آنسوی همکاری دولت و پلتفرم جمع‌آوری امضای «کارزار»: فرصتی برای پاسخگویی به مطالبات یا تهدیدی برای آزادی بیان!

تارنمای داوطلب: چند سالی است که کارگران و فعالان صنفی و مدنی در کنار کنش‌های میدانی، از کارزارهای مجازی نیز برای پیشبرد مطالبات خود استفاده می‌کنند. آنها این کار را از طریق پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا مانند پلتفرم‌های بین‌المللی www.docs.google.com و یا پلتفرم‌های داخلی همچون www.karzar.net انجام می‌دهند، به نحوی که در چند سال اخیر استفاده از پلتفرم‌های داخلی به دلیل دسترسی بیشتر و امکان پوشش رسانه‌های داخلی متداول‌تر از گذشته شده است. این پلتفرم‌ها اما در کنار مزایای مثبتی که برای بازتاب صدای کارگران و انتقال مطالبات مدنی شهروندان دارند، با چالش‌هایی همچون کنترل و نظارت حکومتی مواجه‌اند که در مواقعی می‌تواند استقلال آنها را تهدید کند و آنها را با چالش‌هایی چون خودسانسوری، بی‌اعتمادی عمومی و تضاد منافع مواجه کند.

پلتفرم «کارزار» که بسیاری از کارزارهای کارگران و مزدبگیران را ثبت می‌کند، چندی پیش با معاونت راهبردی ریاست جمهوری تفاهم‌نامه‌ همکاری امضا کرد تا به گفته این معاونت «روند پیگیری مطالبات اقشار مختلف مردم، سریعتر انجام شود». گزارش پیش رو تلاش می‌کند تا پیامدهای چنین همکاری‌هایی را با تمرکز بر مزایا و خطرات احتمالی آن‌ها، به‌ویژه تهدیدی که برای استقلال و یکپارچگی پلت‌فرم‌های جمع‌آوری امضا در پی دارد، تحلیل کند.

آشنایی با پلتفرم جمع‌آوری امضای «کارزار»

آمار دقیق تعداد پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا در ایران مشخص نیست اما یکی از در دسترس‌ترین و رایج‌ترین ابزاری که برای جمع‌آوری امضا مورد توجه فعالان مدنی، صنفی و کارگری قرار می‌گیرد «کارزار» است. از اطلاعات ثبت شده روی وبسایت این پلتفرم چنین برمی‌آید که «کارزار یک استارتاپ اجتماعی است که از سال ۱۳۹۶ فعالیت خود را مأموریت اصلی ترویج مطالبه‌گری مدنی آغاز کرده و به صورت مستقل و رایگان با هدف طرح درخواست‌ها، شکواییه‌ها و تقدیرهای جمعی از طریق جمع‌آوری امضا فعالیت می‌کند.» در قسمت «درباره ما» این وبسایت آمده است «کارزار به هیچ سازمان و ارگانی وابسته نیست و تیم کارزار به عنوان یک استارتاپ اجتماعی به صورت کاملا مستقل فعالیت‌های خود را انجام می‌دهد. کارزار  در تألیف و انتشار محتوای نامه‌ها و امضاها دخالتی ندارد و صرفا واسطه‌ای است که نویسندگان کارزارها را به امضاکنندگان آنها متصل می‌کند و مطابق با ساز و کاری مشخص به اطلاع‌رسانی و تبلیغ آن مطالبات می‌پردازد. محتواهای منتشر شده در پلتفرم کارزار تحت قوانین پلتفرم تأیید و منتشر می‌شود و مطالبات غیرقانونی و متون حاوی هر گونه توهین یا افترا را منتشر نمی‌کند.» ظاهرا جریان درآمدی این پلتفرم به رویه معمول استارتاپ‌ها از طریق جذب سرمایه خطرپذیر و همچنین پرداخت‌های کاربران بابت خدمات  تامین می‌شود.

