این روزها که کمپین 20-10 یا 1400 کارگران پروژهای نفت در اعتراض به سطح نازل دستمزدها و شرایط بغرنج کار در جریان است، نقش رسانههای اجتماعی در راهاندازی کمپینهای کارگری بیش از همیشه آشکار شده است. این کمپین که از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای ارتباطگیری و ایجاد شبکهای میان کارگران پروژهای نفت استفاده کرده، از جمله کارزارهای نوآورانهایست که گرچه هنوز به اهداف خود نرسیده است اما توانسته تلاش برای ایجاد سبک جدیدی از کنشهای کارگری را در فضای بسته مطالبهگری صنفی در مناطق نفتی معرفی کند. با این حال تجربیاتی از این دست در سایر نقاط جهان نشان داده، این سبک از کنشگری در نهایت زمانی که با کنشگری عملیاتی از طریق سازماندهی انجمنی یا تشکیلاتی همزمان دنبال شود، میتواند به اهداف برسد.
به گزارش تارنمای داوطلب ، بدون در نظر گرفتن سرنوشت کمپین 1400 و اینکه در نهایت دستاوردهای این کنش بزرگ اعتراضی برای کارگران پیمانی و پروژهای نفت چه خواهد بود، در سالهای اخیر جریانهای کارگری در سایر نقاط جهان توانستهاند از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای ارتباطگیری کارگرانی با توزیع جغرافیایی گسترده و تاثیرگذاری بر سایر ذینفعان اجتماعی و افکار عمومی استفاده کنند. از جمله این کنشهای صنفی کارگری را میتوان در یکی از بزرگترین خرده فروشیهای جهان مشاهده کرد. در گزارش پیشرو به مرور این تجربه میپردازیم.
تجربهای نوین از سازماندهی مطالبات کارگری
شرکت والمارت که پس از آمازون بزرگترین خردهفروشی جهان است در اوايل دهه 80 تأسيس شد و در بسیاری از ایالتهای آمریکا دارای فروشگاه است و در چند کشور بزرگ دنیا نیز شعباتی دارد. ارائه کمترين قيمت روی محصولات و خدمات 24 ساعته مراکز بزرگ خرید والمارت از جمله ارزشهای پیشنهادی این شرکت برای جلب نظر مشتریان است. با این حال این شرکت بزرگ خردهفروشی، نتوانسته در جلب نظر کارگرانش موفق عمل کند.
ساعات کار طولانی و فرساینده برای کارگران در کنار پرداخت دستمزدهای پایین و عدم ارائه بیمه خدمات درمانی از سوی شرکت و همچنین ایجاد محدودیت برای سازماندهی مطالبات کارگری، از جمله مواردی است که در طول دو دهه گذشته بارها صدای اعتراضات کارگران را بلند کرده است. برخی گزارشها حاکی از آن است که تأثير عملکرد اقتصادي والمارت تنها محدود به صنعت خردهفروشي نمیشود و نفوذ این شرکت بر بخشهای مختلف تجاری و گروه تامین کنندگان کالاها و خدمات و حتی در میان سیاسیون در قدرت، باعث شده که دستمزد کارگران در ديگر بخشهاي تجاري در سراسر جهان نيز دچار نوسانات کاهشی شود.
با وجود اینها، فضای کنترلی حاکم بر مجموعه والمارت باعث شده اتحادیههای کارگری تا نزدیک به دو دهه گذشته نتوانند در آن نفوذ کنند و آن را شرکتي ضد نيروي کار بنامند. قدرت و نفوذ والمارت در برابر اتحادیههای کارگری چون UFCW( اتحادیه کارگران بخش غذا و تجارت)، به حدی بود که این شرکت با استخدام افراد ضداتحاديه، در کار اتحاديه اخلال به وجود ميآورد. با این حال سختگيري بر والمارت توسط اتحادیه و انجمنهایی که در این حوزه فعالیت میکردند، شدت گرفت. در سال 2011 و در روز Black Friday یا جمعه سیاه که بزرگترین حراج محصولات در آمریکا و اروپا توسط فروشگاهها انجام میشود، کمپین OUR Walmart نخستین نشانههای ظهور خود را نشان داد و توسط کارگران «والمارت» سازماندهی شد و به تجربهای نو در زمینه سازماندهی نیروی کار پراکنده تبدیل شد.
