تارنمای داوطلب؛ با گسترده شدن موج اعتراضات کارگری در یک دهه گذشته، نام کارگران یک مجموعه صنعتی به سرتیتر خبرهای حوزه صنفی و کارگری تبدیل شد. مجتمع کشت و صنعت هفتتپه یا همان «نیشکر هفتتپه» که در اواسط دهه 80 ، در پی واگذاری به بخش خصوصی و مشکلات پس از آن از جمله سوءمدیریت و فساد ساختاری( در سطح خرد و کلان)، به نماد خصوصیسازی رانتیر تبدیل شد، مرکزیت این اعتراضات را تشکیل میداد. از همان روزها و با شدت گرفتن اعتراضات کارگری، یک مطالبه در میان سایر مطالبات مزدی و معیشتی به صورت ضمنی و بعدتر عملیاتی پیگیری شد و آن تشکیل نهاد مستقل کارگری بود. در این میان احیای سندیکایی که بیش از دو دهه غیرفعال مانده بود، به یکی از خواستههای کارگران معترض تبدیل شد. با این حال تلاشها برای از سرگیری فعالیت این سندیکا، به موفقیتی با طول عمر کوتاه منجر شد که ثمرهای تشکیلاتی برای کارگران نیشکر هفتتپه نداشت.
در گزارش پیش رو از سلسله گزارشهای داوطلب پیرامون « آشنایی با ظرفیتهای بدیل در تشکلیابی کارگران» ، به بررسی وضعیت سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه از احیای مجدد تا به امروز خواهیم پرداخت. سندیکایی که اگرچه دارای قدمتی تاریخی در فعالیت سندیکاهای کارگری در ایران است، اما به لحاظ فعالیت تشکیلاتی با در نظر گرفتن موئلفههایی چون آزادی فعالیت، شیوه فعالیت و میزان اثربخشی و پیشبرد مطالبات کارگری تا به امروز چهار دوره مختلف را پشت سر گذاشته است؛
– دوره اول: ۱۳۵۳ تا سالهای آغازین انقلاب ۵۷؛ شکلگیری و برخورداری از آزادی فعالیت سندیکایی
– دوره دوم: سالهای بعد از انقلاب و سرکوب سندیکاها؛ دوران فطرت و توقف فعالیت سندیکایی در ایران
– دوره سوم: ۱۳۸۶ تا نیمه اول دهه ۹۰؛ دوران احیا و فعالیت غیررسمی سندیکا: تلاش برای احیای فعالیت سندیکایی به برگزاری انتخابات مجمع عمومی و اعضای هیات مدیره برای تشکیل سندیکای نیشکر هفتتپه منجر شد. اما این سندیکا به دلیل ضعفها و محدودیتهای داخلی و محیطی نتوانست به صورت رسمی ادامه فعالیت دهد.
– دوره چهارم: نیمه دوم دهه ۹۰ تاکنون؛ دوران حاشیهنشینی و فعالیت مجازی: در این دوره، فعالیت این سندیکا تنها در قالب یک اسم و در حد انتشار بیانیهها، اخبار و مواضع فعالان کارگری ادامه پیدا کرده است.