تفاهم نامه همکاری میان «کارزار» و دولت

پس از نزدیک به ۷ سال فعالیت، در نشستی1 که دوشنبه ۱۲ آذرماه ۱۴۰۳ به مناسبت ۴۰ میلیون امضایی شدن پلتفرم کارزار برگزار شد، تفاهم‌نامه‌ای میان معاونت راهبردی دولت چهاردهم و پلتفرم اجتماعی کارزار منعقد شد که گفته می‌شود هدف آن تدوین ساز و کار پیگیری کارزارها در دولت است. محمدجواد ظریف (معاون راهبردی رئیس دولت چهاردهم)، فاطمه مهاجرانی (سخنگوی دولت) و تعدادی از کنشگران و نویسندگان کارزارهای پرامضا از جمله شرکت‌کنندگان در این نشست بودند.

در این جلسه از سوی نمایندگان دولت عنوان شد که پس از بررسی اثرگذاری سامانه‌های مطالبه‌گر، تصمیم گرفته شده که به جای اینکه یک سامانه دولتی صدای مردم راه بیاندازد، نوعی اعتبار به سامانه‌های بیرونی بدهد و از همه سامانه‌هایی که چنین فعالیتی انجام می‌دهند، حمایت کند. طبق این تفاهم‌نامه، کارزارها بر اساس تعدادِ امضا از کانال‌های مختلف در دولت قابل پیگیری خواهند بود.

اهمیت پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا در پیشبرد مطالبه‌گری

استفاده از پلتفرم‌هایی برای جمع‌آوری امضا در عصری که همه چیز به سمت دیجتالیزه شدن پیش می‌شود، به ابزار قدرتمندی برای شهروندان جهت بیان خواسته‌ها، حمایت از تغییر و تأثیرگذاری بر سیاست‌ها تبدیل شده است. این پلتفرم‌ها به افراد و جوامع اجازه می‌دهند تا حول مسائلی که ممکن است توسط نهادهای سیاسی سنتی نادیده گرفته شوند، جمع شوند و فضایی را فراهم کنند که در آن احساسات عمومی و مطالبات جمعی امکان بروز و ظهور داشته باشد.

اثربخشی این پلتفرم‌ها در توانایی جمع‌آوری سریع تعداد زیادی امضا و تقویت صدای شهروندان است. با دسترسی جهانی و ظرفیت بسیج سریع حامیان، این پلتفرم‌ها می‌توانند فشار قابل توجهی بر تصمیم‌گیرندگان وارد کنند و دولت‌ها، شرکت‌ها یا سایر ذینفعان را وادار به پاسخگویی کنند. این پلتفرم‌ها می‌تواند از موضوعات محلی، مانند نگرانی‌های زیست محیطی یا جنبش های عدالت اجتماعی، تا اصلاحات سیاستی را در بربگیرند و حتی گاهی مطالباتی را در سطح بین‌المللی پوشش دهند.

علاوه بر این، پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا به بخشی از فرآیند دموکراتیزه شدن جوامع تبدیل شده‌اند و کانالی مستقیم بین مردم و قدرت‌ها فراهم می‌کنند. آنها غالباً دروازه‌بان‌های سنتی اطلاعات و قدرت را دور می‌زنند و به گروه های به حاشیه رانده شده یا آنهایی که نمی‌توانند مطالبات خود را از طریق سازمان‌های ذیربط دنبال کنند، این فرصت را می‌دهند تا خواسته های خود را به گوش دیگران برسانند. ضمن اینکه برخلاف دادخواست‌های آفلاین، آنها از مزیت اضافی دسترسی به مخاطبان گسترده تر و جلب حمایت داخلی و بین المللی نیز برخوردارند.

با این همه با توجه به نقش قدرتمندی که پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا در شکل‌دهی گفتمان عمومی ایفا می‌کنند، حفظ استقلال آن‌ها بسیار مهم است. مطالعات انجام شده نشان می‌دهد که اگر یک پلتفرم‌ جمع‌آوری امضا با منافع دولتی و شرکتی نزدیکی بیش از اندازه داشته باشد، در خطر از دست دادن اعتبار و اعتماد کاربران خود قرار می‌گیرد. استقلالِ فعالیت، تضمین می‌کند که این پلتفرم‌ها می‌توانند به نمایندگی از دیدگاه‌های مختلف و گاهی متضاد مردم به کار خود ادامه دهند، نه اینکه به کاتالیزوری برای پیشبرد سیاست‌های دولتی یا شرکتی تبدیل شوند.

