تارنمای داوطلب: انتشار خبر خودکشی دست کم ۸ کارگر در پتروشیمی چوار ایلام1 در طول سالهای اخیر(۱۴۰۱-۱۴۰۳)، نشان میدهد که وضعیت کارگران در برخی مناطق کشور به ویژه در مناطقی که با درصد بالای بیکاری، فقر و آسیبهای اجتماعی مواجهاند، بحرانی است. «موقتی بودن قراردادهای کار» برای کارگران پیمانکاریها و «به کارگیری نیروی غیربومی به جای نیروی بومی» در مراکز بزرگ صنعتی یکی از مهمترین دلایل اقدام به خودکشی کارگران در این مناطق بوده است. شرکتها و پیمانکاران تامین کننده نیروی انسانی، اغلب نسبت به این موارد بیتوجه هستند و پاسخ روشنی به بحران به وجود آمده نمیدهند. گرچه بر اساس گزارشها نرخ بالای خودکشیهای کارگران در این منطقه، ارتباط مستقیمی با نرخ بالای خودکشی در استان ایلام _به طور کلی_ دارد، اما انتشار خبرهایی مبنی بر مرتبط بودن «نقض حقوق کار» و «بیتوجهی به مطالبات کارگری» با میزان شیوع خودکشی در میان کارگران نشان میدهد که مسئله «ناامنی شغلی» و «تلاش نافرجام برای دستیابی به شغل مناسب»، به بحرانی جدی در برخی مناطق از جمله «چوارِ» ایلام تبدیل شده است.
خودکشی کارگران، گرچه اتفاقی تاسفبار و شوکهکننده است اما پدیده تازهای نیست و در صنایع مختلفی در سراسر جهان دیده شده است. استرس ناشی از کار، ناامنی شغلی، شرایط بد کاری و نقض حقوق کار عمدهترین دلایل کارگرانی است که اقدام به خودکشی کردهاند. مروری بر گزارشهای مرتبط با خودکشیهای کارگران در نقاط مختلف جهان نشان میدهد که یکی از قابل توجهترین موارد خودکشی کارگران در «فاکسکان»، یک تولیدکننده بزرگ لوازم الکترونیکی در چین رخ داد که به پوشش رسانهای گسترده و بحثهایی در مورد آسیبپذیری کارگران در شرایط بحران منجر شد.
مطالعه موردی فاکسکان
فاکسکان یک تولید کننده قراردادهای الکترونیکی چندملیتی است که به دلیل تولید محصولات برای شرکت هایی مانند Apple ، Sony و DELL شناخته شده است. این شرکت تأسیسات تولیدی بزرگی در شنزن چین دارد و صدها هزار کارگر را به خدمت گرفته است.
حوادث کار
بین سالهای ۲۰۱۰ و ۲۰۱۳، گزارشهای متعددی از خودکشی کارگران در تأسیسات فاکسکان منتشر شد که تنها در سال ۲۰۱۰ حداقل ۱۲ مورد آن تأیید شده بود. بسیاری از این حوادث شامل پریدن کارگران جوان از پشت بام ساختمان های شرکت بود. خودکشی های سال ۲۰۱۰ باعث شد ۲۰ دانشگاه چین گزارشی ۸۳ صفحه ای درباره فاکسکان تهیه کنند و آن را «اردوگاه کار» توصیف کردند. مصاحبه با ۱۸۰۰ کارگر فاکسکان در ۱۲ کارخانه شواهدی مبنی بر اضافهکاری غیرقانونی و عدم گزارش حوادث کار را نشان میداد. این گزارش همچنین از شیوه مدیریت فاکسکان انتقاد کرد و آن را «غیرانسانی» و «توهین آمیز» خواند.
