تارنمای داوطلب: روز جمعه چهاردهم مهر ماه ۱۴۰۲، کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران خبر داد که کمپین جمعآوری یکصد هزار امضا برای آزادی معلمان زندانی و مخالفت با پروندهسازی علیه فعالان صنفی سرانجام پس از ۸۳ روز با ۲۷۴۲۳ امضاء و موفقیت حدود ۳۸ درصدی خاتمه یافته است. مروری بر لیست امضاهای ثبت شده و اسامی شهرها نشان میدهد که میزان مشارکت در شهرهای تهران با ۲۵۶۲، شیراز با ۱۶۹۲ و سنندج با ۷۵۶ امضا بیش از سایر شهرهای کشور بوده است.
از گزارش این شورا میتوان نتیجه گرفت که در فاصله ۱۹ تیر (آغاز کمپین) تا ۱۳ مهر(پایان کمپین)، کمتر از دو درصد از جامعه یک میلیون و هشتصدهزار نفری معلمان شاغل و بازنشسته به این کارزار مجازی پیوستهاند. گرچه پراکندگی شهرهایی که به این کمپین پیوستهاند، گسترده است و سطح مشارکت در شهرستانهای کوچک بیش از حد انتظار است اما با در نظر گرفتن نسبت کل معلمان شاغل و بازنشسته، مجموع تعداد افرادی که از این کمپین حمایت کردهاند، پایینتر از سطح انتظار ناظران بیرونی است. با این حال در بیانیه پایانی کمپین، دلیل مشارکت اندک معلمان به عواملی چون برگزاری کمپین در فصل تابستان ، تعطیلی مدارس و بیاطلاعی فعالان صنفی از برگزاری آن عنوان شده است. برگزارکنندگان همچنین اعلام کردهاند که تلاش میکنند تا پیام کمپین را به اطلاع روسای قوای سهگانه و سایر مسئولین در کشور برسانند و نتیجه را در گروه کمپین اطلاع رسانی کنند.
پایان کمپین یکصدهزارامضا برای آزادی معلمان زندانی و توقف پروندهسازی علیه فعالان صنفی در حالی از سوی شورای هماهنگی اعلام شده که هنوز گزارشی از جزییات برگزاری کمپین منتشر نشده و در بیانیه پایانی کمپین به برخی سوالات پاسخ داده نشده است. از جمله اینکه؛
– از چه روشهایی برای جلب مشارکت در کمپین استفاده شده است؟
– چرا کمپین پیش از دستیابی به صد هزار امضا به پایان رسیده است و چه موانعی برای تحقق این امر وجود داشت؟
– دستاوردهای کمپین برای معلمان چه خواهد بود؟
واضح است که تا زمان پاسخ به این سوالات، نمیتوان تحلیل دقیقی از میزان موفقیت کمپین ارائه کرد، با این حال با مروری بر روند برگزاری کمپین یکصدهزارامضا میتوان برخی نقاط قوت و ضعف کمپین برای ادامه مسیر را مورد بررسی قرار داد.
مروری بر روند برگزاری کمپین یکصدهزار امضا
کمپین یکصدهزار امضا برای آزادی معلمان زندانی و توقف پروندهسازی قضایی و امنیتی علیه فعالان صنفی در تیرماه ۱۴۰۲ پس از آن به راه افتاد که قوه قضائیه و دولت از پذیرش نامه سرگشاده ۱۲۰۰ امضایی فعالان صنفی سرباز زده بودند. ماجرا از این قرار بود که ۱۲۰۰ نفر از معلمان تصمیم گرفتند تا با نوشتن نامه به رئیس قوه قضاییه و ارسال رونوشت برای رؤسای مجلس و دولت این موضوع را به اطلاع سران قوا رسانده و از این طریق آزادی فعالان صنفی و پایان دادن به برخوردهای امنیتی و پرونده سازی علیه آنها را درخواست کنند اما این نامه از سوی قوه قضاییه و دولت پذیرفته نشد. سپس فعالان صنفی با برگزاری یک کارزار مجازی از معلمان شاغل و بازنشسته خواستند تا با پبوستن به کمپین نشان دهند که مطالبه توقف اقدامات قضایی و امنیتی علیه فعالان صنفی، درخواست تنها یک دهم درصد معلمان نیست بلکه یک مطالبه جمعی است. تدوینکنندگان کمپین، ثبت یکصدهزار امضا را اقدامی حداقلی برای توقف روند سرکوبگرانه فعلی میدانستند. انتشار خبرهایی چون حذف بیش از ۲۵۰ معلم از رتبهبندی، انفصال خدمت و بازنشستگی اجباری برای گروهی دیگر و همچنین پروندهسازی قضایی علیه فعالان صنفی در شهرهایی چون رشت، اهواز، شیراز، سنندج و بوشهر از جمله دلایلی بود که ضرورت برگزاری چنین کمپینی را ایجاب میکرد. این کمپین، اولین کمپین مطالباتی فعالان صنفی معلمان از ابتدای سال ۱۴۰۲ بود و اهداف آن را میتوان در سه بخش کلی تبیین کرد:
