در حالیکه نزدیک به یک ماه از شروع اعتراضات صنفی هزاران کارگر پروژهای صنعت نفت در ایران میگذرد، کماکان شکل سازماندهی این اعتراضات به سوژه مورد بحث بسیاری از محافل کارگری تبدیل شده است. با وجود آنکه در طول سه دهه گذشته عواملی چون چندپارهسازی قراردادهای کار و اعمال محدودیتهای حاکمیتی برای تشکیل نهادهای صنفی از هر نوعی؛ عملا احتمال سازماندهی مطالبات کارگران را به شیوه کلاسیک و مرسوم آن محدود کرده و خطرات پیرامون اتمیزه شدن کارگران به خصوص در مناطق ویژه اقتصادی را افزایش داده، اما با گسترش فضای ارتباطات مجازی، استفاده از روشهای نوین برای پیگیری مطالبات صنفی راه خود را در میان مزدبگیران پیدا کرده و آنها توانستهاند از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای به بیان دغدغههای مشترک خود استفاده کنند. در یکی از تازهترین و البته گستردهترین اشکال این سازماندهی مجازی، کارگران پروژهای نفت توانستند از ظرفیت شبکههایی چون تلگرام و واتساپ برای ارتباطگیری با یکدیگر، طرح مطالبات و هماهنگی برای راهاندازی و تداوم کارزار سراسری و همچنین بیان مواضع خود استفاده کنند.
این شیوه از کنشگری گرچه در قالب ایجاد محافل و شبکههایی برای انتقال پیام و ترویج خواستهای صنفی کارگرانی دارای شرایط شغلی مشابه مورد استفاده قرار میگیرد، اما در پارهای موارد به دلیل عدم دسترسی شفاف به اطلاعات گردانندگان آنها و امکان سوءاستفاده گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور از این شبکهها، شناسایی بازیگران اصلی را برای انجام گزارشهای تحقیقی با مشکلاتی روبرو میکند.
با این توضیح و با در نظر گرفتن این نکته که ممکن است این شیوه از کنشگری ( با وجود ضعفهای ساختاری که در گزارشی دیگر، قابل بررسی است) پیشدرآمد راهاندازی انجمنها و تشکلهای مجازی کارگری به عنوان شیوهی نوینی از سازماندهی مطالبات صنفی در آیندهای نه چندان دور باشد؛ تارنمای «داوطلب» تلاش میکند در گزارش پیش رو با بررسی دادههای محدود اما قابل اعتنا از این کنشگریها، به شناسایی و تحلیل وضعیت بازیگران و برخی از حامیان اعتراضات اخیر کارگران پیمانی نفت، راهبردهای اتخاذ شده و چالشهای فراروی آنان بپردازد.
مروری بر روند سازماندهی اعتراضات کارگران پروژهای نفت؛
از آغاز تا اکنون
استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی در ایران به یکی از اولین کانالها برای ارتباطگیری فعالان کارگری در طول یک دهه گذشته تبدیل شده است. مسدودسازی هرگونه فعالیت تشکیلاتی مستقل از سوی حاکمیت و دخالت دولت در ساختار تشکیلاتی نهادهای سهگانه رسمی کارگری باعث شده که کارگران بخشهای مختلف صنعتی، تولیدی و خدماتی در کنار برخی روشهای مرسوم چون برگزاری تجمعات اعتراضی، نامهنگاری و پیگیری امور از طریق مراجع مربوطه؛ از اپلیکیشنهای پیامرسان برای طرح مطالبات و راهاندازی کمپینهای مجازی استفاده کنند. این روش به خصوص در حوزههایی با توزیع جمعیتی گسترده و پراکنده بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. از جمله در میان کارگران پروژههای نفت ، گاز و پتروشیمی که به دلیل قرارگرفتن در موقعیتهای کاری موقت و بیثبات شغلی، از طریق همین شبکهها و گروههای کاریابی با همکاران خود آشنا میشدند و ضمن به اشتراکگذاری دغدغههای صنفی، به صورت چرخشی در پروژههای مختلف فعالیت میکردند. با این پیشزمینه، شاید بتوان به درک بهتری از امکانپذیری سازماندهی کارگران پروژهای نفت و راهاندازی کمپین 1۴۰0 رسید.
