در حاشیه تجمع سه‌ هزار نفری کارگران پیمانکاری پارس جنوبی: چرا تغییر رخ نمی‌دهد؟

تارنمای داوطلب: صبح روز بیستم آبان ۱۴۰۴، خیابان‌های منتهی به ساختمان مرکزی ستاد مجتمع گاز پارس جنوبی بار دیگر صحنه تجمع گسترده کارگران پیمانکاری پالایشگاه‌های این منطقه بود. بیش از سه هزار کارگر پیمانکاری از دوازده پالایشگاه پارس جنوبی در اقدامی هماهنگ و در پی فراخوان صادرشده از سوی کانون انجمن‌های صنفی کارگران پالایشگاه‌های گاز استان بوشهر، خواستار اجرای طرح ساماندهی، بازنگری طبقه‌بندی مشاغل، افزایش روزهای مرخصی، اصلاح نظام شیفت‌های اقماری و در سطحی بنیادی‌تر «حذف پیمانکاران و واسطه‌ها» شدند. ویدئوهایی در رسانه‌های اجتماعی از کارگران این مناطق منتشر شد که از یکدیگر دعوت می‌کردند تا به این گردهم‌آیی اعتراضی بپیوندند و صدای اعتراض خود را به گوش مسئولین برسانند. به این امید که شاید پاسخی داده شود.

این شکل از مطالبه‌گری گسترده اگرچه تازه نیست، اما ابعاد آن باز هم پرسش اصلی و قدیمی را زنده می‌کند که چرا با وجود سال‌ها تجمع، فشار مداوم و هزینه‌های سنگینی که کارگران و فعالان صنفی در این منطقه می‌پردازند، تغییر واقعی در وضعیت نیروی کار پیمانکاری پارس جنوبی رخ نمی‌دهد؟

«داوطلب» طی سه سال گذشته بارها اخبار مربوط به چنین تجمعاتی را پوشش داده است؛ تجمعاتی که با حضور صدها یا هزاران کارگر شکل گرفته اما هنوز هیچ نشانه‌ای از اجرای عملی طرح ساماندهی، اصلاح طبقه‌بندی مشاغل یا کاهش نفوذ پیمانکاران دیده نمی‌شود. همچنان پیمانکاران کوچک و بزرگ تامین‌کننده اصلی نیروی انسانی در این مناطق‌ هستند و کارگران پیمانی که زیر بار تبعیض، حقوق‌های نامناسب با درجه شغلی و شرایط سخت کار به فعالیت خود ادامه می‌دهند، گاهی اگر مجالی بیابند صدای اعتراض‌شان را در محوطه پالایشگاه‌های منطقه و یا گاهی در تهران و در مقابل نهاد ریاست جمهوری طنین‌انداز می‌کنند.

انگار چرخه‌ای شکل گرفته که در آن کارگران اعتراض می‌کنند، مدیران وعده می‌دهند، پیگیری‌ها ادامه می‌یابد، و در نهایت هیچ تحول ساختاری اتفاق نمی‌افتد. این چرخه، این پرسش بنیادین را پیش روی ما می‌گذارد که؛

تا چه زمانی قرار است اعتراضات بدون ایجاد فشار مؤثر و الزام‌آور ادامه یابد و کارگران، با وجود پرشور بودن این تجمعات، هزینه‌های سنگین آن را پرداخت کنند؟

واقعیت این است که در پارس جنوبی برگزاری هر تجمعی با وجود حفظ چارچوب‌های اعتراضی مسالمت‌آمیز و عدم اختلال در روند تولید هزینه‌های قابل توجهی برای کارگران دارد. بسیاری از شرکت‌کنندگان در تجمعات با تهدیدهای مستقیم یا غیرمستقیم مواجه می‌شوند؛ تهدید به اخراج، حذف از پروژه‌های آینده، کاهش دسترسی به رفاهیات و حتی احضارهای امنیتی. ساختار حاکمیتی و امنیتی این مناطق حساسیت زیادی نسبت به فعالیت‌های صنفی دارد و همین مسئله باعث شده بخش زیادی از نیروی کار، حتی اگر ناراضی باشد، از نقش‌آفرینی سازمان‌دهنده یا سخنگو اجتناب کند. بنابراین، اینکه در چنین شرایطی سه هزار کارگر به‌طور علنی تجمع می‌کنند، خود نشانه‌ای از عمق نارضایتی است. اما چرا این نارضایتی هنوز نتوانسته تغییر ایجاد کند؟

ساختارهای مقاوم و درهم‌تنیده، موانع حقوقی گسترده، و فقدان سازمان‌یابی کارآمد و پایدار شاید مهمترین دلایل و زمینه اصلی به نتیجه نرسیدن این اعتراضات متناوب باشد. این عوامل دست‌به‌دست هم داده‌اند و موجب شده‌اند اعتراضات _حتی در مقیاس بزرگ_ نتوانند «فشار مولد» ایجاد کنند؛ فشاری که قادر باشد ساختار تصمیم‌گیری را به چاره‌جویی وادارد.

