تارنمای داوطلب: زنان کارگر در ایران با موانع بسیاری در مسیر اشتغال و دستیابی به حقوق خود مواجه هستند. بر اساس «گزارش جهانی شکاف جنسیتی سال ۲۰۲۴» مجمع جهانی اقتصاد که بر اساس شاخص جهانی شکاف جنسیتی سالانه تهیه شده است، گروهی از اقتصادهایی که کمترین سطح برابری اقتصادی بین زنان و مردان را دارند به ترتیب عبارتند از بنگلادش ۳۱.۱ درصد، سودان ۳۳.۷ درصد، ایران ۳۴.۳ درصد، پاکستان ۳۶ درصد، هند ۳۹.۸ درصد و مراکش ۴۰.۶ درصد. تمام این اقتصادها کمتر از ۳۰ درصد برابری جنسیتی را در درآمد تخمینی بین زنان و مردان دارند. علاوه بر این، سطح برابری در نرخ مشارکت نیروی کار برای همه این چند اقتصاد زیر ۵۰ درصد است که کمترین آن برای ایران ۲۰.۱ درصد است. براساس گزارش مذکور، ایران در زیر شاخص مشارکت و فرصتهای اقتصادی زنان، رتبه ۱۴۴ از ۱۴۶ کشور بررسی شده را داراست. از این رو مشارکت زنان در بازار کار ایران، حتی از کشورهای در حال توسعهای مانند عربستان نیز کمتر است.
نرخ پایین مشارکت اقتصادی زنان و نرخ بالای بیکاری آنان نشاندهنده نامناسب بودن بازار کار برای زنان است. همه اینها در حالیست که زنان شاغل در بازار کار رسمی و غیررسمی نیز با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند و مناسبات و روابط کار از برتری جنسیتی مردان بر زنان تبعیت میکنند. تبعیض مزدی و حقوقی در کنار انسداد مسیر ارتقاء شغلی از جمله تبعات اشتغال زنان در چنین سازوکاری است.
یکی از دلایل اصلی بغرنج شدن چنین وضعیتی، عدم وجود تشکلهای مستقل کارگری برای زنان و عدم آگاهی آنها از حقوق صنفی خود است. این در حالیست که تشکل یابی میتواند نقش حیاتی در بهبود وضعیت کارگران به ویژه زنان کارگر ایفا کند.
تشکل یابی و قدرتبخشی به زنان کارگر
تشکلهای کارگری مستقل، زنان را قادر میسازند که صدای خود را به گوش کارفرمایان و دولت برسانند. در غیاب تشکلهای کارگری، زنان کارگر قدرت چانهزنی ندارند و در مقابل مشکلاتی نظیر دستمزدهای پایین، نبود بیمه و شرایط کاری نامناسب آسیبپذیرتر هستند. با ایجاد و تقویت تشکلهای کارگری، زنان میتوانند مطالبات خود را به صورت گروهی مطرح کنند و از همبستگی گروهی برای مقابله با بیعدالتیها بهرهمند شوند.
تاریخچه تشکل یابی زنان کارگر در ایران نشاندهنده تلاشهای مستمر آنان برای بهبود شرایط کاری و دستیابی به حقوق برابر است. با وجود موانع فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، زنان کارگر در مقاطع مختلف نقش مهمی در جنبشهای کارگری ایفا کردهاند. برای نمونه به این موارد توجه کنید:
دوره قاجار و پهلوی اول:
در اوایل قرن بیستم، با آغاز صنعتیشدن ایران، نیاز به نیروی کار افزایش یافت و زنان نیز به تدریج وارد بازار کار شدند. با این حال، اولین اتحادیههای کارگری مانند اتحادیه کارگران چاپخانههای تهران که در سال ۱۲۸۵ تأسیس شد، ساختاری مردانه داشتند و زنان در آنها حضور نداشتند. تا سال ۱۳۰۰ و برگزاری اولین مراسم روز جهانی زن در رشت، بیش از ۱۰ اتحادیه و سندیکای کارگری در شهرهای مختلف تشکیل شد، اما به دلیل مردانه بودن مشاغل تولیدی، زنان در این اتحادیهها حضور نداشتند و مطالبات مربوط به برابری حقوقی نیز مطرح نمیشد.