– جمعآوری یکصدهزار امضا برای فشار بر دولت و قوه قضاییه جهت توقف پروندهسازی قضایی و امنیتی علیه فعالان صنفی معلمان
– همگرایی و اتحاد بدنه صنفی معلمان برای جلوگیری از تداوم سرکوب فعالان صنفی
– ارائه نامه و امضاهای ثبت شده به قوای سهگانه
مروری بر سیر برگزاری کمپین از ابتدا تا پایان آن نشان دهنده عبور از مراحل زیر است:
– راهاندازی یک لینک مجازی برای ثبت امضاها: از معلمان خواسته شده بود تا با خواندن بیانیه کمپین و درج نام و نام خانوادگی، وضعیت شغلی و نام شهر محل خدمت امضای خود را ثبت کنند. برای استفاده از این لینک، نیاز به فیلترشکن بود. با این حال پس از گذشت حدود چهار هفته از برگزاری کارزار، مسئولان برگزاری کمپین تصمیم گرفتند تا از یک لینک بدون فیلتر برای ثبت امضاها استفاده کنند تا امکان مشارکت در کمپین برای همه فراهم باشد.
– جلب حمایتها گروههای صنفی و کارگری: چند روز پس از آغاز به کار کمپین، به تدریج حمایت فعالان و گروههای صنفی معلمان از مطالبات مطرح شده در بیانیه کمپین آغاز شد. اولین بار اسماعیل عبدی دبیر سابق کانون صنفی معلمان ایران که به دلیل فعالیتهای صنفی هماکنون در زندان به سر میبرد، با ارسال پیامی ضمن اعلام حمایت از کمپین از معلمان خواست تا به این حرکت جمعی بپیوندند. پس از او، کانون صنفی معلمان ایران (تهران)، انجمن صنفی معلمان فارس، انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی، انجمن صنفی معلمان کردستان(مریوان و سروآباد، دیواندره، سقز و زیویه، سنندج و کلاترزان)، کانون معلمان همدان، کانون صنفی معلمان اسلامشهر، انجمن صنفی فرهنگیان استان مرکزی و سازمان معلمان ایران از لزوم مشارکت در چنین کارزاری حمایت کردند. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و گروهی با نام کارگران بازنشسته خوزستان نیز از کمپین یکصدهزارامضا حمایت کردند.
– نامه به رئیس قوه قضائیه: در نیمه راه برگزاری کمپین، تدوینکنندگان بیانیه با انتشار نامه سرگشادهای خطاب به محسنی اژهای رئیس قوه قضائیه از او خواستند که به این حرکت صنفی و مدنی معلمان توجه کرده و برای پیشگیری از گسترش اعتراضات، به مطالبات آنها رسیدگی کند.
انتشار اطلاعاتی از محکومیتها و محرومیتهای فعالان صنفی برای جلب مشارکت معلمان: با شروع کمپین، کانال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان به صورت پراکنده و در قالب انتشار اخباری در خصوص وضعیت فعالان صنفی، به محرومیتهای اداری و محکومیتهای قضایی صادر شده علیه فعالان صنفی میپرداخت. پراکندگی گزارشهای منتشر شده و همچنین محدودیت دسترسی به آمار واقعی باعث شد تا اطلاعات آماری دقیق، مستند و در دسترسی از تعداد محکومیتهای قضایی و محرومیتهای اداری وجود نداشته باشد.
برگزارکنندگان کمپین، در جریان برگزاری همچنین از ظرفیتهای برخی افراد و گروهها برای پیشبرد اهداف کمپین استفاده کردند. از جمله این ظرفیتها عبارتند از؛
– تشکلها و انجمنهای صنفی فرهنگیان در استانها و شهرستانهای اسلامشهر، بوشهر، تهران، خراسان شمالی، فارس، کردستان، مرکزی، همدان و کهیگیلویه و بویراحمد
-سازمان معلمان ایران
-تشکلهای کارگری مستقل
– شبکهها و سایتهای خبری و کانالها و گروهها در تمامی پیامرسانها
– مدیران کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان
و گروههایی که در جمعآوری امضا در شهرهای مختلف مشارکت کردند و همچنین فعالان صنفی همچون اسماعیل عبدی که از درون زندان حمایت خود را از این کمپین نشان دادند.
