تارنمای داوطلب: « به می سی سی پی بازگردید. به آلاباما بازگردید. به کارولینای جنوبی بازگردید. به جورجیا بازگردید. به لوئیزیانا بازگردید. به زاغههای شهرهای شمالی بازگردید و بدانید که به نوعی، این وضعیت میتواند تغییر کند و تغییر خواهدکرد. بیایید در درۀ ناامیدی سرگردان نشویم. امروز به شما میگویم، دوستان من، که اگرچه با مشکلات امروز و فردا روبه روییم، من هنوز رؤیایی در سر دارم…من رؤیا دارم که روزی بر روی تپه های سرخ جورجیا، پسران برده های سابق و فرزندان برده داران سابق بتوانند با هم دور میز برادری بنشینند… من رؤیا دارم که روزی چهار فرزند خردسالم، در میان ملتی زندگی خواهندکرد که نه براساس رنگ پوست شان بلکه بر مبنای محتوای شخصیت خود قضاوت میشوند. من امروز، رؤیایی در سر دارم..» این جملهای انگیزهبخش و کلیدی است که در پایان راهپیمایی کار و آزادی در واشنگتن، در بیست وهشتم اوت سال۱۹۶۳ توسط مارتین لوترکینگ رهبر حقوق مدنی سیاهپوستان در آمریکا بیان شد. او با ترویج جنبش ضدخشونت خود ادامهدهنده مسیری شد که تمرکز بر داستان شخصی و سپس روایتگری جمعی، مهمترین بخش آن را تشکیل میداد. عنصری که میتواند به عنوان عاملی پیشبرنده در حرکتهای اجتماعی، به قدرتیابی کنشگران کمک کند.
در مطلب پیش رو از سری مطالب آموزشیِ «کنشگری در شرایط پرمخاطره»؛ از اهمیت ساختن رویای مشترک و داستانسرایی برای پیوند دادن مطالبات و جلب حمایت گروههای اجتماعی از یکدیگر سخن گفتهایم. آشنایی با این شیوه از کنشگری به خصوص در شرایطی که کنشگران برای بیان مطالبات قانونی و حقوقی خود با محدودیتها و یا سرکوبهایی از سوی حاکمیت مواجه میشوند، به آنها کمک میکند تا درک تازهای از ظرفیتها، توانمندیهای و نقاط ضعف و قوت خود داشته باشند و با به اشتراک گذاری تجربیات خود، گروههای بیشتری را برای پیشبرد پروژه تغییر با خود همراه کنند.
اقدام جمعی، مقدمه تغییر
جهان پدیدۀ معلوم و معینی نیست و از راه اقدام جمعی قابل تغییر است. تعریف ما از واقعیت، به ما قدرت آن را میدهد که با افزایش ظرفیت تأثیرگذاری خود و در تعامل با دیگر افراد هم نظر با این تعریف، در آن مداخله کنیم. ما قدرت را به مثابه توانایی خود برای انجام کارها تعریف میکنیم و این قدرت وقتی افزایش مییابد که به صورت جمعی سازماندهی شود. در فعالیتهای جمعی صنفی و مدنی تعریف ما از واقعیت و اقدامات برنامهریزی شده باید تا حد ممکن به سمت مدیریت دموکراتیک قدرت باشد. خشونت پرهیزی بهترین روش برای انسجام تعاریف، اقدامها و مشروعیت بخشی به تبدیل ما به بازیگران اصلی تحول های اجتماعی و پیش بینی تغییرهایی است که میخواهیم در آینده ببینیم.