این در حالیست که در مقاطع مختلفی در طی این دورهها، بدنه کارگری در شرکت نیشکر هفتتپه، به صورت غیرسازمانیافته، یا در قالب مجمع نمایندگان مستقل کارگری و گاه با تشکیل یا استفاده از ظرفیت شورای اسلامی کار در قالب رسمی به کنشهای صنفی خود ادامه داده است. این روند نشان میدهد که تلاش برای پیگیری مطالبات از طریق فعالیت سازمانیافته و البته مستقل، مطالبهای جدی در بین کارگران نیشکر هفتتپه است که همچنان به نتیجه عملیاتی و مطلوب نرسیده است. پرسش اینجاست که با توجه به قدمت تاریخی و تشکیلاتی سندیکا گرایی در هفتتپه، جایگاه سندیکای نیشکر هفتتپه در روند مطالبهگری کارگران کجاست و آیا این سندیکا توانسته با غلبه بر محدودیتها و چالشهای درونی و ساختاری به ظرفیتی بدیل در تشکلیابی کارگران تبدیل شود؟
پیرامون زمینههای شکلگیری و احیای سندیکای نیشکر هفتتپه
سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه در سال ۱۳۵۳ تأسیس شد و بر اساس گزارشها تا سالهای اولیه انقلاب به فعالیت خود ادامه داد. از کمیت وکیفیت این فعالیتها در آن دوران و میزان اثربخشی آن، اطلاعات مستندی در فضای مجازی در دسترس نیست. با این حال، آنچه بیش از همه در بررسی سیر تاریخی ظهور و افول این سندیکا خودنمایی میکند؛ توقف فعالیت این سندیکا همزمان با سالهای آغازین پس از انقلاب ۵۷ است. به دنبال گسترده شدن موج سرکوب فعالان سندیکایی و توقف فعالیت سندیکاها تحت تاثیر عوامل حاکمیتی و برخی چالشهای درون تشکیلاتی، فعالیت بسیاری از سندیکاها از جمله سندیکای نیشکر هفتتپه متوقف شد. اما پس از انقلاب ۵۷ و از میانه دهه ۷۰ ، همزمان با به قدرت رسیدن اصلاحطلبان در ایران، گروهی از سندیکالیستها و فعالان کارگری تحت تاثیر گفتمان آزادی بیان و آزادی انجمنی ؛ تلاش برای احیای سندیکاهای کارگری را آغاز کردند. حسین اکبری از اعضای «هیات موسس سندیکاهای کارگری»، مجموعهای که در نیمه اول دهه ۸۰ شروع به فعالیت کرده بود و پس از چند سال در پی اعمال محدودیتها برای فعالان سندیکایی، فعالیت آن متوقف شد؛ در اینباره میگوید: «ثمره اين تلاشها شكلگيري هيات موسسان سنديكاهاي كارگري بود که به واسطه اعلام حضور اين هيات، هياتهاي موسس ساير بخشهاي كارگري كه پيشينه داشتهاند و يا عناصري از آنها هنوز وجود داشتند و خواهان فعاليت بودند، گردهم جمع شدند. » از سرگیری فعالیت سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از جمله دستاوردهای این هیات بود. پس از آن، در پی گسترش اعتراضات کارگری در نیشکر هفتتپه در فاصله سالهای ۸۴ تا ۸۶ مطالبه احیای سندیکای کارگران این شرکت که بیش از دو دهه بود فعالیت آن متوقف شده بود؛ به مطالبه صنفی گروهی از فعالان کارگری نیشکر هفتتپه تبدیل شد. زمینهسازی برای این اقدام با حمایت هیات موسس سندیکاها و سندیکاهایی چون شرکت واحد اتوبوسرانی صورت گرفت.
احیای فعالیت سندیکایی در دوران خفقان صنفی و انجمنی
علی رغم این زمینهچینی ها، تلاش برای احیای سندیکای نیشکر هفتتپه با به قدرت رسیدن محمود احمدینژاد و سرکوب گسترده فعالیتهای صنفی و انجمنی همزمان شد. گرچه در دوره قبل از آن نیز، اعمال محدودیتها در قالب ممانعت گروههای فشار و شبهحاکمیتی از برگزاری مجامع عمومی صورت میگرفت؛ اما شدت و گستردگی آن چندان قابل مقایسه با دوران به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد و یکدست شدن نسبی ساختار حاکمیت در مواجهه با کنشهای صنفی سازمانیافته نبود. با این حال آن بخش از بدنه کارگری در نیشکر هفتتپه که احیای سندیکا را به مطالبه خود تبدیل کرده بودند، در مقابل اعمال فشارهای حاکمیتی ایستادند و البته هزینههای سنگینی (پروندهسازی، بازداشت و زندان) بابت آن پرداخت کردند.