OUR Walmart که زیرمجموعه انجمنی بزرگتر به نام UNITED FOR RESPECT (اتحاد برای -کسب – احترام) فعالیت میکند، در سال 2011 راه اندازی شد و اولین تلاش کارگران والمارت برای سازماندهی نیروی کار بود که پس از اعتصاب و تجمع کارگران یکی از شعبات اصلی والمارت در بنتونویل ایالت آرکانزاس آمریکا صورت گرفت. آنها طی اعلامیهای خواستار افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار شدند.
کمپین OUR WALMART از ابتدا با هدف سازماندهی 1٪ از نیروی کار (10.000) کارگر در یک سال آغاز شد، توسط UFCW اتحادیه کارگران بخش غذا و تجارت، پشتیبانی میشود و همچنان نیز فعال است. این کمپین خواهان بهبود وضعیت کارکنان ، افزایش مزایا و پایان دادن به استثمار، تبعیض و بیعدالتی در مورد کارگران این خردهفروشی است. در نتیجه یک دهه تلاش و قدرتیابی کارگران والمارت ، دستمزد پایه از 7.25 دلار به 11 دلار در ساعت رسید و حمایت از زنان در دوران بارداری (افزایش مرخصی زایمان با حقوق ) بیشتر شد. شکلگیری پیوندهایی میان این گروه با سازمانهای ملی حقوق زنان و راهاندازی برنامه ثبات اقتصادی زنان، از جمله اقدامات دیگر OUR WALMART در حمایت از زنان شاغل در این خردهفروشی بود که بخش اعظمی از کارگران این شرکت را تشکیل میدادند. آنها همچنین خواستار اثرگذاری بر سیاستهای کلی شرکت از طریق حضور نمایندگان کارگری در کرسیهای هیئت مدیره بودند. آنها معتقد بودند، آنچه در بالا اتفاق میافتد بر زندگی کارگران این شرکت اثرگذار است، بنابراین نمایندگان کارگران باید در سطوح تصمیمگیری حضور داشته باشند تا صدای کارگران شنیده شود.
شبکه های اجتماعی به کمک کارگران آمدند
کمپین OUR WALMART که در چند ساله اخیر از طریق شبکههای اجتماعی قدرت بیشتری پیدا کرد، با مطالبه افزایش دستمزد و بهبود شرایط کار، سه هدف اصلی را دنبال میکرد؛
-تقویت احساس هویت جمعی در بین نیروی کار پراکنده
-ایجاد همبستگی از طریق بیان تجربیات مشترک
-پشتیبانی عملی و احساسی از خودسازمانیابی کارگران
فعالان کارگری به این نتیجه رسیدند که رسانههای اجتماعی میتواند از گسترش جنبش کارگری در چهار زمینه حمایت کند:
-تقویت اقدامات جمعی آفلاین
-افزایش مشروعیت کمپین از طریق برجستهسازی اقدامات کارگران
-ایجاد پیوند میان جنبش کارگری با سایر جنبشها و شبکههای فعال اجتماعی
-حمایت از ظهور اشکال جدید اقدامات جمعی
این کمپین در زمره کمپینهای موفق برای سازماندهی نیروی کار پراکنده بود. OUR WALMARTتوانست با راهاندازی این کمپین، تهدید وجودی که شرکت والمارت تا مدتها برای حضور اتحادیهها ایجاد کرده بود، خنثی کند. افزایش حقوق بیش از 500 هزار کارگر پیروزی چشمگیری بود که در اثر فعالیتهای مستمر این کمپین به وجود آمد.
«کارگران در شعارهای والمارت جایی ندارند»
نکته اصلی در کمپین OUR WALMART استفاده از رسانههای اجتماعی به ویژه فیسبوک، یوتیوب، توئیتر و اینستاگرام برای تسهیل فعالیتهای شبکهای انجمن و انتقال پیام کمپین بود. فضای گفتمانی که توسط سازماندهندگان اتحادیه و فعالان کارگری در این شبکهها فراهم شد که سازوکار اجرایی والمارت را به چالش کشید. OUR WALMART توانست ضمن تاکید بر احقاق حقوق کارگران بعنوان یکی از اصلیترین بخشهای خانواده بزرگ والمارت؛ تعریفی نو از چارچوببندی وضعیت اشتغال ارائه دهد. این کمپین با افشای بیعدالتی ها نشان داد که شعار والمارت برای مشتریانش مبنی بر «صرفهجویی در هزینهها برای زندگی بهتر»، هیچ ارتباطی با وضعیت بغرنج کارگران این شرکت با دستمزدهای پایین و ساعات طولانی کار ندارد.