کمپین سراسری ۱۴۰۰ یا کمپین ۲۰-۱۰ که در ادامه کمپین ۴۰ روزه سال ۹۹، صورتبندی تازهای از مطالبات مزدی و حقوقی کارگران پروژهای ارائه داد، از روز ۲۹ خرداد ماه ۱۴۰۰ با ترک محل پروژهها توسط کارگران با هدف اعتصاب تا برآوردهشدن مطالبات صنفی در مناطق نفتی آغاز شد. راهاندازی این کارزار، پس از آن صورت گرفت که به گفته فعالان کارگری، پیمانکاران پروژهها بر خلاف وعدههای داده شده در پی کمپین تابستان ۹۹ کارگران پروژهای مبنی بر افزایش ۴۰ درصدی مزد و اصلاح نوبت مرخصی، عمل کردند و شرایط معیشتی و حقوقص صنفی و رفاهی کارگران در اوضاع نابسامان اقتصادی ایران، روز به روز بدتر شد.
اشاره این فعالین به اعتصاب حدودا ۴۰ روزه کارگران پیمانی نفت در کمپین ۹۹ است که توسط گروه پایپینگ و اکیپ پروژهای ایران سازماندهی شده بود و کارگران خواستار افزایش دستمزدها ، حقوق برابر در ازای کار برابر، رسیدگی به وضعیت خوابگاهها و سرویسهای بهداشتی، پرداخت به موقع دستمزدهایشان و رد شدن لیست بیمه متناسب با شرایط کارشان (نه معادل یک کارگر ساده) بودند. در همین راستا سازماندهندگان اعتراضات، لیست دستمزدهای مصوب خود را به کارفرمایان ارائه دادند تا از آن پس هر کارگر پیمانی، مزدی متناسب با تخصص خود دریافت کند. بنابر اذعان طراحان کمپین ۹۹، این کارزار توانسته بود در برخی سطوح از جمله افزایش دستمزد کارگران، به موفقیتهایی دست یابد.
با وجود این، چنانکه اشاره شد با گذشت سه ماه از آغاز سال ۱۴۰۰، کارگران پروژهای دریافتند که پیمانکاران نه تنها برنامهای برای افزایش حقوق و امکانات رفاهی کارگران ندارند بلکه در صورت مقاومت در برابر خواست کارفرما با تهدید به اخراج مواجه خواهند شد. در ادامه همین روند بود که گروه پایپینگ و اکیپ پروژهای ایران، اولین بیانیه اعلام مطالبات کمپین ۱۴۰۰ یا۲۰ – ۱۰ را منتشر کرد.
افزایش دستمزدها، اجرای مطالبه ۲۰ روز کار ، ۱۰ روز مرخصی، واریز بدون معوقه دستمزدها، ارائه یک نسخه از قرارداد کار به کارگر، واریز حق بیمه طبق عنوان شغلی و پرداخت انواع مزایا شامل عیدی، سنوات، اضافه کار، ارتقای سطح کیفی خوابگاهها و کمپهای محل اقامت کارگران از جمله مطالبات این کمپین بود.
آشنایی با طراحان کمپین ۱۴۰۰
گروه پایپینگ و اکیپ پروژهای ایران که ترکیبی از مهندسین، کارگران جوشکار، فیتر، برقکار، داربستکار و متخصصین فنی و تجربی اعضای آن را تشکیل میدهند، گروهی است که با اجرای کمپین ۹۹ بیش از پیش شناخته شد و با راهاندازی کمپین ۱۴۰۰ توانست برای دومین سال متوالی سازماندهی بخشی از مطالبات کارگران پروژهای را بر عهده بگیرد. این گروه که به نظر میرسد تا پیش از اینها به عنوان یکی از گروههای کاریابی برای نیروهای پروژهای فعالیت میکرد، با اجرای این کمپین توانست از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای افزایش مشارکت کارگران استفاده کند و در غیاب سازماندهی تشکیلاتی، چندین گروه تلگرامی و واتساپی (ذیل عناوینی چون پایپینگ، اکیپ پروژهای و جوشکاری) برای عضوگیری از میان کارگران معترض ایجاد کند. با وجود تعدد این کانالها و گروهها از ابتدای شروع اعتراضات، مشخص نیست در برخی از گروهها که تعداد اعضا به بیش از ۹۰ هزار عضو میرسد، چه تعداد کاربر واقعی حضور دارند.