بر اساس گزارشها، در آبان ۱۳۸۶ حدود ۲۵۰۰ نفر از کارگران نیشکر هفتتپه در نامهای به مدیر کل اداره کار استان خوزستان، خواستار بازگشایی سندیکای خود که پیشتر در سال ۱۳۵۳ تأسیس شده بود، شدند. این مسئله در شورای تأمین استان به عنوان مسئلهای امنیتی بررسی شد و کسانی که نامه را تحت عنوان هیئت بازگشایی سندیکا امضاء کرده بودند، بازداشت شدند. با وجود این، هیئت بازگشایی این سندیکا در اردیبهشت ۱۳۸۷ به صورت علنی اعلام موجودیت کرد.
سرانجام در پاییز همان سال و در حالیکه شرکت نیشکر هفتتپه پس از خصوصیسازی با مشکلات بسیاری در زمینه پرداخت حقوق و دستمزد کارگران مواجه بود و اعتراضات کارگری شدت یافته بود؛ انتخابات مجمع عمومی سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه برگزار شد.
از میان سه هزار کارگر شرکت نیشکر هفتتپه ؛ بيش از يک هزار کارگر در این انتخابات شرکت کرده و رای دادند. نتیجه این انتخابات منجر به اعلام موجودیت مجدد سنديکای کارگران نیشکر هفتتپه شد.
در جریان این انتخابات که اولین و آخرین انتخابات مجمع عمومی برگزار شده از زمان از سرگیری فعالیت سندیکای نیشکر هفتتپه بود؛ فريدون نيکو فرد، نجات دهلی، علی نجاتی، رحيم بسحاق، جليل احمدی، علی شريفی، رضا رخشان، محمد حيدری مهر و قربان علی پور به عنوان اعضای هيئت مديره سنديکا و پنج نفر ديگر نيز به عنوان اعضای علی البدل و بازرس از سوی کارگران انتخاب شدند.
اين اقدام کارگران شرکت نيشکر هفت تپه با حمايت فدراسيون جهانی کارگران بخش های صنايع کشاورزی، مواد غذايی، هتلداری، رستوران، توزيع مواد غذايی و تنباکو، آی يو اف، برخوردار شد. بر اساس گزارشها؛ اين تشکل بين المللی به نمايندگی از ۳۷۳ اتحاديه کارگری و سنديکا در ۱۲۱ کشور، حمايت کامل خود را از مبارزه صنفی کارگران برای دريافت دستمزد و ارزش ها و حقوق مدنی شان اعلام کرد. در عین حال اين فدراسيون اعلام کرده بود که نسبت به واکنش مقامات ايرانی نسبت به تشکيل سنديکای کارگری در شرکت نيشکر هفت تپه دچار توهم نيست، «زيرا هر سازمان مستقلی، چالشی عليه خودکامگی است.»
علاوه بر حمایتهای بینالمللی از تشکیل سندیکای نیشکر هفتتپه، «اتحاديه آزاد کارگران ايران» و «سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوس رانی تهران» نیز از اين اقدام کارگران هفت تپه حمايت کرده بودند.
کمی بعدتر اما در پی افزایش فشارهای امنیتی؛ علی نجاتی، جلیل احمدی، فریدون نیکوفرد، قربان علیپور و محمد حیدری مهر، رئیس و چهار عضو هیئت مدیره سندیکا در دادگاه انقلاب به اتهام تبلیغ علیه نظام محاکمه و به حبسهای یک تا سه ساله و محرومیت از حضور در تمامی فعالیتها و انتخابات صنفی کارگران محکوم شدند و از آن پس فعالیت سندیکایی در هفتتپه به صورت محفلی و غیررسمی، در قالب کنشهای اعتراضی و صدور بیانیههایی برای اعلام موجودیت نمود پیدا کرد. با وجود این همچنان برخی از اعضای این سندیکا ارتباط خود را با آی یو اف (فدراسيون جهانی کارگران بخش های صنايع کشاورزی، مواد غذايی) حفظ کرده یا آن مجموعه به واسطه ارتباطات قبلی با برخی از اعضای این سندیکا تعاملات خود را در قالب حمایت از کنشهای صنفی کارگران هفتتپه در مقاطعی، ادامه داده است.
