تارنمای داوطلب: کافی است کمی در اخباری که این روزها پیرامون اعتراضات کارگری و صنفی منتشر میشود، دقیق شویم تا دریابیم که چه تعداد از این اعتراضات به روندی فرسایشی گرفتار شدهاند. شاید اگر بخواهیم به نمونههایی در این زمینه بپردازیم شاید بتوان به اعتراضات پراکنده بازنشستگان صندوقهای مختلف بیمهای و یا اعتراضات کارگران رسمی و عملیاتی نفت و گاز اشاره کرد که مدتهاست ادامه دارد اما به نتیجه مطلوب نرسیده است. نکته قابل توجه این است که دو نمونه نام برده شده از لحاظ سازماندهی تفاوتهایی باهم دارند. کنشهای صنفی بازنشستگان اغلب فاقد سازماندهی تشکیلاتی است و به صورت خودجوش برگزار میشود، حال آنکه کنشهای اعتراضی صورت گرفته در مناطق نفت و گاز به ویژه در پالایشگاههای پارس جنوبی با حمایت و سازماندهی انجمن صنفی کارگران این پالایشگاهها که مدعی نمایندگی 14 هزار کارگر شاغل در این بخش است، صورت میپذیرد. این نشان میدهد که هم فقدان سازماندهی و هم سازماندهی شبهدولتی با وجود تفاوت ظاهری، در یک شباهت راهبردی نمیتوانند نسخه موثری برای پیشبرد مطالبات صنفی کارگری باشند و چشماندازی نامشخص و مبهمی دارند.
با توجه به اهمیت این موضوع در پیشبرد خواستهها و مطالبات سایر گروههای صنفی و کارگری از جمله پرستاران که اعتراضات آنها این روزها بیشترین پوشش خبری را به خود اختصاص داده، ضمن نشانهشناسی اعتراضات فرسایشی به این پرسش که چگونه میتوان از ادامه روند موجود جلوگیری کرد، پاسخ خواهیم داد.
هشت ویژگی اعتراضات فرسایشی
اعتراض کارگری فرسایشی اعتراضی است که به تدریج کارایی خود را در طول زمان از دست میدهد و نمیتواند فشار کافی بر دولت یا کارفرمایان برای تغییر شرایط کار اعمال کند. چنین اعتراضاتی ممکن است بدون دستیابی به اهداف خود ادامه یابد و اغلب میتواند انرژی، منابع و روحیه شرکت کنندگان را هدر دهد و یا در خوشبینانهترین حالت تضعیف کند.
هنگام تحلیل نشانههای فرسایش اعتراض، به ویژه اعتراضی که بر مطالبات کارگری متمرکز است، چندین شاخص کلیدی میتوانند نشان دهند که جنبش در حال از دست دادن شتاب یا اثربخشی است. در اینجا چند نشانه وجود دارد:
۱. خواستههایی که جدی گرفته نمیشوند:
– نادیده گرفتن اعتراضات از سوی دولت و کارفرما: اگر دولت یا کارفرمایان خواسته های اعتراضی را نادیده بگیرند، نشانه آن است که اعتراض فشار کافی را اعمال نمیکند. این را میتوان با فقدان پیشنهاداتی برای مذاکره، عدم تایید عمومی مطالبات یا اجرای تغییرات سطحی که به مسائل اصلی و بنیادین رسیدگی نمیکند، شناسایی کرد.
– حاشیهسازی رسانهها: وقتی پوشش رسانهای اعتراض شروع به کاهش میکند یا روند اطلاعرسانی تغییر میکند، میتواند نشاندهنده این باشد که عموم مردم و سیاستگذاران علاقه خود را به موضوع اعتراض از دست دادهاند.
– تأخیرها و تاکتیک های بوروکراتیک: مقامات ممکن است از تاکتیک های تأخیر استفاده کنند، مانند ایجاد بحثهای طولانی از طریق تشکیل کمیته هایی که خروجی فعالیت آنها منجر به اقدامات مشخص نمیشود. این میتواند باعث شود که حرکت اعتراضی به دلیل ناامیدی یا خستگی شرکت کنندگان، کُند شود.
۲. کاهش مشارکت :
– کاهش تعداد شرکتکنندگان: کاهش قابل مشاهده در تعداد شرکت کنندگان یا حامیان در تجمعات، اعتصابات یا سایر فعالیت های اعتراضی میتواند نشانه فرسایش باشد. با کاهش شور و شوق، به تدریج اعتراض قدرت نفوذ خود را از دست میدهد.
– تجزیه داخلی: درگیری های داخلی یا عدم انسجام بین اعضای شرکتکننده در یک حرکت اعتراضی، قدرت جمعی برای پیشبرد مطالبات را به طور مؤثری تضعیف میکند.
– بی تفاوتی عمومی: زمان ایجاد میشود که در آن عموم مردم نسبت به اعتراضات بیتفاوت میشوند یا حتی نسبت به آن موضع منفی اتخاذ میکنند. این اغلب نشانه فرسایش قابل توجهی در پتانسیل جنبش برای موفقیت است.