پایپینگیها در اعلامیهها و پیامهایی که در کانالهای اطلاعرسانی خود منتشر میکنند، ضمن تاکید بر ضرورت مقاومت بر سر مطالبات صنفی از کارگران میخواهند با پرهیز از کنشهای سیاسی و برای جلوگیری از هزینههای اضافی، اجازه ندهند گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور از مطالبات کارگران در جهت منافع سیاسی خود استفاده کنند. گردانندگان کمپین از ابتدای شروع آن، ترک کارگاهها تا به نتیجه رسیدن اعتصابات صنفی را به عنوان روشی برای جلوگیری از سرکوب اعتراضات صنفی کارگران توسط نیروهای امنیتی انتخاب کردهاند و کماکان بر ضرورت جلوگیری از برگزاری تجمعات اعتراضی پافشاری میکنند.
در کنار این فعالیتها، این گروه توانسته از ظرفیت اطلاعرسانی برخی از گروهها و تشکلهای کارگری همچون سندیکای فلزکار مکانیک نیز استفاده کند. سندیکای فلزکار مکانیک که سالهاست به عنوان یک تشکل غیررسمی فعالیت میکند و مشخص نیست چه تعداد عضو فعال دارد، اکنون توسط مازیار گیلانینژاد از فعالین سندیکایی اداره میشود و مواضع آن در خصوص وضعیت نیروی کار در ایران در سایت و شبکههای اجتماعی از جمله کانال تلگرامی رسمی آن در دسترس است. کانال تلگرامی این سندیکا توانست با بازنشر خبرها و مواضع مختلف در خصوص کمپین ۱۴۰۰، حمایت از گروه پایپینگ را در دستور کار خود قرار دهد. مجموع اقدامات گروه پایپینگ و حامیان این گروه از جمله سندیکای فلزکار مکانیک، شامل موارد زیر است:
-انتشار خبرها و ویدئوهای پیوستن کارگران اعتصابکننده به کمپین ۱۴۰۰
-استفاده از ظرفیت گروههای کاریابیِ موجود در شبکههای اجتماعی برای بسیج و هماهنگی کارگران با یکدیگر
-ترویج پیام کمپین برای افزایش عضوگیری و جلب مشارکت بیشتر کارگران در گروههای مجازی
-معرفی پیمانکاران متخلف و هشدار به پیمانکارانی که با ارعاب و تهدید در مسیر کمپین کارشکنی میکنند
-انتشار بیانیهها و اهداف کوتاه مدت و بلندمدت کمپین ذیل مطالبات صنفی و غیرسیاسی
-تاکید بر پیگیری مطالبات از طرق قانونی و جلوگیری از سوءاستفاده نیروهای سیاسی داخل و خارج از کشور
این اقدامات در حالی صورت میگیرد که گروه پایپینگ در تازهترین اقدام خود و پس از یک ماه از شروع اعتراضات، از کارگران اعتصابکننده خواسته تا با ثبت نام و کدملی خود، نامهای را امضا کنند که قرار است مطالبات آنان را در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی دنبال کند.
این نامه که هدف آن جمعآوری حداقل ۵ هزار امضا برای پیگیری مطالبات کارگران پروژهای نفت است، قرار است خطاب به وزرای نفت ، کار و همچنین رئیس مجلس شورای اسلامی نوشته شود. طراحان این نامه ادعا کردهاند با طرح درخواست ها و مشکلات کارگران پارس جنوبی و با درنظر گرفتن نامه هزار امضایی سال گذشته کارگران پروژهای، میتوان نسبت به نتیجه رسیدن مطالبات امیدوار بود.