تهدید و اخراج برای فعالان صنفی؛
تقویت سازماندهی مجازی
با این حال خصومت شدید والمارت با اتحادیهها و فعالان کارگری باعث شد تا نه تنها سازماندهندگان کمپین با اخراج و تهدید مواجه شوند، بلکه وجود سطح بالایی از نظارت و کنترل در فروشگاهها، صحبت درباره اتحادیه و انجمنهای کارگری را برای سایر کارگران هم مشکل کرد. در چنین شرایطی تعداد بسیاری کمی از کارگران تمایل داشتند به کمپین OUR WALMART بپیوندند. این چنین بود که به تدریج ارتباطات کارگران در شبکههای اجتماعی تقویت شد. روزانه هزاران گفتگو انجام میشد و کارگران والمارت در سراسر شعبات تجربیات خود را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند.
مزیت گروههای ایجاد شده در شبکههای اجتماعی این بود که برخلاف اتحادیههای سنتی، آنها مرزهای ارتباطی محکمی نداشتند و از نظر سازمانی غیرمتمرکز بودند. این مسئله امکان گسترش ارتباط و همبستگی بیشتر میان کارگران را فراهم میکرد. OUR WALMART همچنین از سایر فضاها و بسترهای مبتنی بر اینترنت برای ارتباطگیری کارگران استفاده کرد، از تماس ویدئویی آنلاین تا ارائه ابزارهای نظرسنجی برای گرفتن بازخورد کمپین و تصمیمگیری درباره تداوم آن. در این میان سازماندهندگان کمپین به جای مدیریت، نقش تسهیلگر را ایفا کردند و به طور فعال در پی آن بودند که نظرات کارگران را ثبت و مشارکت آنان را تقویت کنند. نتیجه این امر تقویت دانش و توانمندی اعضا بود. به نحوی که کارگران احساس کردند، تصمیمگیرنده اصلی در کمپین OUR WALMART خودشان هستند و این کمپین متعلق به آنان است. در این شیوه کنشگری حتی اقدامات کوچک جمعی هم اثربخش بودند. از جمله اشتراکگذاری، لایک و کامنت یا ریتوئیت کردن پیامهای مهم.
با این همه، تسهیلگران کمپین به تدریج متوجه شدند، مشارکت کارگران به تنهایی کافی نیست و علاوه بر تقویت، مشروعیت بخشی و گسترش فعالیتها به عنوان بخشی از سازماندهی و بسیج کارگران، ارتباط با ذینفعان خارجی هم حائز اهمیت است. بنابراین آنها تلاش کردند با ایجاد ائتلافهای فراگیر، به جای ساختار سلسله مراتبی و سنتی با درگیر کردن رسانهها ، افکار عمومی و حتی جنبشهای اجتماعی ، از پایین به بالا بر تصمیمگیریها و سیاستگذاریها در والمارت اثر بگذارند. آنها فعالیتهای دیجیتالی را به عنوان ابزاری تبلیغاتی برای پیگیری مطالبات صنفی کارگران و مکملی برای کنشگریهای آفلاین خود میدانستند که میتواند فشار مضاعفی بر شرکت وارد کند.
وقتی شبکه های اجتماعی به شمشیر دو لبه تبدیل شدند
انتقال تجربیات ملموس از تبعیضها و بیعدالتیها و روایت این تجربیات توسط کارگران والمارت باعث شد سازماندهندگان اتحادیهای به این نتیجه برسند که باید شیوه ارتباطی را از “سازمان – مردم” به “مردم – مردم” تغییر دهند. با این حال آنها متوجه خطرات و ریسکهای فرآیند انتقال پیام در شبکه های اجتماعی هم شدند. در واقع ضدحملاتی از سوی مدیران و کارفرمایان در والمارت باعث شد که سازماندهندگان کمپین OUR WALMART متوجه شوند، همچنان که رسانههای اجتماعی میتوانند وسیلهای قدرتمند برای اتحادیهها باشند، به همان اندازه میتوانند به دو روش توسط شرکتها علیه نیروی کار سازمانیافته استفاده شوند. به این ترتیب که شبکه های اجتماعی میتوانند به مکانی برای بیاعتبارکردن اقدامات کارگری برای شرکتهای بزرگ و حتی نفوذ دولت در این نوع سازماندهی تبدیل شوند. ایجاد کمپینهای جایگزین، ترند کردن هشتگهای خاص و راهاندازی گروههای جدید و موازی در شبکههای اجتماعی از جمله این اقدامات بود. به عنوان مثال شرکت والمارت یک شرکت امنیتی به نام Lockheed-Martin را برای تجزیه و تحلیل دادههای شبکه های اجتماعی در طول برگزاری کمپین OUR WALMART استخدام کرد که منجر به اخراج بسیاری از فعالان کارگری از فروشگاهها شد.
