تارنمای داوطلب: بر اساس برآوردهای سازمان بینالمللی کار، سالانه بیش از 2.9 میلیون نفر در سراسر جهان در اثر حوادث و بیماریهای ناشی از کار جان خود را از دست میدهند و حدود 374 میلیون حادثه غیرمرگبار شغلی نیز ثبت میشود. این آمار بهروشنی نشان میدهد که محیط کار، بهویژه در کشورهای در حال توسعه، همچنان یکی از پرخطرترین عرصههای زندگی شغلی است. علاوه بر خسارات انسانی، هزینههای اقتصادی ناشی از این حوادث نیز سنگین است؛ برآورد میشود که مجموع زیانهای ناشی از حوادث و بیماریهای شغلی معادل 4 درصد تولید ناخالص جهانی را تشکیل میدهد. در ایران نیز، طبق گزارشهای رسمی وزارت کار، سالانه بیش از 13 هزار حادثه شغلی ثبت میشود که بخش قابل توجهی از آنها در صنایع ساختمانی، معادن و کارگاههای کوچک رخ میدهد. کارشناسان اما معتقدند آمار واقعی بهمراتب بالاتر از ارقام اعلامشده است، چراکه بخش زیادی از کارگاههای غیررسمی و فاقد بیمه، عملا از سیستم ثبت حوادث خارجاند.
افزایش شمار قربانیان کار و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی آن، سبب شده تا نهادهای بینالمللی، بهویژه سازمان بینالمللی کار، در یک دهه گذشته ابتکارهای تازهای برای کاهش مرگومیر و آسیبهای شغلی طراحی کنند. یکی از مهمترین این اقدامات، راهاندازی کارزار جهانی «چشمانداز صفر حوادث کار»» (Vision Zero) در سال 2015 است. این پویش که زیرمجموعه برنامه «ایمنی و سلامت برای هم (Safety + Health for All) به شمار میرود، هدف خود را «به صفر رساندن حوادث قابل پیشگیری» در محیطهای کاری تعیین کرده است. تمرکز این ابتکار بیشتر بر کشورهایی با درآمد پایین و متوسط است که در زنجیرههای جهانی تأمین فعالیت میکنند و معمولاً از استانداردهای ایمنی پایینتری برخوردارند. بنگلادش، اتیوپی، ویتنام و مکزیک از جمله کشورهایی هستند که با حمایت مالی کشورهای گروه هفت (G7) و پشتیبانی سیاسی گروه بیست (G20)، اجرای این برنامه را آغاز کردهاند.
در ایران نیز، از شهریورماه امسال، وزارت کار و سازمان تأمین اجتماعی با همکاری چند نهاد دیگر، پویشی با عنوان «چشمانداز صفر» را در آستانه سالگرد حادثه انفجار و نشت گاز در معدن «معدنجوی طبس» آغاز کردهاند. هدف از این برنامه، به گفته برگزارکنندگان، تبدیل ایدهی «صفر حادثه شغلی» به یک مطالبه عمومی است. افزایش بازرسی از کارگاهها، بهروزرسانی آموزشهای ایمنی برای کارگران و کارفرمایان، و فعالیتهای فرهنگی و رسانهای برای ارتقای فرهنگ ایمنی، بخشهایی از این طرح به شمار میرود. با این حال، به نظر میرسد مسیر اجرای این پویش در ایران با چالشها و موانع قابل توجهی مواجه است؛ از کمبود نیرو و امکانات در حوزه بازرسی گرفته تا ضعف در آموزش، فقدان آمار شفاف، و پایین بودن سطح آگاهی کارفرمایان نسبت به هزینههای واقعی حوادث کار.
اهداف پویش چشمانداز صفر در سطح بینالمللی
سازمان بینالمللی کار از ابتدای راهاندازی پویش چشمانداز صفر، سه هدف کلی را برای کاهش حوادث کار و یا به تعبیری به صفر رساندن آن تبیین کرد:
– کاهش قابلتوجه و سیستماتیک مرگها، صدمات جدی و بیماریهای شغلی با تمرکز بر پیشگیری ساختاری، نه تنها گزارش عددی
– تقویت ظرفیت نهادهای دولتی (بازرسیها، قوانین، نظامهای تأمین اجتماعی/بیمه حوادث شغلی) و توانمندسازی کارفرمایان و نمایندگان کارگران
– ورود به زنجیرههای تأمین (نساجی، کشاورزی، ساختوساز، نفت/گاز) و همکاری با شرکتهای بینالمللی برای اصلاح روندهای خطرآفرین
بررسی روند برگزاری این پویش در کشورهای میانمار، اتیوپی، ماداگاسکار، بنگلادش که سازمان بینالمللی کار از طریق صندوق Vision Zero به آنها بودجهای اختصاص داده، به تقویت بازرسیها، آموزشها و همکاری با زنجیره تأمین انجامیده است. این پروژهها غالباً متمرکز بر بخشهای پرخطر (پارچه/نساجی، کشاورزی، ساختوساز) بودند.