نامه قبلی که در دی ماه سال ۹۹ از سوی نهاد رهبری برای پیگیری به اداره کار بوشهر ارسال شده، شامل مفادی است که کمپین ۲۰-۱۰ یا ۱۴۰۰ نیز بر پایه آن بنا شده است. این مطالبات عبارتند از؛
-تغییر طرح اقماری۲۴ روز کار ۶ روز مرخصی به ۲۰ روز کار و ۱۰ روز مرخصی برای مدت زمان کافی و لازم ۴ روز بیشتر برای حضور در کنار خانواده و فرزندان
-واریز بیمه طبق عنوان شغلی هر کارگر برای داشتن سابقه بیمه شرایط کار سخت و حذف بیمه کارگر ساده برای کارگران فنی و شرایط سخت
-اجرای ماده ۱۳ قانون کار و نظارت بر پرداخت بدون معوقه حقوق کارگران توسط پیمانکاران از سوی وزارت کار و هم شرکت نفت
-کارهای با مدت زمان ۱ ماه و کمتر طبق نرخ اورهال محاسبه شود
-انواع مزایای عیدی سنوات (ایاب و ذهاب رفت و برگشت به مرخصی و محل کار ) و حق اولاد و بنکارگری و بدی آب و هوا و سایر مزایا بطور کامل و جداگانه از حقوق محاسبه شود
-درخواست اتاق های ۴ نفره، اتوبوس های کولردار برای انتقال نیروها به محل کار و اسکان، حذف غذاهای بی کیفیت و تکراری در هفته و ارتقای بهداشت خوابگاهها و خدمات رفاهی
-پیمانکار باید یک نسخه از قرارداد را تحویل کارگر داده و قبل از تسویه حساب با کارگر، از آنها مُهر و امضای تعهد بر نداشتن هیچگونه حق و حقوقی را نگیرند
طراحان این نامه تاکید کردهاند که تحقق این موارد برای تداوم کار کارگران در پروژه های گازی، نفتی، نیروگاهی الزامی است. همچنین در این نامه اشاره شده که «مازیار گیلانی نژاد» مسئول سندیکای فلزکار مکانیک به عنوان نماینده امضاکنندگان نامه برای پیگیری مطالبات معرفی شده است.
آیا بیانیهنویسی میتواند جای کنشگری را بگیرد؟
گرچه هنوز مشخص نیست چه تعداد کارگر پروژهای از امضای چنین نامهای استقبال میکنند، اما با وجود آنکه این گروه با جمعآوری امضا به عنوان گام دوم کمپین ۱۴۰۰، تلاش میکند به عنوان یکی از گردانندگان اعتراضات کارگران پروژهای، مطالبات کارگران را به ادعای خودش از مسیر قانونی دنبال کند؛ یک گروه دیگر به نام شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت که همزمان با شروع اعتراضات اقدام به صدور بیانیههایی کرده است، نسبت به طرح گروه پایپینگ اعلام موضع متفاوتی کردهاند.
در بیانیه شماره ۸ این شورا با اشاره به اینکه « طرح مدیران گروه تلگرامی پایپینگ بطور واقعی مطالبات ما کارگران نیست»، آمده است: « مطالبهگری در چارچوب قوانین حاکم یعنی ادامه بدبختی ما و چپاولگری پیمانکاران و جان کندن تحت قوانین معلومالحال ویژه اقتصادی در جهنم عسلویه و دیگر مراکز نفتی! » این شورا تاکید کرده « این طرح میخواهد که اعتصاب ما کارگران و خواستها و مطالباتمان را در وضع موجود خاموش کند و نباید اجازه دهیم که چنین طرحهایی مبارزه ما کارگران را بینتیجه به پایان برساند. ما نمیخواهیم که تجربه سال گذشته مجددا تکرار شود و باز هم با وعده و وعید ما را سر بدوانند.» نویسندگان این بیانیه ضمن تاکید بر تحقق فوری مطالبات پیشتر مطرح شده از جمله افزایش دستمزد همه کارگران به بالای ۱۲ میلیون تومان، اصلاح نوبت مرخصی، بهبود وضع کمپها و حذف پیمانکاریها، اعلام کردهاند : از نظر ما جمع کردن ٥٠٠٠ امضا، مجوزی برای نمایندگی شدن کارگران توسط کسی نیست. مهم اینست که باید در مذاکرات خواستهای واقعی و اصلی کارگران نمایندگی شود و نمایندگان واقعی کسانی هستند که مطالبات ما را نمایندگی کنند. نه جریاناتی که خواستهای اصلی کارگران را زیر فرش میکنند… ضمن اینکه شورای سازماندهی تاکید کرده است که توافقات جلسات هیچ مذاکرهای تا وقتی که انتخاب نمایندگان دموکراتیک و با نظارت کارگران انجام نشود و گزارش مذاکرات به کارگران اعتصاب کننده داده نشده و توافق آنان اعلام نشود، رسمیت پیدا نمیکند. بنابراین نمیشود صرفا با مجوز٥ هزار امضا نشست مذاکره ای داشت و توافقاتی کرد و ختم اعتصاب را اعلام نمود.» این شورا در ادامه از کارگران خواسته، که برای پیگیری مطالبات عضوی از این شورا باشند.