ساختار صنعتی و اقتصادی پارس جنوبی از ابتدای شکل‌گیری تاکنون به‌شدت متکی بر نظام پیمانکاری است؛ نظامی که انعطاف‌پذیری نیروی انسانی را برای مدیران پروژه و پیمانکاران بزرگ تضمین می‌کند. این مدل ده‌ها پیمانکار اصلی، فرعی و شرکت‌های واسطه‌ای را درگیر می‌کند و همین شبکه پیچیده باعث شده حذف پیمانکاران یا اجرای یکپارچه طرح ساماندهی، به‌لحاظ اقتصادی و سازمانی بسیار پرهزینه و دشوار باشد. قراردادهای تامین نیروی انسانی و مدل‌های پیمانکاری جاری، منافع گروه‌های متعددی را تأمین می‌کند؛ گروه‌هایی که طبعاً نسبت به هر تغییری که هزینه و تعهدات بلندمدت آن‌ها را افزایش دهد مقاومت دارند. از همین روست که حتی پس از مطرح شدن طرح حذف پیمانکاران در قوه قانون‌گذاری، هیچ اراده اجرایی مؤثری برای اصلاح ساختاری شکل نگرفته است. همچنان نمایندگان وعده حذف پیمانکاران را می‌دهند و همچنان آنچه به نتیجه نمی‌رسد، رویای حذف پیمانکاران در مناطق نفت وگاز است.

در کنار این مانع ساختاری، ابزارهای حقوقی کارگران نیز به‌شدت محدود است. مناطق ویژه اقتصادی از بسیاری از مقررات عمومی کار مستثنا شده‌اند و این استثناها عملاً امکان پیگیری حقوقی موثر را تضعیف کرده است. سازوکارهای شکایت در اداره کار یا وزارت کار، طولانی و پیچیده‌اند و از سوی دیگر عدم شفافیت در قراردادها و نبود نظارت واقعی بر عملکرد پیمانکاران، کارگران را عملاً در وضعیت بی‌دفاعی قرار داده است. در چنین بستری، حتی اگر کارگران بتوانند صدای خود را از طریق تجمع بلند کنند، این صدا فاقد تکیه‌گاه قانونی قدرتمندی است که بتواند مسیر تغییر را به روی آنان باز کند.

در این روند، خلاء وجود نهادهای صنفی کارگران که سازمان‌یابی واقعی را امکان‌پذیر کنند، مهم‌ترین علت ناکارآمدی تجمعات و عدم شکل‌گیری فشار مؤثر است. مسأله اینجاست که اگرچه کارگران پارس جنوبی دارای شبکه‌های ارتباطی وسیع در پیام‌رسان‌ها، و انجمن‌ها و کانون‌هایی با ظرفیت بسیج اولیه هستند، اما این تشکل‌ها به دلیل محدودیت‌های ساختاری و امنیتی، توان تبدیل این انرژی اعتراضی به کنش پایدار و منظم را ندارند. فعالیت آن‌ها در چارچوب قوانین و مقررات ناظر محدود است و با مشکل نمایندگی واقعی مواجه‌اند، و از همه مهم‌تر نمی‌توانند استراتژی فشار چندلایه از اعتصاب هدفمند تا پیگیری حقوقی را تدوین کنند.

ساختار اقماری کار در پارس جنوبی نیز عملاً مانع بزرگی برای شکل‌گیری سازماندهی پایدار است. این پراکندگی کارگران و شیفت‌بندی فعالیت‌های آنان باعث می‌شود امکان برگزاری نشست‌های منظم، آموزش صنفی، برنامه‌ریزی مشترک و مدیریت جنبش به‌صورت مداوم وجود نداشته باشد. به این ترتیب، بسیاری از اعتراضات موجی و واکنشی‌اند: از یک نارضایتی گسترده شروع می‌شوند و در یک تجمع بزرگ خود را نشان می‌دهند، اما به دلیل نبود زیرساخت سازمانی، امکان مقاومت بیش از این را ندارند. این چرخه ناپایدار اجازه نمی‌دهد انرژی اعتراضی به قدرت چانه‌زنی تبدیل شود.

در چنین فضایی، هر تجمع اگر از نظر تعداد قابل توجه باشد، در بهترین حالت تبدیل به یک «اعتراض مدیریت شده» می‌شود؛ اعتراضی که ساختار مدیریتی پارس جنوبی قادر است آن را تحمل کند، زیرا فاقد پیامد توقف تولید، اعتصاب هماهنگ یا تهدید واقعی به اخلال در روند پروژه‌هاست. تا زمانی که اعتراضات در همین قالب باقی بمانند، ساختار نه احساس خطر می‌کند و نه به اصلاح وضع موجود تن می‌دهد.

بنابراین علت اینکه سال‌هاست تجمعات کارگران پیمانکاری پارس جنوبی برگزار می‌شود اما هیچ‌یک از مطالبات کلیدی آنان_از ساماندهی گرفته تا اصلاح طبقه‌بندی مشاغل_به نتیجه نرسیده، نه حاصل بی‌تفاوتی سطحی مدیران بلکه نتیجه طبیعی ترکیب مقاومت ساختاری، ضعف حقوقی و ناتوانی کارگران در امر سازمان‌یابی است. این سه ضلع، مثل سدی کهنه اما سخت، میان کارگران و اهداف‌شان ایستاده‌اند.

در چنین شرایطی و در غیاب یک مدل جدید سازمان‌یابی، مدلی مستقل، پایدار، چندساحتی و قادر به تولید فشار مؤثر، چرخه اعتراضات بزرگ اما کم‌اثر، وعده‌های تکراری و ساختاری که همچنان در برابر تغییر مقاومت می‌کند، احتمالاً ادامه خواهد داشت.

اینجا را هم نگاه کنید

پایان تابستان زیر بار فشار معیشت و فعال‌سازی «مکانیسم ماشه»

مروری بر مهمترین اعتراضات کارگری در شهریور ماه ۱۴۰۴: پایان تابستان زیر بار فشار معیشت و فعال‌سازی «مکانیسم ماشه»

تارنمای داوطلب: در آخرین ماه تابستان و همزمان با تلاش کشورهای غربی برای بازگشت تحریم‌های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.