۵ درس از ترانه سرای کارگری سوئدی- امریکایی: شعار جو هیل برای من عزاداری نکنید، سازماندهی کنید!

تارنمای داوطلب – ۱۰۶ سال از اعدام « جو هیل » فعال صنفی سوئدی- امریکایی به جرم دزدی و قتل می‌گذرد و ترانه‌هایی که او در تشویق مردم برای پیوستن به اتحادیه‌ کارگران نوشت، از قرن پیش تاکنون بارها در گردهم‌آیی‌ها، تحصن‌ها و مراسم بزرگداشت مرگ او اجرا شده است و خوانندگان معروفی اشعار او را دوباره‌خوانی کرده‌اند. همه می‌دانند که جرم‌هایی که به او نسبت داده شد، پاپوش دولتی برای خفه کردن یک ترانه‌سرا و فعال کارگران صنعتی بود که بیش از اندازه به تغییر باور داشت.

روز نوزدهم نوامبر، سالروز کشته شدن این فعال سوئدی-امریکایی که تنها ۳۶ سال زیست، نه تنها فعالان کارگری در ایالت یوتا، که بسیاری از اعضای جنبش‌های کارگری در سراسر دنیا با اجرای ترانه‌های معروفش تلاش‌های او را برای اتحاد کارگران معدن و احقاق حق آنان گرامی می‌‌دارند.

شعار جو هیل: برای من عزاداری نکنید، سازماندهی کنید!

«جو هیل» هنگام مرگش گفته بود که «به جای عزاداری برای مرگم، سازمان‌دهی کنید» و این آخرین وصیت او بود که در مراسم سوگش که با همراهی ۳۰ هزار کارگر به صورت شعار اتحاد کارگران درآمد و صاحبان صنایع را به تفکر واداشت که این کارگر که بود که مرگش بیش از مرگ سیاستمداران، هنرمندان و پادشاهان مردم را به واکنش واداشت. او به تفکری تعلق داشت که به نظم طبقاتی زمانه خود که فرودستی کارگران را عادی می‌انگاشت، شورید و تفکرش چنان برای زمانه‌اش زود بود که از او یک شهید ساخت. گفته می‌شود که همقطارانش جسد او را در شهر دیگری، در ایالت ایلینوی طی مناسکی بر خلاف قواعد دینی زمان خود سوزاندند و خاکسترش را در پاکت‌هایی به «همقطاران» کشورهای دیگر فرستادند که روی آن نوشته شده بود «جوهیل، کشته به دست سرمایه‌دارها» تا کارگران اقصی نقاط جهان را نیز به تغییر و سازماندهی فرا خوانند.

اما امروز یک فعال کارگری خسته از مرگ‌اندیشی و قهرمان‌پروری، به خوبی آگاه است که فعالیت صنفی را برای بهتر شدن وضع زندگی خود و دیگران می‌خواهد، نه زندگی را برای کشته شدن در راه فعالیت صنفی و قهرمان شدن. از سویی دیگر، تنها با جوان‌مرگ شدن فعالان قرن‌های گذشته که تا سرحد مرگ به تغییر باور داشتند، جنبش‌ها تلاش کردند که هزینه فعالیت صنفی و عضویت در اتحادیه و احقاق حقوق کارگران را پایین بیاورند و برای پرهیز از کشته‌شدن چاره‌ای بیندیشند.

هرچند جو هیل و تفکرش تنها در زمانه خود و در ساختار سیاسی اجتماعی دوران طغیان کارگران صنعتی و کارگران معدن امریکا قابل بررسی است و پیداست که یک استراتژی را نمی‌توان در همه موقعیت‌ها تکرار کرد و علاوه برآن، هر جریانی باید جداگانه دورنمای تفکر خود را انتخاب کند؛ ولی فعالیت‌های جو هیل و تاریخچه‌ی وابسته به آن، چند درس اساسی برای فعالان مطالبات کارگری و صنفی ایرانی دارد که نادیده گرفتن‌شان ممکن است به تکرار اشتباهات و هزینه‌های تاریخی بینجامد:

درس یکم- قدرت در اتحاد و تشکیل اتحادیه است

جو هیل به اتحادیه‌ای پیوست که حضور همه را ترغیب می‌کرد و چنین چیزی در زمان او تازگی داشت، چرا که کارگران رنگین‌پوست، کارگران مهاجر بی‌مهارت و زنان در اتحادیه‌های عادی صنفی جایی نداشتند. ولی او اعتقاد داشت که یک اتحادیه با اعضای فعالش رشد می‌کند و برای ترغیب کارگران به عضویت در اتحادیه کارگران صنعتی از شیوه‌های متنوعی بهره می‌بُرد و از گفتگوی رو در رو تا سخنرانی و نوشتن ترانه و چاپ و انتشار کارتون و اطلاعیه، شیوه‌ای نمانده بود که امتحان نکرده باشد.