با وجود ایراد قابل اعتنا و مهم شورای سازماندهی مبنی بر لزوم دموکراتیک و روشمند بودن شیوه انتخاب نمایندگان کارگران پروژهای نفت برای پیگیری مطالبات صنفی که به نظر میرسد پایپنگیها باید نسبت به آن پاسخگو باشند؛ مجموع بیانیههای صادر شده توسط این شورا نشان میدهد، با وجود همسویی و توافق بر سر مطالبات اولیه کمپین ۱۴۰۰، این شورا که ترکیب گردانندگان آن نیز هنوز مبهم است در برخی از موارد با گروه پایپینگ اختلاف نظرهای عمیقی دارد. از جمله :
بر مطالبات کلی گروههای کارگری با تاکید بر سه چالش عمده معیشت، تامین امنیت شغلی و حق تشکل یابی استوار است.
این گروه تاکنون در ۸ بیانیه به اعلام مواضع خود در شبکههای اجتماعی پرداخته است. هرچند سلطه مواضع رادیکال در محتوا و گفتمان حاکم بر بیانیههای شورای سازماندهی، از نزدیکی بیانیهنویسان به گروههای نزدیک به طیف چپ و مناقشات نظری این طیف با سیاستهای نئولیبرالی حاکم بر مناسبات کار حکایت دارد اما از طرفی در مقایسه با محتواهای تولید شده برای سازماندهی اعتصابات کارگران پروژهای توسط گروه پایپینگ که بر احقاق مطالبات صنفی مشخص و طبقهبندی شده به عنوان پیشدرآمدی بر تحقق مطالبات کلان کارگران تاکید میکنند، شورای سازماندهی در دو بخشِ طرح مطالبات و شیوه کنشگری تفاوتهای محسوسی بروز داده که شامل موارد زیر است؛
-تعیین حداقل دستمزد برای کارگران شاغل در صنعت نفت ( بر اساس اعلام این شورا، با توجه به افزایش گسترده شکاف طبقاتی و هزینههای بالای سبد معیشت خانوارهای کارگری هیچ یک از کارگران شاغل در صنعت نفت نباید کمتر از ۱۲ میلیون تومان حقوق دریافت کنند. این در حالیست که در طرح مطالبات صنفی توسط کمپین ۱۴۰۰ گروه پایپینگ، تعیین دستمزدها و افزایش آنها میبایست بر اساس عنوان و رده شغلی و بر اساس لیست دستمزدی که نمایندگان کارگران به پیمانکاران ارائه میدهند، انجام شود. بر این اساس گرچه افزایش حقوق الویت اصلی است اما سطوح مزدی متفاوت خواهد بود)
-تاکید بر لغو و حذف پیمانکاریها به عنوان هدف اصلی کمپین ( در حالیکه بر اساس کمپین ۱۴۰۰، حذف پیمانکاری در زمره اهداف کلان کمپین و در نتیجه مبارزات مستمر کارگران پیشبینی شده است)
-تاکید بر احیای حق تشکلیابی، اعتراض و اعتصاب کارگران در مناطق نفتی
-اعتراض به تشکیل نهادهای شبهحاکمیتی همچون شورای اسلامی کار برای پیگیری مطالبات کارگران
-تاکید بر تداوم اعتصاب تا به نتیجه رسیدن مطالبات و پرهیز از مذاکره و لابیگری با مقامات دولتی در شرایطی که به گفته آنها، نمایندگان واقعی کارگران امکان فعالیت ندارند. در عین حال این گروه به
-تاکید بر بازگشت به کار کارگران اخراجی پروژهها و توقف اخراجها
این مطالبات در کنار اعلام حمایت شورای سازماندهی از برگزاری تجمعات اعتراضی کارگران در برخی پروژههای پیمانکاری نشان میدهد که شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت، با وجود آنکه تلاش میکند پیوندی میان اعتراضات صنفی این کارگران با مشکلات و چالشهای جدی فراروی سایر گروههای مزدبگیران همچون معیشت، تامین امنیت شغلی و حق تشکل یابی ایجاد کند و به جنبش فراگیر کارگری امید دارد، اما به دلیل بیتوجهی به ظرفیتهای واقعا موجود برای شبکهسازی و فقدان استراتژی مشخص و هدفمند برای به نتیجه رسیدن اعتراضات کارگران پیمانی نفت؛ صرفا توانسته در انجام نقش دیدهبانی و تلاش برای ایجاد یک چارچوب نظری؛ موفق عمل کند.