جمعبندی
ضرورت استفاده از شبکه های اجتماعی برای سازماندهی فعالیتهای صنفی، ضرورتی انکارناپذیر در شرایط فعلی است. به خصوص وقتی شرکتها و بنگاههای بزرگ اقتصادی با توزیع گسترده و پراکندگی جغرافیایی کارگران و همچنین چندپارهسازی قراردادهای کار ضمن تحکیم سازوکارهای کنترلی، امکان سازماندهی کارگران را از اتحادیهها، انجمنها یا تشکلهای کارگری سلب میکنند. آنچه در والمارت یا نمونههای مشابه آن در آمریکا یا اروپا اتفاق افتاده است نشان میدهد استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای سازماندهی مطالبات صنفی کارگران بخشی از پروژهای بزرگتر است که در آن اقدامات آفلاین در بستر اتحادیهای یا انجمنی امکان خودنمایی و فعالیت دارند. بنابراین امکان استفاده از این ظرفیتها به عنوان یک اقدام یا تاکتیک مکمل در سه حالت اثربخش است:
-در کشورهایی که اتحادیههای کارگری با استقبال کمی از سوی کارگران مواجهاند( چنانکه در اروپا و آمریکا در سه دهه اخیر اتفاق افتاده) ، استفاده از شبکه های اجتماعی به عنوان تاکتیک مکمل کمک کننده است.
-در کشورهایی که اتحادیهها و انجمنهای کارگری به دلیل اعمال محدودیتها و نظارتهای کنترلی دولت و یا شرکتها، امکان سازماندهی کارگران را ندارند ، -استفاده از ظرفیت شبکه های اجتماعی برای انتقال پیام و تجربیات یکی از تاکتیکهاست.
-استفاده از ظرفیت شبکههای اجتماعی برای سازماندهی انجمنها و فعالیتهای شبکهای در شرایط آفلاین، یکی از بهترین تاکتیکها برای جذب نیروی کار جوان در فعالیتهای صنفی است. به عبارتی به دلیل آشنایی و حضور بیشتر نیروهای جوان در فضاهای مجازی، سازماندهی مطالبات صنفی در این فضاها مسیرهای جدیدی را پیش روی اتحادیهها و انجمنهای کارگری باز میکند.
در عین حال استفاده از رسانههای اجتماعی برای پیشبرد فعالیتهای صنفی میتواند ضمن حرکت از فرهنگ سلسله مراتبی به فرهنگ شبکهای، تسهیلگری و سازماندهی کمپین به جای مدیریت آن ، سازگاری با رسانههای اجتماعی و استفاده از ابزارهای مختلف مجازی برای ارتباطگیری کارگران؛ مزایای منحصربه فردی برای نیروی کار پراکنده داشته باشد. از جمله؛
-ایجاد حس همبستگی در میان نیروی کار پراکنده
-ایجاد احساس جمعی و سیستماتیک از تبعیضها و بی عدالتیهای اعمال شده بر کارگران در مجموعه والمارت
-ایجاد یک پایگاه مردمی به جای تمرکز بر سازوکار سازمانی و سلسله مراتبی
-ایجاد یک پایگاه رسانهای برای شنیده شدن صدای کارگران در کنار فعالیتهای آفلاین
-ایجاد شکلهای جدیدی از اقدامات جمعی
در عین حال چنانکه در کمپین OUR Walmart هم قابل مشاهده بود، مطالبهگری کارگران در فضای مجازی و تشکیل گروههایی در شبکههای اجتماعی میتواند با ریسکها و خطراتی نیز همراه باشد. از جمله اینکه میتواند نظارت و کنترل شرکتها را فعال میکند و فعالان کارگری را در معرض تهدید به اخراج قرار دهد و همچنین امکان نفوذ، کنترل دادهها، ایجاد شبکههای موازی و تخریب کمپین را برای کارگزاران شرکتها فراهم کند. در این زمینه هوشمندی فعالان کارگری، شفافیت در ارائه اطلاعات و گزارش دهی مستمر از روند پیگیری مطالبات میتواند خنثی کننده خطرات ناشی از کارشکنی کارفرمایان در مسیر کمپین باشد.
پ.ن: اطلاعات مربوط به مطالبات کمپین our walmart، در وبسایت united4respect.org قابل دسترسی است.