ناشنیده‌هایی از مکانیسم‌های کنترل‌کننده نارضایتی: چگونه قدرت، پتانسیل اعتراض را در خود حل می‌کند

تارنمای داوطلب: تجمع‌های چند هزار نفری کارگران پارس جنوبی، یا اجتماعاتی که در دهه‌های اخیر به‌واسطه‌ی نهادهای شبه‌حکومتی مانند «خانه کارگر» برگزار می‌شود، در ظاهر نشان‌دهنده ظرفیت بالای بسیج و حضور جمعی کارگران است. اما این حجم از حضور، لزوماً به معنای قدرت واقعی اعتراض نیست. این مدل تجمعات، که در چارچوب‌های از پیش تعیین‌شده و بدون ایجاد اختلال در تولید یا فشار بر تصمیم‌گیران برگزار می‌شوند، بیش از آنکه تجلی نیروی اعتراضی باشند، به «راهپیمایی‌های مناسبتی» حامیان حکومت شباهت دارند؛ رویدادهایی بزرگ، منظم، پرشمار اما کاملاً کنترل‌شده و بی‌خطر. چنین تجمعاتی اگرچه ظرفیت بالقوه جمعیت معترض را نمایش می‌دهند، اما در عمل، بیانگر محدودیت‌های شدید اعتراض واقعی در ساختارهای بسته و اقتدارگرا هستند.

جلوگیری از رادیکالیزه شدن اعتراضات

در جوامع اقتدارگرا و حتی در دموکراسی‌های محدود، همیشه این دغدغه برای قدرت وجود دارد که اعتراضات اجتماعی و جنبش‌های مستقل، از کنترل خارج نشده و تبدیل به بحران‌ نشوند. یکی از مهم‌ترین سازوکارهایی که قدرت برای مهار و بی‌اثر کردن اعتراضات به کار می‌گیرد، «مکانیسم‌های کنترل‌کننده نارضایتی» است؛ مکانیزمی که ظاهر حمایت، پذیرش یا تعامل نسبی با اعتراض را دارد اما در واقع، اعتراض را از درون تهی و مسیرش را به نفع ساختار قدرت تغییر می‌دهد. مفهوم « Co-optation» یا «مصادره‌کننده»، «جذب‌کننده» زمانی رخ می‌دهد که یک ساختار قدرت، یک جنبش یا گروه اجتماعی را به‌گونه‌ای در سازوکار خود وارد می‌کند که اولا انرژی اعتراض به نفع حاکمیت منحرف شود، ثانیا ظرفیت رادیکال آن مهار شده و ثالثا نارضایتی در چارچوبی بی‌خطر تخلیه شود. مهم‌تر از هر چیز دیگر اینکه ساختار اصلی قدرت دست‌نخورده بماند. این راهبرد از طرف حامیان آن اغلب ظریف، قانونی و حتی «مثبت» به نظر می‌رسد، اما کارکرد اصلی آن، بی‌اثر کردن اعتراض است.

چرا که سرکوب صرف، هم پرهزینه است و هم ممکن است باعث رادیکال‌تر شدن اعتراض شود. اما جذب و کنترل نرم، ضمن اینکه اعتراض را پیش‌بینی‌پذیر می‌کند، ریسک انفجار را کاهش می‌دهد و با مدیریت تدریجی بحران، ظاهرا نوید دهنده «گشایش سیاسی» و « احترام گذاشتن به حق اعتراض» است. در واقع، Co-optation نوعی سرکوب کم‌هزینه و نرم است.

اما موضوع فقط به همین جا محدود نمی‌شود و حکومت در این میان از مکانیسم‌های دیگری نیز برای پیشبرد پروژه کنترل‌گری خود استفاده می‌کند. از جمله اینکه ساختار قدرت، تشکل‌هایی می‌سازد که به ظاهر نماینده یک جامعه یا گروه هستند، اما در عمل، کانالی برای مدیریت اعتراض‌اند. انجمن‌های صنفی رسمی در ایران، شوراهای اسلامی کار، خانه کارگر یا اتحادیه‌های دست‌ساز دولت‌ دقیقا همین نقش را بازی می‌کنند. کارکرد آنها هدایت نارضایتی به مسیرهای کم‌خطر، جلوگیری از سازمان‌یابی مستقل و تبدیل اعتراض رادیکال به مراسم نمادین است.

در عین حال قدرت، در مواقع بحرانی، امتیازاتی کوچک یا ناقص می‌دهد تا گروه معترض از رادیکالیسم فاصله بگیرد. این امتیازها معمولاً سطحی، کوتاه‌مدت و ناکافی‌اند، اما برای خنثی‌سازی موج‌های اعتراضی کافی هستند.

یکی از رایج‌ترین تکنیک‌ها این است که رهبران یا سخنگویان جنبش به‌صورت رسمی وارد ساختار قدرت یا مذاکره شوند و به مرور از پایگاه خود جدا می‌شوند، در شبکه‌های قدرت ادغام شده و عملاً در نقش کنترل‌کننده جنبش ظاهر می‌شوند.

ساختن نسخه‌ای «بی‌خطر» از اعتراض

بنابراین حکومت‌های اقتدارگرا گاهی بدون سرکوب اعتراضات آنها را تبدیل به کنش‌هایی بی‌خطر و نمایشی می‌کند. در این پروژه راهبردی، قدرت تلاش می‌کند روایت جنبش را با جابه‌جایی مفاهیم، بازتعریف مطالبات و ارائه تفسیر رسمی از «حق اعتراض» مصادره کند تا اعتراض دیگر تهدید نباشد و به «مشارکت سازنده» یا «مطالبه‌گری منطقی» تبدیل شود.

