تارنمای داوطلب؛ عموم افراد آنچه را که در سنین کودکی و نوجوانی به آنها آموزش داده میشود، برای بقیه عمر با خود حمل میکنند و بسیاری نیز از آموختههای خود برای تأثیرگذاری بر جامعه استفاده خواهند کرد. به عبارتی کودکان امروز، رهبران فردا هستند و معلمان این توانایی را دارند که رهبران آینده را به بهترین شکل برای جامعه آماده کنند و نسلی مثبت و الهام بخش بسازند. به همین جهت معلمی مهمترین شغل دنیاست چرا که از توانایی تغییر زندگی نه فقط یک فرد، بلکه یک جامعه برخوردار است.
جان دیویی فیلسوف آمریکایی میگوید: «آموزش و پرورش مقدمه ای برای زندگی نیست، بلکه خود زندگی است.» دیویی به طور گسترده ای در نظریاتش در مورد نقش آموزش در یک جامعه دموکراتیک سالم و همیشه در حال تحول تاکید کرده بود و معتقد بود کلاس های درس تنها مکانی برای مطالعه تغییرات اجتماعی نیستند، بلکه مکانی برای جرقه زدن تغییرات اجتماعی هستند.
جالب اینجاست که دیویی زمانی در مورد این موضوعات نوشت که اغلب این موضوع مطرح بود که معلمان مکلف هستند که راههای سازگاری با فشارهای اجتماعی را به دانشآموزان آموزش دهند!
اما چگونه معلمان میتوانند کلاسهای درس واقعی بسازند که نمونهای از ایدهآلهای دیویی برای آموزش در جامعه باشد؟
راهکارها و ایدههای زیر در این زمینه کمک کننده است:
۱. تشویق به مشارکت فعال و آزمودن ایده ها در بین دانش آموزان
متأسفانه، معلمان و دانش آموزانی که مدل نه چندان موفق نمره دادن و نمره گرفتن را مصداق پیشرفت میدانند، اغلب برای حفظ کردن تاریخ ها، حقایق و تعاریف مرسوم تلاش زیادی میکنند. با این حال، این نوع یادگیری، فعالیتی در جهت تغییر جامعه که دیویی درباره آن نوشته نیست. در عوض، معلمان باید فرصتهای یادگیری فعال ایجاد کنند، جایی که دانشآموزان بتوانند به طور کامل با مطالب درگیر شوند و با ایدهها بازی کنند، بدون اینکه بیش از حد مورد سرزنش قرار گیرند. چند روشی که ممکن است ایجاد چنین محیط آموزشی را تسهیل کنند عبارتند از: اجازه دادن به دانشآموزان برای آموزش یکدیگر، راهاندازی سیستمی برای طرح پرسش به صورت ناشناس و اختصاص پروژههای باز که نتیجه قابل پیشبینی را دنبال نمیکند و کاملا در اختیار خود آنهاست. چنین پروژههایی معمولا تا زمانی که به پاسخ «منطقی» برسند، ادامه پیدا میکنند.
۲. به دانش آموزان بیاموزید که فکر کنند به جای اینکه به آنها بیاموزید که چگونه فکر کنند
شروع به گام برداشتن در این زمینه ممکن است به سادگی بازنگری در مفروضات رایج در مورد اینکه کدام درس برای کدام دانشآموز و چه زمانی مناسب است، باشد. به عنوان مثال، مطالعات متعدد نشان میدهد که انجام یک تحقیق فلسفی بالاتر از سطح دانش آموزان دبستانی نیست. مقاله ای در واشنگتن پست در مورد این موضوع، جنبش فلسفه برای کودکان را توصیف میکند که در آن یک معلم شعر، داستان یا مطلب دیگری را ارائه میدهد و از روش سقراطی برای ترغیب کودکان به بحث در کلاس استفاده میکند. برداشتها و نقطهنظرات دانشآموزان چیزی است که در مرکز توجه قرار میگیرد، نه یک حالت خاص یا گزارهای فلسفی. به عبارت دیگر، به دانشآموزان آموزش داده میشود که چگونه فکر کنند (و اینکه افکارشان وزن و ارزش دارد و باید دنبال شود) نه اینکه به چه چیزی فکر کنند. شواهد حاکی از آن است که دانش آموزان به تمرین فلسفه در کلاس درس به خوبی پاسخ میدهند، تمرینی که وقتی فقط یک بار در هفته انجام شود، نشان داده شده است که سطح خواندن، مهارت های تفکر انتقادی و کنشهای عاطفی دانشآموزان را بهبود میبخشد.
خود سقراط هم در این باره میگوید: «تعلیم، افروختن شعله است، نه پر کردن ظرف». بنابراین، استفاده از روش گفتمان سقراط به عنوان ابزار آموزشی به خوبی با اهداف دیویی برای کلاس درس همخوانی دارد.