او خود که در سال ۱۹۰۲ میلادی از سوئد به امریکا مهاجرت کرده بود و بارها از یک شغل‌ کم درآمد با کار بدنی به شغلی دیگر پرداخته بود، دیگر مهاجران را ترغیب می‌کرد که برای تغییر شرایط ناعادلانه خود به اتحادیه بپیوندند و دست به عمل بزنند.

درس دوم- زنان می‌توانند موتور محرک تغییر شرایط باشند

اعتقاد او به همیاری زنان کارگری که به خودکم‌بینی دچار بودند و در شرایطی که فقط دست‌های ظریف زنانه و لباس‌های مرتب حتی از سوی زنان کارگر ویژگی «زن نجیب و اصیل» شناخته می‌شد، او طغیانگری زنان بر بی‌عدالتی را مظهر اصالت معرفی کرد؛ مفهومی که حتی در خاستگاه خانواده‌ی محافظه‌کار مذهبی‌ خودش در سوئد نیز عجیب بود.

نامه‌ها و ترانه‌هایی که جو هیل در ستایش زنان طغیانگر کارگر نوشت چنان غیر معمول بود که علاوه بر زنان، به مردان بسیاری انگیزه پیوستن به اتحادیه داد. مثلا در ترانه‌ای نوشت: «دستان زن کارگر و لباسش شاید زیبا نباشد ولی قلب او چنان در بدنش می‌تپد که ویژه طبقه و نوع اوست// و سخت‌کوشانِ وحشت‌زده می‌لرزند، وقتی که خشم، او را به طغیان وا می‌دارد چرا که تنها بانوی اصیل، دختری شورشی‌ست.»

وی همچنین موقع خداحافظی برای مرگش از زندان به «الیزابت گرولی» که رهبر کارگران نساجی، کنشگر حقوق زنان و سخنگویی ماهر بود، نوشت «تو را برای وداع می‌بوسم، نه به این دلیل که دختری، بلکه به خاطر این که دختری سرکشی.»

درس سوم- استفاده اساسی از هنر

جو هیل در خانواده‌ای مذهبی در سوئد رشد کرد که موسیقی آماتور تمرین می‌شد و از همین هنر در مسیر فعالیت صنفی بهره برد. او ترانه‌سرا بود چرا که باور داشت بهترین بیانیه که با ادبیاتی روشن و قابل فهم نوشته شده تنها یک بار خوانده می‌شود ولی یک ترانه بارها و بارها خوانده می‌شود و اجرای ترانه‌هایش که تاکنون نیز ادامه دارد ثابت کرد که او درست می‌گفت.

او همچنین برای رساندن پیام صنفی خود از شیوه‌های متنوعی چون طراحی کارتون و اجراهای عمومی هنری استفاده می‌کرد.

پس از او، ترانه‌سرایان کارگری شیوه او را در پیش گرفتند و حتی نام او را در ترانه‌های خود جاودان کردند. معروف‌ترین ترانه‌ای که درباره جو هیل گویا یک دهه پس از وی نوشته شد و بارها تاکنون اجرا شده چنین است:

« خواب دیدم، دیشب جو هیل را دیدم// زنده، مثل من یا تو

گفتم اما جو، تو ۱۰ سال پیش مرده‌ای

او گفت من هرگز نمردم// گفت هرگز نمردم…»

۴۴ سال پس از مرگ جو هیل، معدنچیان بریتانیایی مخاطب این ترانه قرار می‌گیرند، در حالی که هنرمند سیاه‌پوست امریکایی در حلقه‌ای از کارگران معدن، زنان کارگر که کودک به بغل دارند از قاره‌ای دیگر آمده تا آنان را به اتحاد برای تغییر شرایط خود فرا خوانند. (اگر مقایسه حقوق کارگران در بریتانیا اعدادی‌ست که با محاسبه تورم و هزینه‌های زمان خود دشوار و حوصله‌سربر است، دیدگاه کلی به «طبقه معدنچی» چنان در این کشور تغییر کرده که سه نسل بعدتر، عروس خاندان سلطنتی بریتانیا دختری تحصیلکرده و نواده معدنچی‌ست که آن روز اگر می‌شنیدند ‌باور ناپذیر بود ولی شرایط طبقاتی چنان تغییر نکرده که چنین مقایسه‌ای اساسا صورت نگیرد.)

در این اجرای رال رابینسون، ستاره بزرگ سینما، خواننده و فعال آمریکایی در سال 1959، سروده «دیشب خواب جو هیل را دیدم» را برای معدنچیان اسکاتلندی می‌خواند

درس چهارم- وعده و وعید نان و آب نمی‌شود و مسخره کردن وعده پوچ اشکالی ندارد

جو هیل هم مثل بسیاری از کنشگران شاهد بود که افرادی با صاحبان صنایع دست به یکی می‌کنند و برای خواباندن اعتراضات کارگران گرسنه به آن‌ها وعده‌های تو خالی می‌دهند. مردان خدا با لباده و کتاب مقدس کارگران را به ایمان فرا می‌خواندند و به پاداش صبر کارگران بر گرسنگی و بیماری کودکان‌شان، به آنان در عوض وعده بهشت می‌دادند.