علل:
عوامل متعددی در میزان بالای خودکشی در میان کارگران فاکسکان نقش داشتند که در گزارش دانشگاه به آن اشاره شده بود. این عوامل عبارتند از:
– محیط پرفشار:
کارگران برای رساندن تولید به سطح موردانتظار، با فشار کاری زیادی و ساعات طولانی کار مواجه بودند. تکراری بودن و یکنواخت بودن کار به خستگی روانی و افزایش استرس کارگران اضافه میکرد.
– شرایط زندگی:
بسیاری از کارگران در خوابگاههای شلوغی زندگی میکردند که در محل کارخانه یا نزدیک آن قرار داشتند. فقدان حریم خصوصی و فضای شخصی بر استرس و انزوای کارگران افزود.
– دستمزد پایین و ناامنی شغلی:
با وجود ساعات طولانی، دستمزدها نسبتاً پایین بود و بسیاری از کارگران احساس میکردند که امنیت شغلی یا چشمانداز مبهمی برای پیشرفت دارند.
– عدم پشتیبانی:
دسترسی محدود به منابع بهداشت روان و خدمات مشاوره، اغلب به بحرانهای ناشی از بهداشت روانی افزود و کمک گرفتن در مواقع بحران را برای کارگران دشوار کرد.
اقدامات فاکسکان:
در طول دو ماه و نیم اول، که شامل شش مورد از ۱۲ مورد مرگ ناشی از خودکشی بود، مدیران فاکسکان رویکرد «سکوت» در برابر بحران را در دستور کار قرار داده بودند. این امر آنها را در برابر حملات رسانهای آسیبپذیر کرد و به رسانهها اجازه داد تا اطلاعات خود را درباره خودکشیها تکمیل کنند. سرانجام، مجموعه خودکشیهای کارگران فاکسکان، ذهن عموم مردم را نسبت به اخبار خودکشی حساس کرد و اتخاذ استراتژی «سکوت» از سوی مدیران فاکسکان، به افزایش احساسات ضد این شرکت دامن زد. پس از خودکشی ششم، سخنگوی فاکسکان، اظهار داشت که آنها در حال مدیریت بحران هستند و با استفاده از «استراتژی انکار»، تقصیر را متوجه «قربانیان و مشکلات اجتماعی» کرد.
در ادامه اما برای پیشگیری از افزایش خودکشیها، فاکسکان اقداماتی را در دستور کار قرار داد. از جمله اینکه، دستمزدها برای کارگران افزایش یافت. داربستهای ایمنی در اطراف ساختمانهای شرکت نصب شد. فاکسکان همچنین برنامه های حمایت از سلامت روان را معرفی کرد و مشاورانی را برای کمک به کارگران به کار گرفت. راهبان بودایی را برای برگزاری جلسات دعا آورد و از کارگران خواست که تعهدنامه های عدم خودکشی را امضا کنند. کارگران همچنین ملزم به امضای یک سند الزام آور قانونی بودند که تضمین میکرد آنها و فرزندانشان در نتیجه مرگ غیرمنتظره یا بروز جراحت در نتیجه خودکشی، از شرکت شکایت نخواهند کرد.
– واکنش صنعت و مردم:
این حوادث باعث ایجاد یک بحث جهانی در مورد شیوه های کار در صنعت تولید الکترونیک شد. اپل و سایر شرکت ها برای بهبود نظارت و اطمینان از شرایط کاری بهتر در زنجیره تامین خود تحت فشار قرار گرفتند. همچنین در ماه می ۲۰۱۰، گروهی از دانشجویان و دانش پژوهان علیه وقایع رخ داده در فاکسکان در لابی دفتر مرکزی این شرکت برگزار کردند. فعالان کنفدراسیون اتحادیه های کارگری هنگ کنگ نیز در این مراسم حضور داشتند و تابلوهایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود «فاکسکان بیوجدان است» و «خودکشی تصادفی نیست». آنها همچنین مقواهایی که شبیه آیفون طراحی شده بودند را سوزاندند. اتحادیههای کارگری و فعالان کارگری تایوانی نیز در اعتراضات برگزار شده در تایوان حضور پیدا کردند و بنرهایی را به نمایش گذاشتند که به دو زبان چینی و انگلیسی روی آن نوشته شده بود: «برای ثروت و قدرت – سلامت جسمی و روانی خرج شده و امیدها از دست رفته است» و «برای سود بِرّند، جان جوانان از دست میرود». «رؤیاها بر باد رفت»
تاثیر بلند مدت وقایع فاکسکان
خودکشیهای فاکسکان آگاهی را در مورد سلامت روان کارگران در صنایع پرفشار افزایش داد و در خواستها برای اصلاحات گسترده تر در محیطهای کار را افزایش داد.