ما همواره تصوری از مکان و جهانی را در ذهن خود داریم که میخواهیم به سوی آن برویم و آن را بسازیم. ما از راه این چارچوب نظری، واقعیت را چارچوب بندی و تفسیر میکنیم، اما این چارچوب نظری در هالهای از بی اطمینانی، ایده های سست، متنهای جالب، مقاله ها، یادداشتها ، تجربه های موفق و ناموفق جای گرفته است. زیرسؤال بردن آگاهانۀ چارچوب نظری از راه عقلانیت، سازماندهی و انسجام، شناسایی، افزایش و بحث دربارۀ منابع، فرآیندی بازتابی را مطرح میکند که قصد دارد ما را در نظم بخشیدن به افکار و احساسات مان یاری کند تا در منازعات غیرخشونت آمیزمان با احتمال موفقیت بیشتری روبه رو شویم. در این میان، سؤال های اصلی وجود دارد که باید برای بیان صریح تعریف مان از چارچوب نظری به آن ها پاسخ دهیم و این سؤال ها عبارت اند از:
− چه چیزی را در مدل و انگارۀ فعلی دوست نداریم؟
− تصور ما از شیوۀ ادارۀ مطلوب یک نهاد صنفی و یا مدنی چیست؟
− فرآیندهای مرتبط با تغییرها و تحولات پیرامونی را چه طور درک میکنیم؟
− پویایی کنش جمعی چگونه است؟
− تحولات مدنظرمان چه منطق، تصور و عملکردهای مختلفی را دربرمی گیرد؟
− انسجام بین اهداف و اصول در جنبش ها و مبارزاتمان چگونه است؟
− چرا کنش ما برای جامعه مهم است؟
− محدودیت ها و پتانسیل های کنشی ما چیست؟
تمرکز بر «داستانسرایی» به مثابه یک روایت جمعی
کنش جمعی با افزایش تصاعدی پتانسیل تغییر، توانایی گروههای انسانی را در انجام کارها افزایش میدهد. این پویایی تحول آمیز باید با تحول های فردی و عمیق و ماندگار در چارچوب راهبردهای جمعی همراه باشد. سهم اصلی این پویایی های جمعی عبارت است از: توانایی آن ها در نفوذ در زندگی روزمره؛ کاهش احساس پرداخت هزینه یا صرف تلاش جهت مشارکت؛ ایجاد دانشی که پویایی محلی و جهانی را به هم پیوند میدهد؛ بازسازی شبکه های اجتماعی با گروه های اجتماعی ؛ ایجاد ظرفیت ها و توانایی ها برای مواجهه با چالش ها. در این میان، سهم داستان در زمینه سرعت و قدرت بخشیدن به پویاییهای جمعی، سهمی بزرگ است.
توضیح، انتقال و انتشار داستان به ما کمک میکند تا مطالبات خود را مشروعیت بخشیم و آنها را در معرض حمایت و شناخت رسمی قرار دهیم.
تصور کنید کارگران یک معدن بخش خصوصی را که دارای مشکلاتی از جمله معوقات مزدی و شرایط ناایمن کار هستند و نسبت به تداوم این شرایط معترضند. روایتهای فردی و جمعی این کارگران از تجربههای موفق و ناموفق خود در مسیر مطالبهگری وقتی توسط کارگران سایر معادن بخش خصوصی – که کم و بیش از مشکلات مشابه رنج میبرند- شنیده میشود؛ به تدریج منجر به همراهی و حمایت آنان با حرکتهای اعتراضی صنفی خواهد شد. به عبارتی به اشتراک گذاشتن داستانهای فردی، گروه بیشتری از افراد را که دارای خواستهها، انتظارات، ارزشها، ترسها و غیره مشابهی هستند و مطالبه مشترکی دارند؛ به سمت جنبش مطالبهگری سوق میدهد.
تهیه و به اشتراک گذاشتن روایت دربارۀ انگیزهها، چالشها و انتظارها، تواناییهایی هستند که باید آن ها را توسعه دهیم. خلق داستان فردی ما اهمیت دارد؛ زیرا هم زمان ما را توانمند میکند تا چارچوب نظری خود را آماده کنیم و یک ابزار ارتباطی در اختیار ما قرار میدهد تا با سایر گروههای مطالبهگر به اشتراکاتی برسیم.
