تارنمای داوطلب: «این مذاکرات تغییر دهنده بازیست. نه تنها برای کارگران خودروسازی، بلکه برای همه کارگران در کل آمریکا.» اینها بخشی از گفتههای جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در جشن پیروزی اتحادیه کارگران خودروسازی در جریان اعتصابات اخیر است.
سرانجام پس از شش هفته اعتصاب، اتحادیه کارگران خودروسازیهای آمریکا(UAW) قراردادهای جدیدی را با سه غول بزرگ خودروسازی آمریکایی منعقد کرد. نمایندگان کارگران توانستند مزایایی را که قبلاً از دست داده بودند را بازگرداند و دستاوردهای جدیدی از جمله افزایش دستمزدها را برای ۱۵۰ هزار عضو اتحادیه که کارگران با قراردادهای موقت هم در میان آنها هستند، بدست آورند.
براساس نظرسنجی AP-NORC ، این اعتصاب در بین آمریکاییها بسیار محبوب بود و تنها ۹ درصد از مردم از خودروسازان در مقابل کارگران حمایت کردند.
در نتیجه این اعتصاب، کارمندان سه شرکت بزرگ خودروسازی آمریکا یعنی فورد، استلانتیس و جنرال موتورز ۲۵ درصد افزایش دستمزد به دست آوردند. در عین حال، اعتصاب اخیر به تبعیض طولانیمدت در پرداخت دستمزد میان کارگران تازه استخدام شده و کارگران ارشد که شغل مشابهی داشتند، پایان داد.
علیرغم این پیروزی های بزرگ، این سه خودروساز به تمام خواسته های اولیه UAW پاسخ ندادند. از جمله اینکه تقاضای اولیه اتحادیه برای افزایش دستمزدها تا ۴۰ درصد طی چهار سال، در نهایت به ۲۵ درصد کاهش یافت.
همچنین اعتصابات نتوانست حقوق بازنشستگی با مزایای مشخص را برای کارگران تمام وقت استخدام شده پس از سال ۲۰۰۷ تضمین کند. در نهایت، هدف اتحادیه این بود که سه شرکت بزرگ خودروسازی را به سمت هفته کاری چهار روزه سوق دهند، اما خودروسازان تسلیم نشدند.
حالا اعضای اتحادیه کارگران خودروسازی در جنرال موتورز، فورد و استلانتیس به کار خود بازگشتهاند. اما رهبری اتحادیه در حال برنامه ریزی برای اعتصاب بعدی علیه خودروسازان کشور است. او قصد دارد در آینده اعتصابی با ابعاد بزرگتر برگزار کند.
شاون فاین( Shawn Fain) رئیس UAW گفته است که «اگر میخواهیم اقتصاد را به گونهای بازسازی کنیم که به نفع خیلیها کار کند، نه تنها اعتصاب مهم است، بلکه مهم است که با هم اعتصاب کنیم.»
تمایل رئیس اتحادیه کارگران خودروسازی آمریکا برای برگزاری یک اعتصاب بزرگتر در حالیست که اعتصابات سراسری در آمریکا به دلیل قوانین دست و پاگیر پدیدهای نسبتا نادر است.
بخشی از این قضیه به این دلیل تصویب قانون ضد کارگری تافت-هارتلی در سال ۱۹۴۷ است که محدودیتهایی را برای انواع اعتصاباتی که اتحادیههای ایالات متحده میتوانستند به راه بیندازند، ایجاد کرده است. در نتیجه این محدودیتها، اتحادیهها نمیتوانند برای همراهی با اعتصاب اتحادیه دیگری دست به اعتصاب بزنند. در عین حال آنها نمیتوانند وارد تنشهای سیاسی از جمله اعتصاب برای “تغییر دولت” شوند.