از وضعیت فعلی سندیکای نیشکر هفتتپه و نحوه فعالیت آن اطلاعات دقیقی منتشر نشده است، اما مروری بر مجموع فعالیتها نشان میدهد که با بازداشت و پروندهسازی برای گروهی از فعالان کارگری در این سندیکا؛ روند اداره تشکلی که هنوز شکل نگرفته بود، دچار اختلال شد. انشقاق میان هسته اولیه فعالان کارگری و عدم انطباق اهداف و ماموریتهای سندیکا با نیازها و خواستهای واقعی بدنه کارگران منجر به آن شده که امروز سندیکای نیشکر هفتتپه با حداقل ظرفیت تشکیلاتی(برخی منابع از اداره تک نفره آن سخن گفتهاند) و به صورت اسمی علائم حیات خود را نشان دهد.
ساختار تشکیلاتی و شیوه فعالیت
چنانکه اشاره شد، اولین و آخرین انتخابات مجمع عمومی این سندیکا در سال ۱۳۸۶ برگزار شد و پس از آن هیچ انتخاباتی برای انتخاب اعضای هیات مدیره و چگونگی فعالیت این نهاد کارگری صورت نگرفته است.
با وجود اینکه در همان مجمع برگزار شده، کارگران شرکت کننده در انتخابات به اساسنامه سندیکا رای دادهاند، اما با جستجو در فضای مجازی اعم از کانالهای مجازی منتسب به سندیکا و یا سایر منابع در دسترس، هیچ اثری از اساسنامه سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه و سازوکار تشکیلاتی آن بدست نمیآید. چنانکه در ارتباط با سندیکای شرکت واحد اتوبوسرانی نیز امکان دسترسی آزادانه به اساسنامه آن نهاد کارگری فراهم نیست، در خصوص سندیکای هفت تپه نیز اطلاعاتی از قبیل هدف از تشکیل سندیکا، ارکان سندیکا، فرآیند برگزاری مجمع عمومی و شرایط انتخاب هیات مدیره و بازرسان، وظایف و اختیارات، شرایط عضویت، کمیتهها، منابع مالی و مواردی از این دست در دسترس عموم قرار نگرفته است. همچنین با توجه به عدم فعالیت رسمی این سندیکا ( ولو برای مقطعی کوتاه) به نظر نمیرسد، روند عضوگیری در آن در هیچ مقطعی به انجام رسیده باشد. این در حالیست که دسترسی سریع به مفاد اساسنامه و سازوکار فعالیت اجرایی یک تشکل کارگری در سایت و شبکههای اجتماعی منتسب به آن، نباید در زمره دادههای غیرقابل افشا و دور از دسترس عموم قرار گیرد.
شبکهها و منابع ارتباطی سندیکای نیشکر هفتتپه
در طول سالهای اخیر سندیکای نیشکر هفتتپه دارای سایتی برای انتشار اخبار و اطلاعات مرتبط با فعالیت خود نبوده است. کانال «سندیکای کارگران نیشکر هفتتپه» با نزدیک به ۲۷۰۰ عضو در تلگرام؛ تنها منابع انتشار اخبار و مواضع به نام سندیکای نیشکر هفتتپه در فضای مجازی است که از گردانندگان آن و همچنین منابعی که از آنها برای انتشار خبر استفاده میکند، اطلاعی در دست نیست.
مواضع و اقدامات
متوقف شدن فعالیت سندیکای نیشکر هفتتپه در همان بدو شکلگیری، مانع از آن شد تا کنشی اثربخش در جهت پیشبرد منافع و مطالبات کارگری با محوریت سندیکا شکل بگیرد. با این حال اقدامات و مواضع سندیکا در برخی موارد خبرساز شد. از جمله:
− منشور مطالبات حداقلی کارگران: سندیکای کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه یکی از چهار تشکل کارگریای بود که در ۲۱ بهمن ۱۳۸۸، بیانیهای موسوم به منشور «مطالبات حداقلی کارگران ایران» صادر کردند. از جمله این مطالبات؛ حق تشکیل تشکلهای مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض و تجمع بود.
