برای بقاء ، توانسته بر سایر جنبش‌های اجتماعی در ایران اثرگذار باشد.

گفتمان حاکم بر این قسمت از اظهارنظرها، چندان بر نقد عملکرد تشکل‌های صنفی استوار نبود و در صریح‌ترین اظهارات بر ارائه پیشنهاداتی چون لزوم تنوع بخشی به مطالبات صنفی و همگامی با سایر کنش‌های اجتماعی تاکید داشت.

از جمله اینکه جنبش صنفی معلمان باید با درک چالش‌ها و ایرادات نظام آموزشی کشور، هم بر تنوع مطالبات خود بیافزاید و هم طیف‌ها و گروههای بیشتری را از میان معلمان با خود همسو کند. از جمله چالشهای نظام آموزشی؛ تمرکزگرایی، ایدئولوژیک بودن و طبقاتی شدن آموزش است که به زعم ناظران اجتماعی، تشکل‌ها می‌توانند همانند مسائل معیشتی روی این موارد نیز تمرکز کنند. برای مثال تمرکز بر نقد محتوای کتاب‌های درسی که به تثبیت کلیشه‌ها و هنجارهای حاکم کمک می‌کنند، از جمله این موارد است که می‌تواند طیف‌های بیشتری از معلمان را با تشکل‌های صنفی همراه کند. به باور فعالان اجتماعی، این تنوع‌بخشی به حذف مرزبندی ها میان معلمان و این تشکل‌ها کمک می‌کند.

پیشنهاد دیگر اما به لزوم پیشرو شدن تشکل‌ها و فعالان صنفی معلمان در حرکت‌های اجتماعی مزدبگیران برمی‌گردد. برخی کنشگران با رویکردهای عمدتا سیاسی و مبتنی بر فراروایت‌های مسلط بر گفتمان کنشگران سیاسی در ایران بر این باورند که معلمان به دلیل گستردگی فعالیت خود و درگیر بودن با مسائل طبقات اجتماعی به خصوص کارگران ، می‌توانند ضمن تقویت اشتراکات، رهبری مبارزات کارگری را بر عهده بگیرند.

برآیند نهایی گفتگوها در محور سوم با شدت و ضعف‌هایی بر لزوم تقویت کنش‌های صنفی معلمان و شبکه‌سازی میان جریان‌های مختلف اجتماعی اعم از دانشجویی، کارگری و حقوق بشری تاکید داشت. فعالان اجتماعی می‌گویند؛ سایر جریان‌های اجتماعی امروز چشم به معلمان دوخته‌اند و حرکت‌های متحدانه و پیشروانه آنها می‌تواند به تقویت سایر جنبش‌های اجتماعی کمک کند.

اینجا را هم نگاه کنید

چرا فقط برخی از شهرها کانون اعتراضات کارگری هستند؟

تارنمای داوطلب: بازنشستگان هر هفته در شوش و اهواز تجمع می‌کنند. گستردگی اعتراضات معلمان و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.