تارنمای داوطلب: اعتراضات دنبالهدار کارگران ارکان ثالث و پیمانکاری پالایشگاههای نفت وگاز پارس جنوبی در روزهای اخیر وارد هفتمین هفته متوالی خود شد. کارگرانی که با هماهنگی و سازماندهی کانون انجمنهای صنفی کارگران پالایشگاههای نفت وگاز پارس جنوبی که یک تشکل دولت ساخته است، یک یا دو روز در هفته تجمعات اعتراضی برگزار میکنند. تجمعات آنها، گاهی با توقف کار و اعتصاب نیز همراه است. در ویدئویی که اخیرا از گفتگوی رئیس انجمن صنفی کارگران پالایشگاههای نفت و گاز پارس جنوبی با کارگران معترض منتشر شده، «علیرضا میرغفاری» تاکید میکند که مطالبات به صورت مسالمتآمیز دنبال شود و از کارگرانی که در بخشهای حساس مجتمع گاز مشغول به کار هستند، درخواست کرد کار را متوقف نکنند تا به تولید و ابزار تولید زیانی وارد نشود.
معنای تلویحی گفتههای این فعال کارگری این است که قرار نیست این اعتراض کارگری، فشاری به سازوکار تولید وارد کند و روند تولید باید با قدرت به فعالیت خود ادامه دهد.
پرسشی که در چنین مواقعی پیش میآید این است که پس دلیل برگزاری اعتراضات هفتگی کارگری بدون اعمال فشار بر مقامات بالادستی جهت پاسخگویی مناسب به مطالبات چیست و چند هفته باید بگذرد تا سرانجام یک تشکل کارگری، از استراتژی اعمال فشار برای به نتیجه رسیدن مطالبات کارگری استفاده کند. آیا تداوم چنین روندی به فرسایشی شدن اصل خواستهها، کاهش تمایل بدنه و ذینفعان به مشارکت در اعتراضات و بیاعتمادی افکار عمومی نسبت به روند مطالبهگری این گروهها منجر نمیشود؟!
اعتصاب و برگزاری تجمع بخشی از پازل چند تکه مطالبهگری جمعی است که در زمانهای طلایی از آنها استفاده میشود. زمانهایی که دیگر کارگران مذاکره مستقیم و لابیگری ناامید شدهاند، این اقدامات را به صورت یک برنامه استراتژیک و نه احساسی! در دستور کار قرار میدهند تا پس از عبور از گام اول «حساسسازی افکار عمومی»، با استفاده از همین اهرمهای کاربردی، دولت و کارفرمایان را نسبت به پاسخگویی به مطالبات خود تحت فشار بگذارند. با این حال نه تنها تشکلهایی چون تشکل صنفی کارگران نفت و گاز پارس جنوبی که بسیاری از تشکلها و گروههای کارگری در ایران با فرصتسوزی از این ابزارها در زمانهای طلایی استفاده نمیکنند یا گردانندگان تشکلهای شبه حکومتی تحت تاثیر نگرشهای امنیتی، استفاده از این فرصتها را نوعی «خیانت» به روند کار و تولید ارزیابی میکنند. در حالیکه وظیفه یک تشکل صنفی کارگری مستقل، ایجاد زمینههایی برای به نتیجه رسیدن هرچه سریعتر مطالبات کارگری از طریق اعمال فشار استراتژیک است.
استفاده از اهرم فشار، چه زمانی و چگونه؟
هنگامی که یک تشکل کارگری یا هر گروه مطالبهگری برای پیگیری مطالبات خود به اقداماتی چون برگزاری تجمع و اعتصاب روی میآورد، زمان و شرایط اعمال فشار برای دستیابی به موفقیت بسیار مهم است. اثربخشی تاکتیکی آنها اما به عوامل مختلف داخلی و خارجی از جمله قدرت سازمانی، جو سیاسی، شرایط اقتصادی و احساسات عمومی بستگی دارد. در اینجا به بررسی این موضوع میپردازیم که دقیقاً چه زمانی این فشارها باید بیشتر شود و چگونه سازمان های وابسته و مستقل از این فرصت ها استفاده میکنند.
ارزیابی زمینه اعمال فشار
زمان افزایش فشار در طول مذاکرات و اعتراضات کارگری باید با لحظات کلیدی که در آن تشکلها یا سازمانهای کارگری میتوانند بیشترین اهرم را برای اعمال فشار در اختیار داشته باشند، هماهنگ باشد. این زمانها که از آنها با عنوان «زمانهای طلایی» نام برده میشود، عبارتند از؛
انقضای قرارداد یا مهلت های قانونی : اگر قرارداد کار در شرف پایان است یا تصمیم قانونی قریب الوقوع است، یعنی به یک زمان طلایی برای افزایش فشار بر کارفرمایان و مقامات بالا نزدیک هستیم. تشکلها و گروههای سازماندهنده اعتراضات کارگری میتوانند اقدامات (مانند اعتصاب، اعتراض، توقف کار) را تشدید کنند تا از نیاز کارفرما برای حل و فصل سریع استفاده کنند.
دوره های تجاری بحرانی: به عنوان مثال، در طول فصل های اوج تولید، بسته شدن سال مالی یا رویدادهای تجاری بزرگ (مانند عرضه محصول)، کارفرمایان ممکن است در برابر فشار آسیب پذیرتر باشند. تشکلها باید این لحظات را به عنوان زمان های مناسب برای تشدید تجزیه و تحلیل کنند.