همچنین در جریان برگزاری کمپین در طول سه ماه گذشته در کانال شورای هماهنگی ، حدود 20 یادداشت و بیانیه حمایتی مرتبط با کمپین منتشر شد.
این اقدامات در حالی انجام شد که شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان به عنوان سازماندهنده کنشهای مطالبهگرانه و اعتراضی معلمان در سالهای اخیر، بویژه در یک سال و نیم گذشته و پس از سرکوب گسترده اعتراضات میدانی معلمان روزهای پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. بازداشت و زندانی شدن سرشناسترین کنشگران صنفی عضو آن در اردیبهشت ۱۴۰۱ و همچنین حمایت و همراهی شورا با اعتراضات ضدحکومتی پاییز گذشته ، عملا فعالیتهای تشکیلاتی این سازمان صنفی را به حاشیه راند و گسترش دامنه سرکوب کنشگران و افزایش هزینههای کنشگری سازمانیافته به گسست نسبی میان بدنه از فعالیتها و کنشهای اعتراضی این تشکل صنفی منجر شد.
با در نظر گرفتن این گزارهها و با توجه به اینکه مشارکت در کارزارهای مجازی نسبت به سایر انواع کنشهای اعتراضی در شرایط پرمخاطرهای همچون وضعیت فعالیت صنفی و مدنی در ایران از جمله روشهای کم هزینه است، میتوان دلایل پایین بودن نسبی سطح مشارکت کمپین یکصدهزارامضا را در عوامل زیر خلاصه کرد:
تاثیر عوامل بیرونی شامل سرکوبها و اعمال فشارهای امنیتی علیه فعالان صنفی:
به نظر میرسد ایجاد موانع و محرومیتهای شغلی و پروندهسازی قضایی و امنیتی برای کنشگران صنفی، بخشی از بدنه صنفی معلمان را که شاید دارای تمایلاتی برای پیوستن به کنشهای اعتراضی بودند، به عقب رانده است. تاثیر پادگانی شدن فضای مطالبهگری را میتوان در سطح پایین مشارکت معلمان پس از فراخوان تجمعات اسفند ۱۴۰۱ و اردیبهشت ۱۴۰۲ شورای هماهنگی مشاهده کرد.
تاثیر عوامل درونی و گسست نسبی تشکلها و گروههای صنفی از بدنه معلمان:
بر اساس آخرین گزارشها، دست کم ۱۸ تشکل صنفی عضو شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان هستند. با این حال بسیاری از این تشکلها مدتهاست به دلیل چالشهای درونی و محدودیتهای بیرونی ناشی از مداخله حاکمیت در امور تشکلها، برگزاری مجامع عمومی خود را به تعویق انداخته و برگزار نکردهاند. این امر باعث شده که هیچ آمار مستندی از تعداد اعضای آنها و سطح فعالیت این تشکلها وجود نداشته باشد و نتوان به ارزیابی دقیقی از سطح مشارکت در کنشهای جمعی رسید. گسست از بدنه همچنین منجر به آن شده که بسیاری از معلمان از وضعیت فعالان صنفی و مشکلات فراروی فعالیتهای تشکیلاتی خود بیخبر باشند یا آگاهی چندانی از ضرورت پیگیری امور صنفی و لزوم کنشگری در این حوزه نداشته باشند.
عدم تبیین اهمیت پیوستن افراد و گروهها به کمپین:
در بیانیه آغازین کمپین، اهمیت و ضرورت پیوستن افراد و گروهها به چنین کارزاری به روشنی بیان نشده بود. بنابراین به نظر میرسد بسیاری از افراد از لزوم همراهی با کمپین و مطالبات آن مطلع نبودند. اینجا جایی است که شما به عنوان برگزارکنندگان یک کمپین مجازی ادعا میکنید که چرا دیگران باید درخواست را امضا کنند. جایی که باید مشکل را شرح دهید، چرا اهمیت دارد و چه کاری میخواهید در مورد آن انجام دهید. معمولاً گنجاندن یک یا چند تجربه شخصی از فعالانی که در نتیجه فعالیت صنفی با احکام سنگین قضایی و یا محرومیتهای شغلی مواجه شدهاند، در این مرحله بسیار مؤثر است. ثبت تجربیات، منجر به تقویت احساس همبستگی و همدلی میان امضاکنندگان میشود.