داستان شخصی به مثابه انگیزه تغییر
همه ما به یک دلیل عمل میکنیم، وقتی چیزی ما را برمیانگیزاند. هنگام توصیف داستان فردی خود، از فرآیندی آگاه میشویم که دنبال کردهایم و عبور از انفعال به عمل را تصریح میکنیم. روایت داستان شخصی به ما کمک میکند از منظر متفاوت(عاطفی تر)، هم زمان با تبدیل شدن به ابزاری برای برقراری ارتباط با دیگران و ایجاد انگیزه در دیگران با روند شخصی خودمان، در چارچوب نظری خود تأمل کنیم.
در ساختار روایت، ما روند حرکتی خود را با وضعیتی آغاز میکنیم که به مثابه یک چالش با آن زندگی کردهایم و در مقابل آن، تصمیم های خاصی را با توجه به میزان آگاهی خود از شرایط موجود اتخاذ کردهایم. وقتی تصمیم می گیریم که در یک فرآیند کنش جمعی شرکت کنیم، باید با عناصری همچون (اینرسی، ترس، انزوا، شک و ..) روبه رو شویم که مانع از آن میشوند تا بتوانید تفاوت ایجاد کنید و نیز عناصر (تشویق، خشم، امید، همبستگی، احساس توانایی در مشارکت) تقویت کنندۀ آن را کشف کنیم. نوشتن داستان شخصی، ما را درگیر یک تمرین روایتگری میکند که با اصول ما مرتبط است. در تمرین روایتگری اما باید به برخی پرسشها پاسخ دهیم. از جمله:
− چالش/ لحظه مهم: چرا احساس کردید این یک چالش است؟ چه چیزی این را به یک چالش تبدیل کرده است؟ چرا برای شما چالش بود؟
− تصمیم: چرا آن تصمیم را گرفتید؟ از کجا شهامت گرفتن یا نگرفتن آن تصمیم را پیدا کردید؟
− نتیجه: از نتیجه چه احساسی داشتید؟ چرا این احساس را داشتید؟
داستان شخصی، از اصول ما سرچشمه میگیرد و در یک قالب روایتی، داستان شخصی احساسات درگیر در تغییر ما را برجسته و بر آن ها تأکید می کند و به احساسات دیگران متوسل می شود تا به تغییر آنها انگیزه دهد. این داستانهای شخصی در نتیجه اشتراکاتی که با یکدیگر پیدا میکنند، تبدیل به روایتی عمومی از یک جریان صنفی و مدنی میشوند. به عنوان مثال روایتی جمعی در ارتباط با عواقب خصوصیسازی رانتی کارخانهها و مجتمعهای تولیدی و صنعتی. به عبارت بهتر، روایت جمعی سه داستان را در یک داستان گرد هم میآورد:
داستان شخصی: داستانی که نشان میدهد «چرا شما درگیر یک چالش خاص شدهاید و چه کسانی در این چالش با شما شرکیند.» مثلا اگر روایت شخصی شما به عنوان یک معلم ناظر بر شرایط ناعادلانه حاکم بر کالایی شدن آموزش باشد، پدران و مادران زیادی هستند که توانایی پرداخت هزینههای جاری تحصیل فرزندان خود را ندارند و یا موسسات مختلف خیریه و نهادهای مدنی که از مشکلات ناشی از هزینههای سنگین تحصیل دانشآموزان باخبرند. روایت داستان شخصی در اینجا کمک میکند تا شنوندگان بیشتری با گوینده ارتباط برقرار کنندو تجربیاتشان را با او به اشتراک بگذارند.