۳. دانش آموزان را برای تغییر و باور به توانایی خود برای برداشتن گام های مثبت به نفع جامعه آماده کنید
یکی از گامهایی که معلمان میتوانند برای تشویق دانشآموزان جهت ایفای نقش و مشارکت برای اصلاح و تغییر ساختارهای اجتماعی بردارند، ایجاد کلاسی است که در آن مسئولیت و اختیار تصمیمگیریهای مهم به آنها داده شود. اگر معلمان همه پاسخها را داشته باشند، به این معناست که انتظار میرود دانشآموزان، تنها در خصوص هر موضوعی اطلاعاتی داشته باشند، نه اینکه راهحلها یا کنکاشهایی در مواجهه با موضوعات ارائه دهند. اما اگر معلمان به وضوح بیان کنند که به خصوص وقتی صحبت از سؤالات بزرگی است که همه ما با آن روبرو هستیم، حتی صاحبان قدرت همه چیز را نمیدانند، دانشآموزان فضای بیشتری برای تکیه بر قدرت های شناختی و مهارت های حل مسئله خود خواهند داشت.
معلمان ممکن است سعی کنند درس هایی را در مورد چگونگی اتخاذ تصمیمات اخلاقی و نقش همدلی و استدلال ارائه دهند و سپس موقعیت هایی را ایجاد کنند که در آن دانش آموزان بتوانند این مهارت ها را در حل مشکلات به کار گیرند.
همچنین ایجاد یک محیط یادگیری که در آن دانش آموزان یاد بگیرند که مزایای یک شکست ارزشمند را ببینند – به جای اینکه یاد بگیرند از احتمال انجام کاری اشتباه بترسند_ بسیار مهم است.
۴. فرآیندهای کلاس درس را دموکراتیک کنید تا این ذهنیت ایجاد شود که اگر ما فعالانه در جامعه خود شرکت کنیم، میتوانیم به تصمیم گیری در مورد نحوه عملکرد نهادها کمک کنیم
دیویی خاطرنشان کرد که اگر میخواهیم سیستمهای آموزشی ما به نفع هدف بزرگتر یعنی حرکت به سوی یک جامعه دموکراتیک سالم فعالیت کنند، مهم است که دموکراسی را به عنوان یک «چارچوب مرجع» در کلاسهای درس بپذیریم. او میافزاید که اغلب اوقات فراموش میکنیم که دموکراسی مهارتی است که باید در زندگی روزمره ما تقویت شود. کلاس درس مکان خوبی برای یادگیری این کار است. او با تاکید بر اهمیت خلق فضاهای دموکراتیک از سنین پایین، میگوید: کلاسهای درس را بیشتر دموکراتیک کنید تا اقتدارگرا. چه تصمیماتی میتوانید برای دانش آموزان در کلاس درس بگیرید؟ آیا میتوانید قبل از سازماندهی رای گیری، طرف های مخالف را تشویق کنید که مواضع خود را به وضوح بیان کنند و سعی کنند استدلال های طرف مقابل را درک کنند و به آنها پاسخ دهند؟
دانشآموزانی که زمانی را در کلاسهای درس با چنین فرآیندهایی سپری میکنند، زمانی که این فرصت در اختیارشان قرار میگیرد، یاد خواهند گرفت که افکار و ایدههایشان مهم است و میتوان آنها را برای منافع جامعه بزرگتر به کار برد – در حالی که از طرفهای مخالف نیز بحثها و نظرات خود را آزادانه ارائه میکنند.
۵. بحث را در میان معلمان به عنوان یک گروه مطرح کنید و در مورد تصمیماتی که می توانند برای ایجاد تغییرات اجتماعی بگیرند، صحبت کنید
دیویی تصریح کرد که معلمان و مدارس تأثیر زیادی بر جامعه دارند، خواه از این واقعیت آگاه باشند یا نه. بهترین راه برای انجام این کار، گرد هم آمدن به عنوان یک گروه برای به اشتراک گذاشتن ایده ها، تجربیات و دستاوردهاست. همانطور که این بحث های گروهی بزرگتر و گسترده تر میشوند، معلمان میتوانند خط مشیهایی برای حرکتهای خود تعریف کرده و در خصوص آنها به بحث و تبادل نظر بنشیننند.
اگر بتوانیم این گامها را بهطور پیوسته در کلاسهای درس برداریم، آنگاه میتوانیم به تغییرات بزرگ در حیات اجتماعی امیدوار باشیم و همزمان به افرادی در درون جامعه مان نیز سود برسانیم. از آنجایی که زندگیها در کلاس های درس «زندگی» میشود و جوامع در حال شکل گیری و تغییر هستند، مطمئناً این تغییری است که همه ما میتوانیم پشت سر بگذاریم.