فراتر از فاکسکان
پرونده فاکسکان یک حادثه منحصربه فرد نیست. خودکشی کارگران در صنایع مختلف در سرتاسر جهان گزارش شده که اغلب ناشی از مجموع عوامل زیر است:
– محیط های پرفشار و کمبود رفاه کارگران
– رکود اقتصادی و ناامنی شغلی و تاثیر آن بر کاهش سلامت روان
– انگها و برچسبهای مربوط به سلامت روان که صحبت پیرامون مشکلات ذهنی و روانی را برای بسیاری از مردم دشوار میکند
برای مهار میزان خودکشی کارگران در مناطقی که با نقض حقوق کارگران، فقر و آسیبهای روانی مواجه هستند، یک رویکرد چند وجهی که شامل مداخله دولت، مسئولیتپذیری شرکتها و حمایت اجتماعی است، باید در دستور کار قرار گیرد. دولت ها باید قوانین کار سختگیرانهای را اجرا کنند که از کارگران در برابر استثمار محافظت کند و دستمزد عادلانه و شرایط کار ایمن را تضمین کند. بازرسی های منظم و مجازات برای عدم رعایت این قوانین میتواند کارفرمایان را از نقض حقوق کارگران باز دارد. علاوه بر این، دولتها میتوانند خدمات بهداشت روانی را که در دسترس کارگران است، ایجاد و تأمین مالی کنند و بدون نیاز به یک سازمان واسطه، مشاوره و پشتیبانی ارائه دهند. استفاده از ابتکاراتی مانند خطوط تلفن و برنامههای ارتباط با جامعه میتواند حمایت روانشناختی فوری را فراهم کند و منابعی برای مدیریت استرس و تروما را در اختیار کارگران قرار دهد.
در عین حال، شرکت ها باید با افزایش مسولیتپذیری، رفاه کارگران را در کنار سایر فاکتورها و شاید بالاتر از آن، در اولویت قرار دهند. این شامل تعیین اهداف کاری واقع بینانه، ارائه برنامهای برای رسیدگی به سلامت روان و ایجاد یک محیط حمایتی است که در آن کارکنان میتوانند نگرانی های خود را بدون ترس از انتقام بیان کنند. همه این موارد، در غیاب اتحادیهها و تشکلهای کارگری، به نتیجه مطلوب نخواهد رسید. ضمن اینکه باید تشکلیابی و سازمانیابی باید در دستور کار گروههای کارگری قرار گیرد، در صورت عدم امکان شکلگیری این نهادها و ایجاد محدودیت برای فعالیت آنان، جنبشهای مردمی و سازمانهای غیردولتی محلی میتوانند نقشی محوری در حمایت از حقوق کارگران و آگاهی از سلامت روان ایفا کنند. سازمانهای مبتنی بر جامعه میتوانند کارگاههایی را در مورد مدیریت استرس و تابآوری ارائه دهند و به کارگران کمک کنند تا با فشارهای محیطی خود کنار بیایند. همکاری بین دولتها، کسبوکارها و جامعه مدنی میتواند یک شبکه ایمنی برای کارگران آسیبپذیر ایجاد کند و در نهایت خطر خودکشی را کاهش دهد.
1 https://www.ilna.ir/tags/%DA%86%D9%88%D8%A7%D8%B1_%D8%A7%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%85