داستانی از ما : داستان ما یک داستان جمعی است که «اهداف، ماموریتها و چشمانداز مشترک» یک گروه/نهاد/سازمان و به طور کلی جمعی از کنشگران را نشان میدهد. مانند داستان شخصی، داستان ما بر روی یک چالش، یک انتخاب و یک نتیجه تمرکز دارد. داستان ما از یک گروه به پا خاسته علیه پولیسازی آموزش شروع میشود که در مسیر حرکتهای اعتراضی و روایتگری خود، همدیگر را پیدا کردهاند و متوجه شدهاند این تنها مطالبه یک گروه کوچک نیست و گروههای زیادی از دانشآموزان و خانوادهها با چنین مسئلهای درگیرند. داستانِ ما به دنبال تثبیت این واقعیت است که برای پیروزی در این مبارزه به یکدیگر نیاز داریم. داستانِ ما از افراد دعوت میکند تا بخشی از یک کنش بزرگ اجتماعی باشند.
داستانی از اکنون: داستان اکنون درباره چالشی است که اکنون با آن روبرو هستیم. داستان اکنون، فوری است و ریشه در ارزشهایی دارد که در «داستان شخصی» و «داستانی از ما» مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همواره یک چالش فوری وجود دارد که میتوانید به شنوندگان ارائه دهید. در یک جنبش به پاخاسته علیه پولیسازی آموزش، ممکن است داستان اکنون و فوری شما؛ فشار آوردن برای افزایش بودجه سالانه بیشتر برای آموزش و پرورش باشد. این داستان از گروههای بیشتری دعوت میکند تا در انجام اقدامات امیدوارکننده به شما بپیوندند.
پیوند دادن داستانهای شخصی، ما و اکنون: روایت جمعی، این سه داستان را به هم پیوند میدهد. هر فرد، روایت خاص خود را دارد. داستان شما منحصر به فرد است. داستانهای شما از ما و اکنون، مشابه روایتهای دیگری است اگرچه ممکن است آنها را به روش خود بیان کنید. با این حال روایت جمعی شما ممکن است در طول زمان تغییر کند. شما در درازمدت یاد میگیرید که چگونه داستان خود را با وضوح بیشتری بیان کنید. حتی تغییر شرایط اجتماعی و سیاسی هم ممکن است در شیوه روایتگری شما اثرگذار باشد. بنابراین داستان شما مدام در حال تغییر و تکمیل است و هرگز به نسخه نهایی نمیرسد. در این مسیر شما با فرآیندی آشنا میشوید –میآموزید- که بارها و بارها در زمانها، مکانها و موقعیتهای مختلف دچار تغییر و دگرگونی و بازآفرینی خود میشود.
نحوه توسعه و گسترش روایت جمعی
در برخی از گروههای مدنی که داستانسرایی و روایتگری را به عنوان بخشی از جریان کنشگری آگاهانه به رسمیت شناختهاند، کنشگران وقت خود را صرف نوشتن داستان خود میکنند و سپس آن را با دیگران به اشتراک میگذارند تا سوالات و بازخوردهایی را دریافت کنند. از جمله اینکه چه تصاویری واضحتر به نظر میرسند، چه لحظاتی آنها را تحت تاثیر قرار داده است و چه ارتباطی با ارزشهای داستان موردنظر پیدا کردهاند. هنگامی که اعضای گروه داستانهای شخصی یکدیگر را شنیدند، در موقعیتی قرار میگیرند که شروع به ساختن داستانی از ما و به اشتراکگذاری تجربیات مشابه کنند.