− نامه به ILO: در خرداد ۱۳۹۲ و در جریان یکصد و دومین اجلاس سازمان بین المللی کار در شهر ژنو از ایران نیز افرادی از تشکل های کارگری رسمی به عنوان نمایندگان جامعه کارگری حضور داشتند. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه به همراه چند تشکل دیگر از جمله سندیکای کارگران فلزکارمکانیک و هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش از جمله این تشکلها بود که به دلیل عدم حضور فیزیکی نمایندگان آن در پی اعمال محدودیتهای حاکمیتی؛ در نامه ای مشترک به ریاست سازمان ای ال او از موارد نقض اصول و حقوق بنیادین کار در ایران خبر دادند.
− اعتراض به تشکیل و فعالیت شورای اسلامی کار: به خصوص در سالهای اخیر فعالیت شورای اسلامی کار نیشکر هفتتپه با نقد کانالهای مجازی منتسب به سندیکا مواجه شده است. از اقدام علنی در ارتباط با این موضوع با محوریت سندیکا اطلاعی در دست نیست.
− اطلاعرسانی در خصوص مشکلات شاغلان و بازنشستگان: انتشار روایتها و اخبار متعدد از زبان منابع کارگری یکی از اقدامات شبکههای مجازی منتسب به سندیکا در سالهای اخیر بوده است.
− انتشار گزارشی پیرامون سیر مبارزات کارگران شرکت : در اردیبهشت ماه ۱۴۰۰، سندیکای نیشکر هفتتپه برای اولین بار در طول دوره فعالیت خود، سندی مکتوب از تاریخچه فعالیت این شرکت و سیر مبارزات صنفی کارگران نیشکر هفتتپه ارائه کرد.
علاوه بر اینها، سندیکای نیشکر هفتتپه تلاش کرده در جریان جنبش مطالبهگری کارگران نیشکر هفتتپه سه نقش را بر عهده بگیرد:
− راوی اخبار و گزارشها
− جهتدهی و حمایت از برخی رویکردهای رادیکال در جریان مبارزات کارگری
− تلاش برای مدیریت و راهبری مبارزات
غیر از دو مورد اول که صرفا نوعی اعلام موضع در فضای مجازی از سوی سندیکا یا افراد منتسب به آن تلقی میشود؛ سیر مبارزاتی کارگران هفتتپه به خصوص در سالهای اخیر نشان داد که سندیکا نتواسته به طور مستقیم و علنی در راهبری کنشهای صنفی اثرگذار باشد و این کارگران و به خصوص نسل جدید فعالان کارگری( که ممکن است تمایلات سندیکایی نیز داشته باشند) بودند که با استفاده از ظرفیتهای فعال بدنه کارگری از جمله قدرت نمایندگی برخی از کارگران توانستند به برخی از مطالبات صنفی و مزدی خود دست یابند.
نقد تشکیلاتی سندیکای نیشکر هفتتپه
خبر احیای سندیکای نیشکر هفتتپه و برگزاری انتخابات مجمع عمومی گرچه سروصدای زیادی برپا کرد اما عمر کوتاه این سندیکا پس از احیای مجدد نشان داد که بسترهای لازم برای فعالیت مستمر و اثربخش آن در دو بخش آماده نیست:
− عوامل اثرگذار محیطی: فشار عوامل حکومتی و امنیتی در جریان تشکیل سندیکا و سپس برخورد با فعالان سندیکایی
− عوامل درونی و تعامل با اعضا و بدنه: فقدان استراتژی و ارتباط منسجم و ارگانیک با بدنه