علاوه بر این، تقریباً نیمی از اعضای اتحادیه ایالات متحده برای کارفرمایان دولتی کار میکنند و بسیاری از ایالتها قوانینی دارند که اعتصابات بخش عمومی را ممنوع میکند. در عین حال محدودیتهای شدیدی برای اعتصابها در دو بخش تجاری، خطوط هوایی و راهآهن که توسط اتحادیهها سازماندهی شدهاند، وجود دارد و اکثر قراردادهای کار شامل بندهایی میشود که از اعتصاب در طول مدت قرارداد جلوگیری میکند. با وجود اینها، اعضای اتحادیه کارگران خودروسازی ، مصمم به استفاده از ابزار اعتصاب به عنوان یکی از اهرمهای فشار برای افزایش قدرت و امتیازگیری کارگران از طریق سازماندهی جمعی هستند. آنها با تکیه بر تجربیاتی که اخیرا از اعتصاب شش هفتهای کارگران سه خودروسازی بزرگ آمریکایی به دست آوردهاند، در صدد جلب مجدد اعتماد کارگران به عضویت در اتحادیهها بعد از بیش از سه دهه اعتماد و اعتبار از دست رفته هستند.
اما دلیل موفقیت اتحادیه کارگران خودروسازی آنهم پس از سالها بیاعتمادی به فعالیت اتحادیهها و کاهش محسوس استقبال کارگران از عضویت در اتحادیههای کارگری چه بود؟!
در ادامه با در نظر گرفتن سیر حرکت اتحادیه کارگران خودروسازی در مسیر اعتصابات اخیر، در جستجوی پاسخی برای این پرسش خواهیم بود.
مذاکرات عمومی به جای مذاکرات پشت پرده!
سنت روابط کار در آمریکای شمالی مبتنی بر چانهزنی خصوصی است. در واقع کارفرمایان این روش را ترجیح میدهند. حتی مری بارا، مدیرعامل جنرال موتورز در بیانیهای که روز ۲۹ سپتامبر در جریان مذاکرات میان اتحادیه و شرکتهای خودروسازی منتشر کرد، اعلام کرد که “مذاکره جدی روی میز اتفاق میافتد، نه به صورت علنی!”
این رویکرد در سالهای اخیر به چالش کشیده شده است، به ویژه با حمایت جین مک آلوی یکی از سازماندهندگان مشهور کارگری در آمریکا. او از چانهزنی باز و عمومی بهعنوان منبع کلیدی قدرت اتحادیهها نام میبرد. در رویکرد او، اعضا نه تنها از جزییات مذاکرات مطلع هستند، بلکه فعالانه در بحث های استراتژیک پیرامون چانه زنی مشارکت دارند. مشارکت آنها با تقویت اتحاد، بهره گیری از خلاقیت و دانش و جلوگیری از قرار گرفتن در چارچوب مدنظر کارفرمایان در جریان چانهزنی صورت میگیرد. این شیوه مشارکت به آنها قدرت بیشتری میبخشد، چرا که همه در جریان امور قرار میگیرند.
استفاده UAW از رسانه های اجتماعی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی نیز رویکردی را نشان میدهد که اصرار دارد که “چانه زنی صرفاً پشت درهای بسته انجام نمیشود.”
انتقال خواستههای اتحادیه به مردم رویکردی است که بیشتر توسط سازمانها و اتحادیههای وابسته به بخش دولتی استفاده میشود. بسیاری از آنها به استراتژیهایی که عموم را درگیر میکند تکیه میکنند، چرا که عموم مردم چه به عنوان استفادهکنندگان از خدمات و چه به عنوان مالیات دهندگان، مستقیماً درگیر تحولات آن هستند. اجازه دادن به کارفرما برای بسیج عمومی علیه کارگران اعتصابی یک مشکل استراتژیک بزرگ ایجاد میکند، بنابراین اتحادیه باید دریابد که چگونه مردم را به شیوهای معنادار به سمت خود بکشاند. در سالهای اخیر، اتحادیه معلمان شیکاگو و سایر اتحادیههای کارگران آموزش و پرورش این استراتژی را با «مذاکره برای تحقق خیر جمعی» از طریق دستمزد مناسب برای معلمان و افزایش کیفیت آموزش برای دانشآموزان نشان دادهاند.