تبعات اعمال چنین کنترل‌گری از سوی حکومت این است که اعتراض از یک نیروی فشار تبدیل می‌شود به یک «آیین نمادین» کنشی ظاهراً جمعی، اما در عمل، بی‌خطر. در این میان، بدنه جنبش بین تشکل رسمی و نیروهای مستقل تقسیم می‌شود. این شکاف، هم قدرت بسیج را کاهش می‌دهد و هم سازمان‌یابی واقعی را دشوار می‌کند. در چنین فضایی، ضمن اینکه تشکل مستقل با اتهام «برهم‌زننده نظم» مواجه می‌شود، تشکل رسمی به عنوان «گفت‌وگوکننده مسئول» معرفی می‌شود. در نهایت نیز، تکرار اعتراض‌های نمادین و بی‌ثمر باعث بی‌اعتمادی، ناامیدی و «تحلیل رفتن نیروی اعتراض» می‌شود.

پارس جنوبی؛ نمایش قدرت کارگران یا نشانه موفقیت حاکمیت در کنترل اعتراضات!

در ایران این مکانیسم در حوزه کارگری به ویژه در صنایع مادر همچون نفت،گاز و پتروشیمی به‌صورت گسترده دیده می‌شود. تشکل‌های رسمی نه‌تنها اعتراضات را هدایت می‌کنند، بلکه مانع شکل‌گیری هرگونه شبکه مستقل، اعتصاب مؤثر یا تاکتیک‌های فشار واقعی می‌شوند. به عنوان مثال، در مناطقی مانند پارس جنوبی، تجمعات هزارنفری هم‌زمان هم «نمایش قدرت کارگران» هستند و هم «نشانه موفقیت سازوکار حاکمیتی در کنترل اعتراض»

اعتراضات اخیر کارگران پیمانکاری پارس جنوبی با حضور هزاران کارگر از نظر حجم نیرو بی‌سابقه یا کم‌سابقه است، اما از حیث تأثیرگذاری بر ساختار قدرت، در نقطه‌ای متناقض قرار دارد. بسیار بزرگ و در عین حال، بسیار بی‌خطر برای حاکمیت. این تناقض زمانی روشن‌تر می‌شود که به ویژگی‌های ساختاری منطقه و نوع نهاد برگزارکننده نگاه کنیم. پارس جنوبی یکی از امنیتی‌ترین مناطق صنعتی کشور است؛ ورود و خروج کنترل‌شده، حضور نیروهای حفاظتی، و اهمیت اقتصادی-ژئوپولیتیک منطقه، هرگونه تجمع کارگری خارج از سازوکارهای رسمی را تقریباً ناممکن می‌کند. بنابراین هر حرکتی که با «اجازه» برگزار شود، از قبل از حالت اعتراضی رادیکال خارج شده است. انجمن صنفی کارگران پارس جنوبی که در چهار سال گذشته به عنوان سازماندهنده رسمی این اعتراضات معرفی شده است نیز یک نهاد حاکمیتی است و مطابق شنیده‌ها و شواهد مشابه در صنایع نفت و گاز، دقیقاً برای «هدایت»، «مدیریت» و «قابل‌پیش‌بینی کردن» اعتراضات ایجاد شده است. نهادهایی از این جنس، در ادبیات علمی، بخشی از مکانیسم‌های مصادره‌کننده و جذب‌کننده (co-optation mechanisms) هستند. یعنی ساختارهایی که انرژی اعتراضی را از مسیرهای خطرناک به انحراف کشانده و در یک چارچوب بی‌خطر تخلیه می‌کنند. در چنین شرایطی، وقتی شکل و مدل اعتراض هر بار یکسان، بدون تنوع تاکتیکی و بدون افزایش فشار اقتصادی-اجتماعی باشد، اعتراض از «ابزار فشار» به «مناسک» تبدیل می‌شود.

این همان چیزی است که در مراسم سالانه یا راهپیمایی‌های حکومتی می‌بینیم. جمعیت زیاد، نظم و چارچوب مشخص، بدون مختل‌سازی سازوکارهای تولید یا سیاست، کم هزینه برای تصمیم‌گیران و بدون ظرفیت سوق دادن بحران به نقطه چانه‌زنی واقعی. در چنین شرایطی، کارگران عملاً در حال شرکت در یک رویداد کنترل‌شده هستند که امکان فشار واقعی بر دولت را از آن‌ها می‌گیرد. نتیجه این است که اعتراضات با وجود عظمت عددی، «بی‌اثر» می‌مانند و یک «تخلیه نمادین نارضایتی» شکل می‌گیرد.

درک زمان و مکان استفاده حکومت این مکانیسم برای کنشگران و فعالان کارگری و صنفی از این نظر مهم است که هر کنش اعتراضی را با «اثرگذاری» اشتباه نگیرند، ظرفیت واقعی جنبش را درک کنند، تاکتیک‌های غلط را تکرار نکنند و اجازه ندهند انرژی جمعی در مسیرهای نافرجام هدر برود. فهم Co-optation به ما کمک می‌کند تشخیص بدهیم کدام اعتراض فشار ایجاد می‌کند و کدام اعتراض فقط یک مراسم نمادین است.

اینجا را هم نگاه کنید

کمپین کارگران آمازون علیه نقضِ دموکراسی در محل کار: «آمازون باید تاوان عملکردش را بدهد»

تارنمای داوطلب: همزمان با رویداد «جمعه‌سیاه1»، کارگران برخی از شرکت‌های بزرگ فناوری و خرده‌فروشی از …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.