یک فعال کارگری در یادداشتی به نقد شرایط شکلگیری و فعالیت سندیکای نیشکر هفتتپه در سالهای گذشته میپردازد که تعمق در آن، از برخی زوایا روشنگرانه است و با واقعیتهای موجود همخوانی دارد. او با الویت دادن به جنبش مجمع عمومی و اصالت دادن به ابتکارات کارگران بر پیچیدن نسخههای سندیکاسازی بدون ایجاد بسترها و مقدمات آن، مینویسد: «هیئت مدیره سندیکا در یک مجمع عمومی انتخاب شد و نمایندگان منتخب یک مجمع عمومی بودند و نه هیئت مدیره منتخب اعضای سندیکا. در نتیجه زمینه های ایجاد یک تشکل پایدار فراهم نبود، اما سنگینی ذهنیت سندیکایی بر رهبران کارگری باعث شد که نمایندگان منتخب یک مجمع عمومی تصور کنند که به سندیکا دست یافتهاند و آن را اعلام کردند… هیئت مدیره سندیکا نمیتوانستند و توازن قوا اجازه نمیداد که مقاومتی را با بسیج توده کارگران برای پایداری تشکیلات سازمان دهند و موجودیت خود را به صورت دوفاکتو به نظام حاکم تحمیل کنند. تشکل توده ای که موجودیش دوفاکتو پذیرفته نشود، نمیتواند به عنوان تشکل توده ای به موجودیت خود ادامه دهد. رژیم توانست با دستگیری و زندان و اخراج رابطه رهبران و فعالین را با توده کارگر را تضعیف و بعدا قطع کند و به عمر سندیکا در مدت کوتاهی بعد از اعلام تشکیل آن خاتمه دهد. در واقع سندیکای هفت تپه اصلا حتی برای مدت کوتاهی هم استقرار نیافت. بعد از سرکوب و جلوگیری از تشکیل سندیکا کسانی که به عنوان هیئت مدیره سندیکا انتخاب شده بودند سعی کردند نام سندیکا را زنده نگه دارند. اما همین خود باعث بروز فرصت طلبی ها، شهرت طلبیت ها، خوفریبی ها و باندبازی های …فراوان شد.1»
همچنین حسین اکبری از جمله اعضای هیات موسس سندیکاهای کارگری در دهه ۸۰ در نقد وضعیت فعلی سندیکاهایی که به گفته او تنها به صورت اسمی فعالیت میکنند، مینویسد:
« این نقد می تواند در مورد همه نهادهای کارگری به هر میزان از موقعیت شگل گیری و فعالیت وارد باشد…اگر سندیکا یا اتحادیهای وجود دارد یعنی ساختی است که باید قدرت چانه زنی کارگران را در دفاع از منافع صنفی شان بالا برد. پس چرا چنین نمیکند و یا اگر کانون عالی انجمن های صنفی کارگرانی را در ابعاد کشوری نمایندگی میکند، باید قدرت این را داشته باشد تا نشان و مهر کارگران را در تعیین حداقل دستمزد یا اصلاح قانون کار به سود کارگران بزند ! پس چرا چنین نمیکند؟ روشن است که این قدرت در این تشکل ها به آن اندازه که باید واقعی نیست… سال هاست کسانی در پشت این عناوین قرار دارند اما هیچ دستاوردی نداشته اند. کجای قضیه لنگ می زند؟ چه تفکراتی در پس این نام ها آنها را به سوی جاودانگی ناگزیر پیش میراند؟
در ایران عموما نخبگان جنبش های اجتماعی(اعم از جنبش های کلان یا خرده جنبش ها) از توده هایی که ادعای نمایندگی آنان را دارند فاصله و دوری مزمنی وجود دارد.» او تاکید میکند که این اشکال اساسی «در هر سطحی از روابط بین کارگران و نخبگان کارگری در همه نهاد ها اعم از نهاد های موقت یا دایم ، مستقل یا وابسته ، رسمی یا غیر رسمی وجود دارد. این در حالیست که سازمان های واسطه ای و موسس اگر می توانند با تعدادی داوطلب گرد هم آبند و امکاناتی را برای دیدار و تبادل نظر فراهم کنند حتما و قطعا قادرند سازمانگر جمعهای بیشتری با رعایت قابلیت استمرار و تکرار شوندگی آن باشند ! اما آن فاصله نمی گذارد چنین اتفاقی بیفتد. » او راه درمان چنین معضلی را در وفاداری اعضا به اهداف و ماموریت اولیه شکلگیری یک تشکل کارگری، ارزیابی درون تشکیلاتی از موانع، تهدیدها و فرصتها؛ میداند..2»