۳. افزایش سرکوب بدون تشدید:
– سرکوب شدید: این همیشه رخ نمیدهد. اما در مواردی وقتی مقامات شروع به سرکوب اعتراضات _بدون مواجهه با فشار بیشتر از سوی معترضان_ میکنند، به این نتیجه میرسیم که اعتراض فاقد ظرفیت سازمانی برای مقاومت مؤثر یا بسیج بیشتر است.
۴. افزایش مشکلات داخلی
رهبری تکه تکه: اختلافات داخلی بین رهبران معترض، یا بین رهبران و شرکت کنندگان، می تواند وحدت و تمرکز جنبش را تضعیف کند.
راکد یا بدتر شدن شرایط کار: علیرغم اعتراضات مداوم، بهبود چندانی در شرایط کار وجود ندارد و کارفرمایان یا دولت پاسخگو نیستند.
فقدان اهداف روشن یا تغییر خواسته ها: اگر اعتراضات فاقد اهداف روشن و قابل دستیابی باشد یا اگر مطالبات به طور مکرر تغییر کنند، میتواند باعث سردرگمی شود و پیام حرکت را کمرنگ کند.
فرسودگی اقتصادی و عاطفی: معترضان ممکن است به دلیل از دست دادن کار یا هزینه های مربوط به اعتراض با مشکلات مالی مواجه شوند که منجر به خستگی و کاهش روحیه شود.
نقش یک سازمان قوی کارگری در جلوگیری از فرسایشی شدن اعتراضات
یک تشکل کارگری قوی نقش مهمی در پیشبرد مطالبات اعتراضی به طور موثر ایفا میکند. این امر از چند طریق میتواند مطالبات را به نتیجه مطلوب برساند:
۱. رهبری استراتژیک:
– بیان واضح مطالبات: یک سازمان کارگری قوی تضمین میکند که خواسته ها به وضوح تعریف شده، قابل دستیابی است و خواستههای طیف وسیعی از مردم را پوشش میدهد. این وضوح برای حفظ شتاب و مشروعیت یک جریان کنشگری ضروری است.
– اقدامات هماهنگ: سازمان میتواند اعتصابات، تجمعات و مذاکرات را به گونهای هماهنگ کند که فشار بر کارفرمایان و دولت را به حداکثر برساند و در عین حال خطرات را برای کارگران به حداقل برساند.
۲. بسیج پایدار:
– حفظ روحیه: با ارائه حمایت های مستمر از جمله منابع مالی، کمک های حقوقی و کانال های ارتباطی، یک سازمان کارگری قوی روحیه و مشارکت را ثابت نگه میدارد و از فرسایش ناشی از خستگی یا ترس جلوگیری میکند.
– گسترش اتحادها: سازمانهای مؤثر با اتحادیهها، جنبشهای اجتماعی و گروههای سیاسی دیگر اتحاد ایجاد میکنند تا خواستههای خود را تقویت کنند و از چندین جبهه فشار وارد کنند. اتفاقی که معمولا در مورد تشکلهای کارگری دولت ساخته در ایران نمیافتد و آنها عموما با مقوله ائتلاف گروههای سیاسی و اجتماعی برای پیشبرد مطالبات خود ارتباطی برقرار نمیکنند.
تنوع بخشیدن به تاکتیک ها: اگر روش های اعتراضی سنتی (مانند اعتصاب، راهپیمایی) کارایی خود را از دست میدهند، تاکتیک های متنوع را باید در نظر گرفت. این میتواند شامل سازماندهی کمپین های دیجیتال، درگیر شدن در نافرمانی مدنی یا هدف قرار دادن تصمیم گیرندگان خاص با اقدامات هماهنگ باشد.
۳. قدرت مذاکره:
– تیمهای مذاکره حرفهای: یک سازمان کارگری قوی، مذاکره کنندگان باتجربهای را به کار میگیرد که میتوانند به طور موثر با کارفرمایان و مقامات دولتی تعامل داشته باشند و اطمینان حاصل کنند که هرگونه توافق حاصل شده به نفع کارگران است.
– ظرفیت تشدید دامنه اعتراضات: سازمان باید توانایی تشدید اقدامات را در صورت برآورده نشدن خواستههای اولیه داشته باشد. این ممکن است شامل اعتصابهای گستردهتر و توقف کار، تحریمهای هدفمند یا ایجاد چالشهای قانونی، حفظ فشار و نشان دادن این باشد که اعتراض بدون امتیازات معنیدار تشدید خواهد شد.
۴. ارتباطات عمومی:
– کنترل روایتهای منتشر شده از اعتراضات: یک سازمان قوی، روایت عمومی را مدیریت میکند و اطمینان میدهد که دلایل اعتراض و درستی مطالبات به وضوح به اطلاع عموم میرسد و به حفظ حمایت عمومی و مقابله با هرگونه تصویر منفی در رسانه ها کمک میکند.
در واقع در شرایطی که نشانههای فرسایش اعتراضی، مانند عدم تعامل جدی با مطالبات و کاهش مشارکت، نشاندهنده چالش جدی در روند مطالبهگری است، یک تشکل کارگری قوی میتواند با ارائه رهبری استراتژیک، بسیج پایدار و قدرت مذاکره مؤثر با این چالشها مقابله کند و در نتیجه احتمال دستیابی به خواستهها را افزایش دهد.