مزایای همکاری با «کارزار» برای دولت

دولت‌ها ممکن است به دلایل متعددی علاقه‌مند به همکاری با چنین پلتفرم‌هایی باشند. این دلایل در شرایطی که سازوکار حکومت به شیوه دموکراتیک طراحی شده باشد؛ ناظر بر بهبود حکمرانی، افزایش مشروعیت، دسترسی به جنبش‌های متنوع و مردمی، شفافیت پاسخگویی و تقویت ارتباطات قوی‌تر دولت با شهروندان است. این در حالیست که انگیزه همکاری در حکومت‌های تمامیت‌خواه که همه عرصه‌های حوزه عمومی و خصوصی را به تسخیر خود درآورده‌اند، تابع شرایط دیگری است.

در حکومت‌هایی با سازوکار نظارتی جمهوری اسلامی که هر نوع فعالیت مستقل در حوزه جامعه مدنی با نظارت امنیتی و سرکوب گسترده مواجه است، یکی از انگیزه‌ها برای همکاری با پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا می‌تواند اعمال کنترل بیشتر بر این پلتفرم‌ها و مدیریت مؤثرتر مخالفان باشد.

با دسترسی به پلتفرم هایی که در آن شهروندان خواسته های خود را بیان می‌کنند، دولت می‌تواند جریان‌های اجتماعی را شناسایی کند و متوجه شود که نارضایتی سیاسی یا درخواست اصلاحات در کدام بخش‌ها در حال افزایش است. دسترسی به این اطلاعات برای دولت‌های دموکراتیک یک فرصت است تا خلاء‌ها را شناسایی و نسبت به کاهش مشکلات اقداماتی انجام دهند. اما برای حکومت‌های تمامیت‌خواه به مثابه تهدیدی است که به آنها اجازه می‌دهد پیشگیرانه واکنش نشان دهند، یا در موارد شدیدتر، با سرکوب یا بی‌اعتبار کردن مخالفان از گسترش کنش‌های اجتماعی جلوگیری کنند.

در عین حال، چنین دولت‌هایی ممکن است بخواهند جریان اطلاعات را با تعیین اینکه کدام طومارها در چنین پلتفرم‌هایی پشتیبانی شوند، کنترل کنند. این می‌تواند شامل محدود کردن یا ممنوع کردن دادخواست‌هایی باشد که وضعیت موجود را به چالش می‌کشد یا سیاست‌های دولت را مورد انتقاد قرار می‌دهد، در حالی که آن‌هایی را که با روایت‌های دولتی همسو هستند، تقویت می‌کند. در واقع چنین دولت هایی ممکن است از امکان دسترسی خود به اطلاعات این پلتفرم‌ها استفاده کنند تا اطمینان حاصل کنند که فقط اَشکال «قابل قبول» اعتراض یا مطالبه اجازه شکوفا شدن دارند.

همچنین در محیط های کاملاً کنترل شده، دولت ممکن است با انجام برخی اقدامات از این پلتفرم ها برای نشان دادن حمایت شهروندان از اقدامات یا سیاست های خود استفاده کند. به این شکل که دولت با تأیید یا حذف برخی طومارها یا کمپین‌ها می‌تواند ادعا کند که سیاست هایش منعکس کننده اراده مردم است و از این طریق هرگونه نارضایتی یا انتقادی را خنثی کند.

در عین حال دولت‌هایی از این قبیل می‌توانند بر نحوه ارائه، قالب بندی یا بیان مطالبات در این پلتفرم‌ها تأثیر بگذارند. برای مثال، دولت می‌توانند تمرکز دادخواست‌ها را به سمتی هدایت کنند که برای خودش مطلوب‌تر است.