حالا ارتباط بین منافع جمعی و نتایج چانه زنی اتحادیهها با کارفرمایان میتواند شکل دیگری به خود بگیرد. برای سال ها، کارگران غیر اتحادیهای به قراردادهای اتحادیه به عنوان چیزی نگاه می کردند که از آن سود نمیبرند. اما امروز واضح است که آنچه در مذاکرات خصوصی اتفاق میافتد بر منافع عمومی تأثیر میگذارد. به همین دلیل از همان ابتدا، UAW چانه زنی خود را نه تنها بر سر افزایش مدت قراردادهای کار، بلکه الهام بخشیدن به سایر کارگران برای مطالبهگری بیشتر در محل کار قرار داده بود. اتحادیه، تلاش کرد افکار عمومی را متقاعد کند که دستمزد بهتر و امنیت شغلی بیشتر به معنای اقتصادهای محلی سالم تر و پایدارتر است: افراد شاغل پول خود را به جای احتکار در حساب های بانکی خارج از کشور در جوامع خود خرج میکنند. نظرسنجیهای عمومی و بازدید جو بایدن رئیسجمهور آمریکا از صفهای اعتصاب کارگران خودروسازیها نشانهای از این موضعگیری روشن اتحادیه در راستای منافع جمعی دارد.
چانهزنی با سه غول صنعت خودروسازی در انظار عمومی، توازن قدرت را به نفع کارگران و اتحادیهها تغییر داد. اعضای UAW در یک رقابت فرسایشی شرکت نکردند – در عوض این شرکتها بودند که باید برای امضای یک قرارداد خوب و جلوگیری از اختلال بیشتر در فعالیتهایشان از یکدیگر پیشی بگیرند و باهم رقابت میکردند.
برای به نتیجه رسیدن چنین تاکتیکی، اتحادیه کارگران خودروسازی از استراتژی ایجاد اختلال تدریجی در خطوط تولید و توزیع استفاده کرد. یعنی به جای اینکه از همان ابتدا به سراغ اعتصاب سراسری برود، از روش امتیازگیری برای پیشبرد مطالبات خود استفاده کرد و تلاش کرد اعتصاب را به عنوان اهرم فشاری که به تدریج از قدرت بیشتری برخوردار میشود به تمام بخشهای این شرکتها بکشاند و از این طریق برای خود اعتبار کسب کند.
در همین مسیر، کارگران و اعضای اتحادیه برای نشان دادن آمادگی اعتصابی خود، تمرین اعتصاب و تجمع کردند. آنها در طول مدت اعتصاب به نقاط مختلف شهر میرفتند تا از خطوط اعتراضی دیگر اعضا حمایت کنند. در این راستا، اعضای اتحادیه از رقص و موسیقی به عنوان روشی برای انتقال پیام خود به جامعه استفاده میکردند.
این نمایشها روحیه افرادی را که اعتصاب میکنند بالا میبرد و در عین حال که حواس کارفرمایان را از تمرکز بر یک نقطه که تصور میکنند مرکز اصلی اعتصاب است پرت میکند و گسترش اعتصاب در سایر نقاط را پیشبینی ناپذیر میکند، به کارفرمایان آینده در ارتباط با قدرت سازماندهی نیروی کار هشدار میدهد.
به عبارت دیگر، اعضای UAW در حال کشف مجدد قدرت جمعی خود در محل کار هستند، قدرتی که میتوان پس از پایان اعتصاب از آن استفاده کرد – زیرا زمانی که قراردادی منعقد شد، باید اجرا شود. میدانیم که روابط کار مملو از نمونه هایی از کارفرمایان است که با مفاد قرارداد موافقت میکنند، اما میدانند که در زمان اجرا راهی برای دور زدن آنها پیدا خواهند کرد. عضویت فعال و توانمندسازی اعضای اتحادیه، تحقق چنین امری را بسیار دشوارتر میکند.