عدم زمانبندی و برنامهریزی راهبردی برای مراحل مختلف کمپین:
زمانبندی و برنامهریزی دو عامل مهم در موفقیت یک کمپین جمعآوری امضاست. کمپین یکصد هزار امضا از همان ابتدا به صورت نامحدود شروع به کار کرد. عدم تعیین زمانی برای پایان کمپین منجر به آن شد تا برنامهریزی برای آن نیز از دستورالعمل مشخصی پیروی نکند و بیشتر در قالب یک بیانیه نمادین بدون داشتن چشماندازی برای «اقدام» با آن برخورد شود. برنامهریزی راهبردی برای یک کمپین مجازی، ابعاد مختلفی دارد که استفاده از «تاکتیکهای جایگزین» و یا «فراخوان برای اقدام» بخشی از آن است. در واقع ذینفعان باید بدانند که اگر اهداف کمپین در نتیجه این شیوه مطالبهگری به نتیجه نرسید، چه اقداماتی در دستور کار بعدی قرار دارد.
عدم استفاده از ظرفیت رسانههای خبری داخلی برای پوشش کمپین:
در طول مدت زمان برگزاری کمپین، موضوع آن از سوی هیچ یک از رسانههای داخلی پیگیری نشد و تنها رسانههای فارسیزبان خارج از کشور _با برجسته کردن ابعاد سیاسی آن_گزارشهایی در این خصوص منتشر کردند. گرچه انتشار مطالبی با مضمون ترویج و تبلیغ فعالیتها و کنشهای صنفی و مدنی بویژه در مواردی که با حساسیتهایی از سوی حکومت مواجه شده از جمله معضلات رسانههای داخل کشور است، اما تلاش مستمر برای خبررسانی در خصوص اقدامات راهبردی مسالمتآمیز و قانونی نباید از دستور کار فعالان صنفی خارج شود. استفاده از ظرفیت رسانههای داخلی از هر طیف و جریانی با زبانی که بیانگر دغدغهمندی صنفی برگزارکنندگان کمپین است، منجر به جلب اعتماد بدنه خاموش و منفعل معلمان و همراهی آنان با کمپین خواهد شد.
جمعبندی
با پایان یافتن کمپین یکصد هزار امضا و ایجاد چنین ظرفیتی برای طرح مسالمتآمیز مطالبات صنفی، آنچه مورد انتظار است بسته نشدن پرونده مطالبهگری برای آزادی معلمان زندانی و توقف پروندهسازی علیه فعالان صنفی است. با فرض اینکه غالب مشارکتکنندگان در این کمپین را معلمان شاغل و بازنشسته تشکیل میدهند، اکنون کمپین یکصد هزار امضا بیش از ۲۷ هزار ۴۲۳ عضو دارد. جامعه آماری که به صورت بالقوه، ظرفیت نسبتا قابل قبولی برای پیگیری و بسط مطالبات کمپین دارد. برنامهریزی برای تداوم کمپین تا زمان به نتیجه رسیدن، گزارشدهی در خصوص مراحل ارائه امضاها به دستگاههای مسئول، شفافیت و پاسخگویی در خصوص عملکرد و دستاوردهای کمپین و صدور فراخوانی برای اقدام جهت به نتیجه رساندن مطالبات کمپین از جمله کارویژههای گردانندگان این کارزار است. برای رسیدن به چنین اهدافی، مقدماتی جهت آمادهسازی و مشارکت ذینفعان لازم است. از جمله؛
– راهاندازی و احیای مجامع عمومی تشکلها و کانونهای صنفی برای سازماندهی و جلب مشارکت بدنه در کنشهای صنفی
– مستندسازی محرومیتهای شغلی و محکومیتهای قضایی به تفکیک شهر و استان محل خدمت کنشگران و ارائه لیستی از این مستندات به دستگاههای مسئول
– پیگیری محرومیتهای شغلی و محکومیتهای قضایی توسط کمیتههای حقوقی تشکلها و کانونهای صنفی هر شهر و استان
– برنامهریزی برای استفاده از تاکتیکهای جایگزین و اقدامات راهبردی در صورت به نتیجه نرسیدن اهداف کمپین
– استفاده از ظرفیت نیروهای جوان و پرانرژی در شهرهای مختلف کشور برای پیشبرد اهداف کمپین و جلب مشارکت ذینفعان
– استفاده از ظرفیت رسانههای داخلی برای برجسته کردن ابعاد صنفی مطالبات مطرح شده در کمپین
فراهم کردن این مقدمات، خونی تازه در رگهای کمپین یکصدهزار امضاست و آن را از حرکتی کوتاهمدت، فاقد برنامهریزی مشخص، با فاصله از نیازها و مطالبات بدنه و بدون دستاورد؛ به کارزاری بلندمدت، پویا، متمرکز بر نیازهای بدنه و همگام با آن و دارای برنامهریزی راهبردی تبدیل خواهد کرد.