در چنین شرایطی کشیشی را در ترانه‌اش «کشیش و برده» به سخره گرفت؛ ترانه‌ای که هنوز کارگران موقع شنیدن وعده‌های توخالی می‌خوانند:

بالاخره غذا گیرت می‌آید، خداحافظ و بدرود // در آن سرزمین باشکوه بر فراز آسمان!
کار کن و دعا کن، روی یونجه زندگی کن // وقتی بمیری شیرینی خواهی خورد، در آسمان!

[جمعیت به شیوه واکنش مخاطبان در اماکن مقدس فریاد می‌زنند:] « دروغ است!»

ضرب‌المثُل انگلیسی «شیرینی در آسمان» که کنایه از وعده توخالی است، پس از این ترانه در زبان انگلیسی باب شد.
A pie in the sky

شاید اگر شما نیز برای شوخی کردن با وعده‌های توخالی به اندازه کافی خوش‌طبعی به خرج بدهید، مثلی مدرن‌تر به مثل‌های فارسی اضافه شود!

درس پنجم: ثبت رویدادها و بزرگداشت افراد

درباره زندگی جو هیل اطلاعات جالبی می‌توان یافت که ناشی از ثبت وقایع و زنده نگه داشتن توالی دقیق تاریخ‌ است که به دست کنشگران این عرصه شروع شد و اکنون می‌تواند موضوع یک انشای کودکانه، تحقیق یک دانشجو یا مبنای جستجوی یک کنشگر صنفی باشد. جزییات کنشگری جو هیل که یک قرن پیش از قاره‌ای به قاره دیگر رفت امروز به سرعت در دسترس مخاطب قرار می‌گیرد و اشعارش که به زبان مادری‌اش نبود از سوی انگلیسی‌زبان‌ها و غیر انگلیسی‌زبان‌ها مرور، زمزمه و اجرا می‌شود.

میان میزان شفافیت جزییات زندگی کنشگری یک فعال صنفی، میزان دسترسی افراد به اطلاعات دقیق و زمانی که از شروع تا به بار نشستن یک حرکت طول می‌کشد گونه‌ای ‌ارتباط وجود دارد. فعالان صنفی می‌توانند با مطالعه زندگی، کنش‌ها و اشتباهات یک فرد یا یک جریان، آن را در شفافیت زمینه‌ی مدرن با تمام ابعادش از جمله حاکمیت قانون و بررسی مولفه‌های موافق و مخالف کنونی جستجو و مقایسه کنند تا با ترسیم نقشه راه دقیق‌تر، پیش‌بینی کنند که یک خواسته صنفی، چه قدر طول می‌کشد تا با صرف کدام منابع به ثمر برسد و از چه دست‌اندازهایی باید پرهیز کنند. به بیان دیگر، اگر درباره زندگی کنشگری یک فعال صنفی ایرانی اطلاعات دقیقی وجود ندارد و شرایط کنونی به نظر غیر قابل پیش‌بینی‌ است، احتمالا مسیر صنفی دشوارتری در پیش است.
یک کنشگر صنفی احتمالا نمی‌تواند یا نمی‌خواهد که هم‌زمان با کار بر روی مطالبات صنفی، منابع فکری و ظرفیت روحی خود را صرف تغییر شرایط کند چرا که نه تنها مبارزه در چندین کارزار عملا به معنی بی‌عملی‌ست، بلکه یک فعال صنفی نباید هزینه فعالیت مبارزه در میدان سیاسی را که احتمالا بزرگتر است، بپردازد.

در چنین شرایطی، اگر ساز و کار قانونی برای تغییر، یا محیط مساعد برای فعالیت صنفی آماده و شفاف نیست، دست کم بخشی از مسیر را می‌توان با ثبت دقیق رویدادهای فعالیت صنفی خود و دیگر فعالان صنفی روشن کرد.

به بیان دیگر، جو هیل مهم نیست؛ قهرمان شمایید، پس در ثبت فعالیت‌های خود و دوستان هم‌صنفی خود دقیق عمل کنید تا مسیر کوتاه شود.

اینجا را هم نگاه کنید

از استخدام طلبه تا الزام به شرکت در طرح «اتقان»؛

از استخدام طلبه تا الزام به شرکت در طرح «اتقان»: وزارت آموزش و پرورش در انحصار اقتدارگرایان!

تارنمای داوطلب: سلطه رهیافت ایدئولوژیک در نظام آموزشی ایران، سابقه‌ای به قدمت تاریخ استقرار جمهوری …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.