اما آیا شواهد قاطعی وجود دارد که پویش «چشمانداز صفر» منجر به کاهش آمار حوادث در کشورها شده باشد؟
به عنوان نمونه، پس از فاجعه راناپلازا1 (2013) در بنگلادش، سازوکارهای چندجانبه Accord و Alliance و نهادهای دولتی و بینالمللی، بازرسیهای گسترده، برنامه اصلاحی و سرمایهگذاری در ایمنی را به اجرا گذاشتند؛ دهها هزار بازرسی و صدها هزار مورد اصلاح انجام شد و گزارشها نشان میدهد هرچند هنوز چالشها پابرجاست و این اقدام، پروژهای بینالمللی و مبتنی بر فشار برندها و ناظران بوده اما بخشهایی از صنعت پوشاک بنگلادش وضعیتِ ساختاری و ایمنی آن بهطور قابلتوجهی بهبود یافتهاند. این نمونه نشانگرِ امکانِ کاهش رخدادهای مرگبار به کمک یک مجموعه قویِ بازرسی و اصلاح ساختاری است، اما لزوماً نشانگر کاهش آمار ملی همه حوادث شغلی در همه بخشها نیست.
در نمونه دیگری، مطالعات موردی صنعتی (مثلاً کارخانجات آلومینیوم در نیوزیلند) نشان میدهد که پیادهسازی مدل به «صفر رساندن حوادث کار» در سطح شرکتها ــ با تعهد مدیریتی، آموزش عملی، یادگیری از رخدادها و تغییر فرهنگ ایمنی ــ میتواند منجر به کاهش چشمگیر صدمات شغلی شود. این موارد هم اغلب موفقیت در سطحِ واحد یا صنعت خاص را نشان میدهد و نه الزاماً معجزه یک سیاست ملی واحد.
مطالعه موردی این روندها نشان میدهد، «پویش» وقتی اثر واقعی و قابلاعتبار دارد که با نهادسازی (قوانین الزامآور، بودجهریزی هدفمند، بازرسی مستقل، دادهمحوری و مکانیسمهای پاسخگویی) همراه شود و به اجرای کمپینهای صرفا تبلیغاتی و رسانهای که الزاما تغییر ساختاری ایجاد نمیکنند، منتهی نشود.
ارزیابی روند اجرای پویش چشمانداز صفر در ایران
اطلاعاتی مبنی بر دریافت مستقیم کمک مالی از سوی ایران برای پروژه «چشمانداز صفر» از سازمان بینالمللی کار (ILO) در دسترس نیست. این پروژه که با هدف کاهش حوادث، بیماریها و مرگومیرهای ناشی از کار در زنجیرههای تأمین جهانی راهاندازی شده است، عمدتاً در کشورهای با درآمد پایین و متوسط اجرا میشود. کشورهایی مانند مکزیک، اتیوپی، ویتنام و کشورهای آمریکای مرکزی از جمله مشارکتکنندگان فعال در این پروژه بودهاند که برای اجرای این پویش از ILO بودجه دریافت کردهاند.
در ایران اما با وجود آمار بالای حوادث کار و نقص سیاستگذاریها در این حوزه، انجام اقدامات راهبردی برای به حداقل رساندن حوادث کار با مشکلات عمدهای مواجه است و عمدتا در سطح تبلیغات و آگاهیرسانی مطبوعاتی و رسانهای محدود میماند. از جمله این مشکلات عبارتند از؛
– کمبود منابع مالی برای انجام اقدامات راهبردی و محدودیت در دریافت کمک از نهادهای بینالمللی: تحریمهای بینالمللی، محدودیتهای مالی و اولویتهای داخلی کشور از جمله دلایل کمبود بودجه مناسب برای اجرا اینگونه پروژههاست. عدم دسترسی به فاند خارجی اغلب منجر به این میشود که پروژههای ملی «چشمانداز صفر» محدود به اقدامات تبلیغاتی و فرهنگسازی شده و کمتر به سطح عملیاتی، قانونگذاری و کاهش واقعی حوادث کار برسند.