با در نظر گرفتن این نقد ونظرها و مواردی از این دست میتوان در بحث چالشهای داخلی و درون سازمانی، به برخی از چالشهایی که سندیکای نیشکر هفتتپه برای اثرگذاری بر بدنه با آن مواجه بوده و هست، اشاره کرد؛
− عدم برگزاری مجامع عمومی و گرایش به محفلیسم و فعالیت غیررسمی
− نداشتن استراتژی برای ادامه فعالیت، عضوگیری و ایجاد ارتباط ارگانیک با کارگران
− تلاش برای دیکته کردن الگو و یا متد خاصی از تشکلیابی و عدم استفاده از ظرفیتها و تجربههای مستند و میدانی نیروهای جوان در روند مطالبهگری
− نگرش اتوپیایی و غیرعملیاتی به سندیکا و فعالیت تشکیلاتی در شرایط فعلی و بر مبنای ظرفیتهای موجود
− الویت دادن به اعلام موضع رادیکال و انقلابی در مواجهه با چالشها به جای تلاش برای سازماندهی بدنه کارگری و اتخاذ مواضع صنفی بر اساس مطالبات آنان
− تداوم فعالیت اسمی سندیکا و عدم شفافسازی در خصوص نحوه اداره آن
− چند دستگی در میان اعضاء
− نفوذ افرادی که مدعی دفاع از حقوق کارگران هستند اما بر اساس گزارشها و شواهد موجود در خدمت کارفرما هستند.
جمع بندی
چنانکه اشاره شده پس از انقلاب ۵۷، به دلايل گوناگونی از جمله سرکوب فعالیت تشکیلاتی مستقل و سندیکایی و چالشهای درونی سندیکاها و تشکلهای کارگری در آن دوران؛ سندیکاهای كارگري دچار فطرت شدند و حاکمیت تلاش کرد، جای خالی شده سندیکا را با ایجاد بستری قانونی برای تشکیل نهادهای کارگری که کمتر نسبتی با فعالیت مستقل تشکیلاتی و سندیکایی داشتند، پر کند. با این حال برخی از همان سندیکاهای حذف شده، سالها بعد تلاش کردند با وجود سرکوبها و محدودیتها؛ اقداماتی برای از سر گیری فعالیت خود انجام دهند. تجربه اما نشان داد که در کنار اعمال فشارهای حاکمیت برای توقف دوباره فعالیت این نهادهای صنفی، در بین بدنه و فعالان کارگری نیز ظرفیت لازم برای شکلگیری و قدرتگیری سندیکاها وجود ندارد و عملا به خاطر سالها دوري آنها از فعاليتها و آموزشهاي سنديكايي، شناخت مناسبی از ساختار سنديكاها و توانمنديها و نقشي كه ميتوانند در توليد، خدمات اجتماعي، مسائل صنفي اجتماعي و پیشبرد پروژه دموکراسی بازی کنند، وجود ندارد.
به عبارتی، با قبول این اصل که برای شکلگیری و قدرتگیری سندیکاها و تشکلها و انجمنهای مستقل کارگری که آزادنه در جهت مطالبات صنفی فعالیت کنند، حداقلی از آزادی مدنی لازم است؛ نمیتوان از برخی شتابزدگیها، عدم آشنایی با روند مطالبهگری در وضعیت غیررادیکال، بیانگیزگی فعالان و فرسودگی آنان، عدم برقراری ارتباط ارگانیک با بدنه، عدم شناخت و ارزیابی نیازها و خواستهای واقعی کارگران و عدم شفافیت در ارائه اطلاعات قابل انتشار ؛ به عنوان عاملی برای به نتیجه نرسیدن پروژهی از سرگیری فعالیت سندیکاها غافل شد. فعالیت اسمی سندیکای نیشکر هفت تپه در حال حاضر نشان میدهد که این تشکل کارگری در شرایط شکل گیری و پس از آن، به دلیل چالشهایی که در بخشی از این گزارش به آنها اشاره شد، نتوانسته از حمایت های بدنه و مشارکت گسترده آنان برای تداوم فعالیتهای خود استفاده کند.
1https://yun.ir/or6nlc
2 https://yun.ir/rckypb