دوره پهلوی دوم:
با گسترش صنایع و افزایش تعداد زنان کارگر، نیاز به تشکلهای کارگری مختص زنان بیشتر احساس شد. در سال ۱۳۳۱، مهری گیلکپور، کارگر کارخانه چیتسازی ری، به عنوان نماینده کارگران زن انتخاب شد. او برای بهبود شرایط کاری زنان، اقداماتی نظیر ایجاد اتاق شیردهی و دریافت سهمیه شیر برای مادران شیرده انجام داد که برای نخستینبار در تاریخ جنبش کارگری ایران به دست آمد. زنان کارگر در اعتصابات و اعتراضات کارگری نیز حضور فعالی داشتهاند. به عنوان مثال، در اعتصاب ۲۴ فروردین ۱۳۳۰، کارگران زن کارخانه نور اصفهان در صف نخست حرکت به سمت اصفهان قرار داشتند. همچنین، اعتصاب ۴۵ روزه کارگران کفش ملی در سال ۱۳۵۵ با حضور بالای زنان کارگر، اعتصاب ۵۰۰ نفره زنان کارگر «قرقره زیبا» در اسفند ۵۱ و بهمن ۵۲ و اعتصاب زنان کارگر «گونیبافی شاهی» (قائمشهر) در ۲۰ مهر ۵۳ از مهمترین اعتصابات کارگران زن از حیث استمرار و جمعیت بودند.
پس از انقلاب ۱۳۵۷:
با وقوع انقلاب، تغییرات عمدهای در ساختارهای سیاسی و اجتماعی ایران رخ داد. جمهوری اسلامی از آغاز تأسیس، محدودیتهایی برای جنبشهای اجتماعی، بهویژه جنبش زنان اعمال کرد. دو هفته پس از به قدرت رسیدن، حجاب اجباری اعلام شد که با اعتراضات زنان مواجه شد. با این حال، به دلیل نبود جنبش سازمانیافته برابریخواه ویژه زنان، این اعتراضات به تغییرات رادیکال در وضعیت کلی زنان منجر نشد. در حوزه کارگری نیز گرچه تشکلهای شبه حکومتی چون خانه کارگر با ایجاد سازوکارهایی ویژه چون «اتحادیه زنان کارگر» تلاش کردند، ضمن کنترل محیطهای کار و انحصار تشکیلاتی، روابط کار را همچنان تحت تاثیر مناسبات ایدئولوژیک و مردسالارانه مدنظر حکومت قرار دهند، اما در بین گروههای مستقل کارگری تشکلی که بتواند وضعیت زنان کارگر را به طور خاص در هر صنف و گروهی رصد کند و برای تغییر وضعیت آنها چارهای بیاندیشد، به وجود نیامد. امروز زنان گرچه پیشتاز برخی اعتراضات کارگری و صنفی هستند، اما به دلیل فقدان سازماندهی تشکیلاتی از دستیابی به حقوق قانونی خود محرومند یا اساسا اطلاعی از حقوق قانونی خود ندارند.
مطالعات و بررسیهای انجام شده بیانگر آن است که دلایل این مسئله را میتوان در چند عامل مهم جستجو کرد:
۱. محدودیتهای قانونی و سرکوب دولتی:
قوانین کار و تشکلیابی در ایران تحت کنترل دولت بوده و ایجاد تشکلهای مستقل، چه برای مردان و چه برای زنان، با موانع جدی مواجه است.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، بسیاری از تشکلهای مستقل کارگری سرکوب شدند و ساختارهای رسمی مانند خانه کارگر جای آنها را گرفتند که عملاً تحت نظارت دولت فعالیت میکنند.
زنان کارگر که بیشتر در مشاغل غیررسمی، صنایع کوچک و کارگاههای خانگی فعالیت دارند، حتی از امکان تشکیل سندیکاهای کوچکتر نیز محروم بودهاند.
۲. تمرکز بر تشکلهای مختلط بهجای تشکلهای مخصوص زنان:
زنان کارگر اغلب در چارچوب تشکلهای عمومی کارگری، مانند سندیکای شرکت واحد، اتحادیه آزاد کارگران ایران و سایر گروههای کارگری فعالیت کردهاند.
اگرچه حضور برخی زنان در این تشکلها برجسته بوده (مانند زنان فعال در اتحادیه آزاد کارگران یا فعالان زن شناخته شده در جنبش صنفی معلمان و بازنشستگان)، اما هیچگاه یک تشکل مستقل ویژه زنان کارگر شکل نگرفته است.
۳. عدم آگاهی صنفی و حقوقی زنان کارگر:
بسیاری از زنان کارگر از حقوق صنفی خود آگاه نیستند و تشکلیابی را بهعنوان یک ابزار مؤثر برای بهبود شرایط کاری خود در نظر نمیگیرند. نبود آموزشهای حقوقی، نبود رسانههای مستقل کارگری که بر مسائل زنان تمرکز داشته باشند، و فضای سنتی جامعه از جمله موانعی هستند که آگاهی زنان کارگر را محدود کردهاند.