روایت جمعی خود را چگونه به اشتراک بگذاریم
کنشگران میتوانند، روایت جمعی خود را در هر پلتفرمی از رسانههای جمعی تا رسانهها و شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند. این روزها شبکهها، گروهها و کانالهای مجازی، روند روایتگری و داستانسرایی را آسانتر کردهاند. کارگران و فعالان صنفی و مدنی بسیاری از این فضاها برای بیان مشکلات و چالشهایی که با آن درگیرند، استفاده میکنند. برای مثال بازنشستگان بسیاری از عدم همپوشانی هزینههای زندگی روزمره با مستمریهای دریافتی گله دارند. بسیاری از آنها در همین گروههای مجازی به صورت روزمره، از وضعیت تامین کالاهای ضروری گله میکنند و از شیوه مواجهه خود با وضع موجود، روایتهایی را ارائه میدهند. در واقع با گفتن داستانهای شخصیشان از چالشهایی که با آنها مواجه شدهاند، انتخابهایی که انجام داده یا ندادهاند و نتایجی که گرفتهاند، پرده برمیدارند، خرد خود را به اشتراک میگذارند و الهامبخش دیگران میشوند. این داستانگویی و روایتگری به افراد اجازه میدهد که ارزشهای خود را نه به عنوان اصول انتزاعی، بلکه به عنوان تجربه زیسته بیان کنیم. آنها این قدرت را دارند که دیگران به حرکت درآورند.
اهمیت گروه در «داستان ما»؛
قدرت جمعی، قدرت “تغییر با” و نه “تغییر برای”
با فهم واقعیت، ارزش جمع و کنش جمعی اهمیت بیشتری مییابد. اگر واقعیت پدیدهای است که افراد و گروه ها ساختهاند، پس تغییر واقعیت وظیفهای جمعی برای کارآیی و اثربخشی خواهد بود. پایه و ستونهای نظریه قدرت، قدرت مردم است و طبق این نظریه، فهم و بهبود قالب های سازماندهی مهم است. قدرت مردم و قدرت جمعی، ما را به این سمت سوق میدهد که باید به جای «تغییر برای» بر پارادایم «تغییر با» تمرکز کنیم. پارادیم «تغییر برای»، پارادیمی سلسله مراتبی یا عمودی است و پارادایم «تغییر با» فراگیر و افقی است. «تغییر با» ما را به انواع خاصی از سازمان ها و گروه ها همراه و هم مسیر میکند که حداکثر کارآیی و اثربخشی آنها هنگام فعالیت آشکار میشود.
در روایتگری و نوشتن داستان جمعی نیز، توجه به پاردایم «تغییر با» ضروری است. در این شیوه از روایتگری باید به این نکات توجه کنید:
− داستانهایی ارائه کنید که ذات و جوهر هدف شما را بیان کند.
− به گونهای داستان خود را بیان کنید که با فرهنگ عامه (یا فرهنگ غالب آن گروه خاص) همپوشانی و نزدیکی داشته باشد و جرقهای برای همراهی ایجاد کند.
− یک گروه یا باشگاه کتابخوانی و تماشای جمعی فیلم، ایجاد کنید. از نویسندگان و گروههای هنری دعوت کنید و مهارتهای روایتگری جمعی را با همراهی صاحبنظران تقویت کنید.
− یک گروه یا کارگاه نویسندگی راهاندازی کنید. تفاوتی نمیکند یک فعال حقوق بشر هستید یا معلم، کارگر یا پرستاری که برای تغییر شرایط شغلی و معیشتی خود فعالیت صنفی انجام میدهد. ارائه روایتی روشن و واضح از آنچه میخواهید، در همراهی گروههای مختلف اجتماعی برای تغییرات بزرگ موثر است. در این زمینه میتوانید از کمک روزنامهنگاران و فعالان رسانه و نویسندگانی که در زمینه رساندن صدای در حاشیه ماندگان موفق عمل میکنند برای برگزاری کارگاههای نویسندگی و تقویت مهارتهای روایتگری استفاده کنید.
در انتها به خاطر داشته باشید که داستانسرایی و روایتگری، الزاما به شیوه نوشتاری منجر به انباشت تجربه زیسته یک جریان یا کنش صنفی و مدنی نمیشود. کنشگران میتوانند از طریق ساخت مستندها و ویدئوهای کوتاه و بلند، پادکست و تولید هرگونه محتوای تصویری و صوتی دیگر که به روشنی دلایل بروز یک کنش اجتماعی را مشخص کند و روندهای مسلط بر آن را بازگو کند، «داستان شخصی» و «داستان ما» را روایت کنند.