نباید فراموش کرد که پلتفرم هایی که قرار است به عنوان کانال های مستقل برای بیان مطالبات عمومی عمل کنند، می‌توانند تهدیدی برای دولت های تمامیت‌خواه تلقی شوند. با انعقاد قراردادهای مشارکتی اما دولت‌های تمامیت‌خواه می‌توانند به آرامی کنترل بیشتری بر انواع موضوعات مطرح شده بدست آورند. این امر از استفاده از این پلتفرم به عنوان ابزاری برای سازماندهی اعتراضات یا به چالش کشیدن دولت جلوگیری می‌کند.

دولت ها در رژیم های بسته ممکن است نه تنها به دنبال نظارت باشند، بلکه به اپراتورهای پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا فشار بیاورند تا تحت کنترل آنها فعالیت کنند. این می‌تواند شامل استفاده از تهدیدهای قانونی، مالی یا حتی فیزیکی برای وادار کردن پلتفرم به همسویی با سیاست های دولت یا سانسور محتوای خاص باشد. آنها حتی ممکن است در ازای مجبور کردن پلتفرم‌ها به انطباق با سیاست‌های خود، مشوق‌هایی (مانند بودجه یا دسترسی به داده‌های رسمی) ارائه دهند.

با همکاری با این پلتفرم‌ها، حکومت‌های اقتدارگرا می‌توانند گفتمان عمومی را «مدیریت» کنند، و اطمینان حاصل کنند که مطالبه‌گری در سطح باقی می‌ماند یا دست کم به یک چالش برای رژیم تبدیل نمی‌شود.

در چنین فرآیندی، دولت با پلتفرم هایی همکاری می‌کند تا امکان ایجاد محدودیت برای نمایش برخی درخواست‌ها را داشته باشند. طومارهایی که اقدامات دولت را به چالش می‌کشند، خواستار تغییرات اجتماعی هستند، یا فساد را برجسته می‌کنند، در چنین سازوکاری حذف یا سانسور می‌شوند؛ در حالی که آنهایی که از دولت حمایت می‌کنند، می‌توانند به فعالیت خود ادامه دهند. در برخی موارد، دولت‌ها حتی می‌توانند قوانینی را وضع کنند که پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا را ملزم به افشای داده‌های کاربران می‌کند و به آن‌ها اجازه می‌دهد افراد مخالف را ردیابی و ساکت کنند.

مزایا و معایب همکاری با دولت برای چنین پلتفرم‌هایی چیست؟ آیا مزایای همکاری با دولت برای پلتفرم‌های جمع‌آوری امضا بیشتر از معایب آن است

افزایش مشروعیت، دسترسی به منابع دولتی و احتمالا نفوذ در سیاست‌گذاری‌ها از مزایای بالقوه همکاری پلتفرم‌های مستقل جمع‌آوری امضا با سازوکارهای دولتی است.

پلتفرمی که با دولت کار می‌کند می تواند با دسترسی به کانال ها و منابع رسمی، نفوذ خود را در سیاست گذاری تقویت کند. در عین حال، همکاری با دولت می‌تواند سطحی از مشروعیت رسمی را فراهم کند که ممکن است به جذب کاربران بیشتر و تقویت اعتماد کمک کند. این در حالیست که ابتکارات تحقیقاتی مشترک می‌تواند اطلاعات جامع و قابل اعتمادتری را به کاربران این پلتفرم‌ها ارائه دهد.

اما باز هم در چارچوب حکومت‌های اقتدارگرا، همکاری پلتفرم‌هایی که بازتاب صدای مردم به حاشیه‌رانده شده هستند با دولت می‌تواند معایب بیشتری در پی داشته باشد. این معایب عبارتند از؛

۱– تهدید استقلال: همکاری با دولت می‌تواند به این تصور (یا واقعیت) منجر شود که پلتفرم دیگر خنثی نیست، بلکه به ابزاری برای گسترش منافع دولت تبدیل شده است. این می‌تواند استقلال فعالیت این پلتفرم‌ها را تحت تاثیر قرار دهد و از اعتماد عمومی بکاهد.