جلب توجه عمومی یا سیاسی: یک تشکل یا سازمان کارگری میتواند زمانی تشدید شود که منافع عمومی یا پوشش رسانه ای بالا باشد. اگر این موضوع با جنبشهای عدالت اجتماعی گستردهتر، نگرانیهای زیستمحیطی یا کمپینهای سیاسی همسو شود، افکار عمومی میتوانند صدای سازمان را تقویت کنند و بر تصمیمگیرندگان فشار بیاورند.
وضعیت اقتصادی: در طول دوره های رشد یا ثبات اقتصادی، کارفرمایان ممکن است برای جلوگیری از اختلالات، تقاضاهای نیروی کار را قبول کنند. در مقابل، در دوران رکود اقتصادی، تشکلها ممکن است خواستههای خود را کاهش دهند یا تاکتیکهای خود را برای تمرکز بر امنیت شغلی به جای افزایش دستمزد تنظیم کنند.
در چه شرایطی باید فشار بر بالادستیها را افزایش داد
روحیه بالا و همبستگی میان نیروی کار، مقدمه افزایش فشار برای به نتیجه رسیدن مطالبات است. تشکیل صندوق های اعتصاب، یا راهاندازی کمپین های رسانهای نیز در افزایش انسجام و مقاومت گروههای معترض ضروری است.
در عین حال باید توجه داشت که جلب همدردی مردم و حساسسازی آنان میتواند فشار بر تصمیم گیرندگان را تقویت کند. حمایت عمومی اغلب منجر به جلب توجه رسانه ها میشود که میتوان با فشار بر کارفرمایان، حل و فصل سریعتر را تشویق کند.
رویکرد تشکلهای کارگری مستقل و وابسته در زمانهای طلایی
تشکلهای کارگری وابسته و مستقل به زمانبندی و استراتژی تشدید فشار رویکرد متفاوتی دارند که منجر به تمایز و شناسایی آنها از یکدیگر میشود:
تشکلهای کارگری وابسته:
این سازمانها یا تشکلها معمولاً تحت چارچوبهای قانونی یا نهادی گستردهتر فعالیت میکنند، مانند شوراها یا انجمنهای صنفی کارگری یا کانونهای عالی کارگری در ایران.
توانایی این گروهها برای اعمال فشار، اغلب با نظارت و کنترل حکومت بر ساختار تشکیلاتی آنها کاهش مییابد.
همچنین از آنجایی که این تشکلها در چارچوب بزرگتری فعالیت میکنند، در صورتی که سیاستگذاریهای ملی یا حکومتی به دنبال پیشرفت تدریجیتر یا سازش کارفرمایان یا دولتها باشد، ممکن است مجبور به کاهش سرعت یا انحراف اقدامات از مسیر اصلی شوند.
تشکلهای مستقل کارگری:
این گروه ها، اغلب مردمی یا غیروابسته به ساختارهای حکومتی هستند و آزادی بیشتری در تعیین استراتژی ها و زمانبندی خود دارند. تشکلهای مستقل میتوانند سریعتر به تغییرات سیاسی یا اجتماعی واکنش نشان دهند و در صورت لزوم میتوانند تاکتیکهای رادیکال یا غیرمتعارفتری را انتخاب کنند. با این حال، آنها اغلب فاقد منابع یا قدرت نهادی تشکلهای های بزرگتر هستند.
از جمله مزیتهای فعالیت تشکلهای مستقل کارگری این است که میتوانند از فرصتهای ناگهانی مانند خشم عمومی، تغییرات سیاسی یا شرایط اقتصادی در حال ظهور برای اعمال فشار سریع استفاده کنند. انعطاف پذیری بیشتر به آنها اجازه میدهد تا بدون نیاز به تأییدیه های ناظران خارج از مجموعه، اقدامات خود را تشدید کنند.
با این حال اینگونه سازمانها یا تشکلها با چالشهایی هم مواجه هستند. از جمله اینکه بدون حمایت مالی یا نهادی سازمانهای بزرگتر، گروههای مستقل عمدتا مبارزات طولانیمدتی را دنبال میکنند که به فرسودگی یا توقف روند مطالبهگری تبدیل میشود.
درک فرآیند و زمان بندی مطالبات
تشدید و فشار باید به دقت زمان بندی شود و تشکل ها یا سازمان ها باید از زمان اعمال فشار یا زمان عقبنشینی برای جلوگیری از بروز عواقب منفی آگاه باشند. افزایش زود هنگام فشار بدون آمادگی کافی میتواند منجر به شکست شود، در حالی که انتظار طولانی ممکن است منجر به از دست رفتن فرصت شود.
برای اعمال فشار مؤثر، تشکلها و سازمانهای کارگری باید به شدت از شرایط پیرامون خواستههای خود آگاه باشند. تاکتیک های فشار موفق چه در یک چارچوب وابسته عمل کنند و چه به عنوان یک گروه مستقل، به وحدت، زمانبندی و شرایط بیرونی بستگی دارد. شناخت لحظات حساس – مانند ضرب الاجل های قانونی، منافع عمومی و عوامل اقتصادی – سازمان ها را قادر میسازد تا زمانی که به احتمال زیاد موفق می شوند، به مطالبهگری خود ادامه دهند.