۵. موانع فرهنگی و اجتماعی:
بسیاری از زنان کارگر در محیطهای سنتی و خانوادگی زندگی میکنند که اجازه فعالیتهای جمعی و اعتراضی را به آنها نمیدهد. نگاه مردسالارانه در برخی محیطهای کاری و کارگری نیز سبب شده که زنان نقش کمتری در تشکلات کارگری داشته باشند.
۶. غلبه اشتغال غیررسمی در میان زنان:
درصد بالایی از زنان کارگر در مشاغل غیررسمی، مانند کارهای خانگی، قالیبافی، کار در کارگاههای کوچک، کشاورزی و دستفروشی فعالیت دارند که امکان تشکلیابی در این بخشها بهمراتب دشوارتر است. نبود قراردادهای رسمی و امنیت شغلی باعث شده که زنان کارگر در معرض اخراج سریع قرار بگیرند، در نتیجه آنها کمتر تمایل دارند که وارد فعالیتهای اعتراضی یا تشکیلاتی شوند.
در نتیجه با وجود اینکه زنان کارگر ایرانی در مقاطع مختلف تاریخی در اعتراضات و اعتصابات کارگری مشارکت داشتهاند، اما هیچگاه نتوانستهاند یک تشکل مستقل و قدرتمند را تشکیل دهند. این موضوع بیشتر ناشی از سرکوب دولتی، شرایط خاص اشتغال زنان، و موانع فرهنگی و اجتماعی است.
راهکارهای پیشنهادی برای تشکل یابی زنان کارگر
مطالعات انجام شده روی چندین نمونه از تشکلهای کارگری زنان در سطح جهانی همچون تشکلهای زنان کارگر در صنعت پوشاک بنگلادش، اتحادیه زنان کارگر در آفریقای جنوبی، اتحادیه کارگری زنان در هند یا تشکل زنان در آمریکا (AWIU)که به حمایت از زنان کارگر در تمام صنایع مختلف میپردازد، نشان میدهد که این تشکلها در تلاش هستند تا به بهبود شرایط کاری و اجتماعی زنان کارگر کمک کنند. بر همین اساس شاید بتوان گفت که یکی از مهمترین کارویژههای فعالان کارگری در ایران، افزایش توانمندی و قدرتیابی زنان کارگر از طریق تشکیل یا پیوستن به تشکلهای کارگری است.این مهم از چند طریق امکانپذیر است:
۱. رسانهها و شبکههای اجتماعی:
از طریق رسانههای مستقل، شبکههای اجتماعی و کارگاههای آموزشی میتوان زنان کارگر را با حقوق خود آشنا کرد. نقش نهادهای مدنی و فعالان کارگری در این زمینه حیاتی است.
۲. ایجاد شبکههای حمایتی غیررسمی
در شرایطی که امکان تشکیل تشکلهای رسمی وجود ندارد، زنان کارگر میتوانند بهصورت غیررسمی شبکههای حمایتی تشکیل دهند و از این طریق به تبادل اطلاعات و همبستگی بپردازند.
۳. جلب حمایت تشکلهای بینالمللی
همکاری با سازمانهای بینالمللی کارگری و حقوق بشری میتواند به فشار بر دولت برای به رسمیت شناختن حقوق زنان کارگر و کاهش محدودیتها کمک کند.
۴. ترویج فرهنگ تشکلیابی در بین زنان کارگر
رسانهها، روزنامهنگاران مستقل و فعالان اجتماعی میتوانند فرهنگ تشکل یابی را در بین زنان کارگر ترویج کنند و نمونههای موفق را به آنان معرفی کنند.
در مجموع، تشکل یابی برای زنان کارگر در ایران از اهمیت حیاتی برخوردار است. این امر نه تنها به بهبود شرایط کاری زنان کمک میکند، بلکه قدرت چانهزنی آنان را افزایش داده و موجب ارتقای آگاهی آنها نسبت به حقوقشان میشود. با وجود محدودیتهای قانونی و اجتماعی، راهکارهایی مانند افزایش آگاهی، ایجاد شبکههای حمایتی غیررسمی و جلب حمایت بینالمللی میتواند زمینه را برای رشد تشکلهای کارگری زنان فراهم کند. آیندهای که در آن زنان کارگر بتوانند بهصورت مستقل از حقوق خود دفاع کنند، نیازمند تلاش و همبستگی بیشتر در این مسیر است.
منابع:
سهم زنان کارگر از ۹۴سال هشت مارس در ایران
تاریخچه جنبش زنان و سازمان های زنان در ایران – سیمای سوسیالیسم
همه از انقلاب زنانه میگویند، اما چگونه؟ | نقد: نقد اقتصاد سیاسی – نقد بتوارگی – نقد ایدئولوژی