۲– جایگزینی منافع دولت به جای منافع مردم: این پلتفرم ممکن است تحت کنترل دولت قرار گیرد و فعالیت‌های آن تحت تأثیر ملاحظات سیاسی به جای اراده مردم باشد. این می‌تواند ماموریت اصلی که پلتفرم بر پایه آن شکل گرفته را تحت تاثیر قرار دهد.

۳– سانسور و محدودیت های تولید محتوا: دولت ممکن است محدودیت ها یا فشارهایی را بر پلتفرم اعمال کند تا طومارها یا کمپین ها را با سیاست ها یا اولویت‌های رسمی هماهنگ کند. این می‌تواند صدای منتقدان را خفه کند یا تنوع موضوعات مطرح شده را محدود کند.

۴- فرسایش احتمالی اعتماد عمومی: کاربران ممکن است احساس کنند که بستری که از آن برای رساندن صدای خود استفاده می‌کرند، دیگر الزاما منعکس‌کننده منافع آنها نیست و به این ترتیب میزان مشارکت و اعتماد عمومی کاهش می‌یابد.

در چنین شرایطی، یک پلتفرم جمع‌آوری امضا چگونه می‌تواند استقلال خود را حفظ کند؟!

این پلتفرم برای حفظ استقلال خود در حین همکاری با دولت می‌تواند، محدوده همکاری را به وضوح تعریف کند و مشخص کند که دولت می‌تواند با کدام حوزه ها تعامل داشته باشد (به عنوان مثال، تحقیق، داده ها) و کدام حوزه ها کاملا مستقل باقی می‌مانند (مانند تعدیل محتوا، ایجاد دادخواست).

در واقع هرگونه توافقی با دولت باید علنا افشا شود. از جمله اینکه کدام دادخواست مجاز به انتشار است و چگونه از داده ها استفاده می‌شود.

وجود یک هیئت مستقل یا رصد کردن وضعیت این پلتفرم‌ها برای بررسی سطح همکاری‌ها و اطمینان از دست نخورده ماندن ارزش های اصلی و ماموریت آنها ضروری است. این هیئت می‌تواند شامل نمایندگان جامعه مدنی و مشاوران حقوقی باشد.

ارائه گزارش‌های منظمی که نتایج همکاری‌ها، از جمله هرگونه نفوذ از سوی دولت و چگونگی حفظ استقلال خود توسط پلتفرم را مشخص می‌کند، به جلب اعتماد عمومی کمک می‌کند.

با افزایش ضریب حفاظت از حریم شخصی کاربران، پلتفرم می‌تواند این اعتماد را در کاربران تقویت کند که اشتراک‌گذاری داده‌ها، صرفاً در جهت تحقیق یا توسعه سیاست‌گذاری‌ها باشد و نه برای اعمال نظارت یا سانسور.

در نهایت اینکه چنین پلتفرم‌هایی باید سیاست سختگیرانه عدم سانسور را حفظ کنند و اطمینان حاصل کنند که همچنان میزبان طومارهایی هستند که در چارچوب دستورالعمل‌های از پیش تعیین شده از دولت انتقاد می‌کنند یا خواستار اصلاحات در برخی حوزه‌ها هستند. با اجرای این مراحل، پلتفرم می‌تواند چالش‌های همکاری را پشت سر بگذارد و در عین حال ارزش‌های اصلی خود یعنی استقلال و بی‌طرفی را حفظ کند.

1 https://www.karzar.net/blog/reports/civil-demands

اینجا را هم نگاه کنید

زنان در صنعت نفت: به تبعیض پایان بدهید!

دو کارزار پیاپی نفتی زنانه در پاییز امسال برای جمع‌آوری امضا: زنان در صنعت نفت: به تبعیض پایان بدهید!

تارنمای داوطلب – چندی‌ست که زنان شاغل در صنعت نفت صدای خود را دست کم …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.