شکاف، عامل فرسایش روند مطالبهگری
مقایسه روند کنشگری این بازیگران، در کنار گروههایی چون اتحادیه آزاد کارگران یا سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی که با بازنشر و تولید محتوای خبرهای مربوط به اعتصاب و صدور بیانیههایی از لزوم تلاش برای ایجاد سندیکاها یا شوراهای کارگری در مناطق نفتی به نوعی از کارگران پروژهای پشتیبانی میکنند، به تجربه نشان میدهد که همچنان برخی از گرایشهای ایدئولوژیک و گاهی اختلافات شخصی میان گروههای مدعی دفاع از حقوق کارگران، میتواند به عنوان پاشنه آشیل تحرکات کارگری در ایران به تضعیف هر چه بیشتر قدرت تشکل یابی مستقل کارگران و تاخیر در به نتیجه رسیدن مطالبات صنفی آنان منجر شود.
برای مثال شورای سازماندهی در حالی با سویههای ایدئولوژیک بر تداوم اعتصاب در صورت محقق نشدن همه مطالبات پافشاری میکند که کمپین ۱۴۰۰ فارغ از آنکه طراحان آن چه کسانی هستند، بر چند مطالبه هدفمند صنفی با دستاوردهای کوتاه مدت و بلند مدت و با در نظر گرفتن ظرفیتهای واقعا موجود، تمرکز کرده است. گرچه این مطالبات کماکان با گذشت نزدیک به یک ماه به نتیجه مطلوب نرسیده اما قابل پیشبینی است که با وجود استثنایی بودن این شیوه از مطالبهگری صنفی، هرگونه انشقاق و شکاف میان گروههای حامی و طراحان کمپین ۱۴۰۰ از قبیل شورای سازماندهی، گروه پایپینگ ، اتحادیه آزاد کارگران، سندیکای فلزکار مکانیک و غیره، در غیاب هر آلترناتیو تشکیلاتی دیگری میتواند در به نتیجه رسیدن به موقع هر یک از مطالبات اصلی مطرح شده، اخلال ایجاد کند.
در این زمینه باید به این نکته توجه داشت که هماکنون نیز بسیاری از کارگرانی که پروژهها را ترک کردهاند با وجود مقاومت در برابر تهدیدهای پیمانکاران و شرایط سخت معیشتی، نگران به نتیجه نرسیدن کمپین و از دست دادن موقعیتهای شغلی خود هستند. در این شرایط به نظر میرسد حامیان و طراحان کمپین باید به جای گیر افتادن در دام انشقاق و شکاف سیستماتیک ( این شکاف سیستماتیک گرچه گاه توسط دولت و مجموعه حاکمیت ایجاد میشود و گاه گروههای سیاسی داخل و خارج از کشور آگاهانه یا ناآگاهانه به این شکاف دامن میزنند ، اما گاهی نتیجه تعارضات شخصی و نظری کنشگران کارگری در مواجه با یکدیگر است)، با توافق بر سر اصلیترین مطالبات و در فضایی شفاف و قابل اعتماد برای کارگرانی که بابت این اعتصاب سراسری هزینه دادهاند، خود را در معرض یک آزمون بزرگ یعنی نمایندگی گروه ذینفعان قرار دهند و از همه ظرفیتهای قابل پیگیری، همچون استفاده حداکثری از رسانههای گروهی و رسانههای اجتماعی برای انتقال پیام واقعی کمپین، انتخاب نماینده یا نمایندگان مورد اعتماد با مشارکت حداکثری اعتصابکنندگان ، بسیج گسترده کارگران از طریق تمرکز بر مطالبات واقعی و قابل تحقق آنها، پیگیری مطالبات از مراجع ذیربط و در صورت لزوم مذاکره و لابیگری با مسئولان مربوطه؛ کمپین ۱۴۰۰ را از فرو افتادن در روند فرسایشی نجات دهند و امکان سوءاستفاده هر فرد یا جریانی را از اعتراضات صنفی کارگران سلب کنند.