– تعداد کم بازرسان و ضعفه نظارتی: همچنین تعداد کم بازرسان و ضعف در تقویت فنی و معیشتی آنها؛ این یکی از مهمترین پاشنههای آشیل به نتیجه رساندن چنین کارزارهایی است.
نبود یک سند راهبردی ملیِ لازمالاجرا: عدم تدوین چنین سندی باعث مسئولیتگریزی کارفرمایان و اقدامات جزیرهای شده است.
– ضعفِ یکپارچهسازی دادهها و ثبت حوادث شغلی: تعدد نهادهای متولی گزارش و ثبت حوادث کار، عدم طبقهبندی و پایش این دادهها، مانع برنامهریزی هدفمند شده است.
– آموزشِ تئوریکِ غیرعملی: آموزشهای HSE اغلب نظری و حفظیاند، نه مهارتی و شبیهسازیشده.
– مشکلات بازار تجهیزات و تعارض منافع: انحصار یا کیفیت پایین برخی تجهیزات وارداتی؛ ضعف در کنترل استانداردها.
– ضعف در مشارکت وزارت بهداشت، وزارت صمت و دیگر نهادها: ایمنی و بهداشت شغلی فرابخشی است و نداشتن همکاری بینبخشی، کار را غیرموثر میکند.
با این حال، مطالعات «داوطلب» حاکی از آن است که با وجود نقاط ضعف و موانع عمدهای که وجود دارد، وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی دارای ظرفیتهایی است که به نتیجه رساندن اقدامات راهبردی را ممکن میکند. از جمله برخورداری از شبکه بازرسی سراسری و امکانات رسانهای برای فرهنگسازی در این حوزه.
انحصار بازرسی کار در وزارت کار با وجود نقدهایی که به آن وارد است، بیانگر آن است که این وزارتخانه از ظرفیتهای قانونی برای تدوین آییننامه و مقررات سختگیرانه برای کاهش حوادث کار برخوردار است و پتانسیل بنیادی برای اجرای سیاستهای اصلاحی در کوتاهمدت وجود دارد.
در عین حال باید توجه داشت که اگر پویش محدود به اطلاعرسانی و برگزاری همایشهای نمادین شود، اثربخشی پایین خواهد بود. آمارهای روزانه حوادث نشان میدهد تغییر ساختاری رخ نداده است و دلیل اصلی همان فقدان بازرسیهای کافی، نهادسازی و پیگرد قانونی است. بنابراین، استفاده از ظرفیت و امکانات رسانهای نیز تنها در صورتی به نتیجه مطلوب خواهد انجامید که سایر متغیرهای پیشبینی شده برای کاهش حوادث کار در سطح ملی، کارویژه خود را انجام دهند.
آیا ایران میتواند به نتیجه برسد؟
پاسخ مثبت است ولی مشروط:
قبل از هر چیز باید بدانیم که وضعیت ایمنی و سلامت شغلی در ایران نگرانکننده است. بر اساس گزارشها، در سال 1403، حدود 6300 مورد حادثه کار در کشور ثبت شده که از این تعداد، 693 مورد منجر به فوت کارگران شده است. این آمار نشاندهنده ضرورت اصلاحات جدی در قوانین و سیاستهای ایمنی و سلامت شغلی است.
اگر وزارت کار از «کمپین نمادین» عبور کند و پویش را به نهادسازی الزامآور، تقویت بازرسی، یکپارچهسازی داده، همکاری بینبخشی و برنامههای پایلوت با اهداف قابلسنجش تبدیل کند _ همراه با شفافیت و فشار اجتماعی/رسانهای _ میتواند موفقیت قابللمسی بهدست آورد. تجربههای بینالمللی (نمونههای موفق شرکتی و برنامههای بینالمللی مثل Vision Zero Fund و تجربه بنگلادش در صنعت پوشاک) نشان میدهد که صرف شعار کافی نیست؛ ترکیب «تعهد رهبری، منابع قابلتوجه، نظارت مستقل و مشارکت کارگران و کارفرمایان در پویش» عنصر کلیدی موفقیت است
در این مسیر شاخصهایی چون؛
– مرگهای ناشی از حوادث کار (سالانه، تفکیک صنعتی)
– نرخ صدمات جدی (درصد تغییر سالانه)
– تعداد بازرسیها و نسبت رفع نقصها
– مدت زمان متوسط رفع نواقص پس از بازرسی
– پوشش بیمه حوادث شغلی (درصد شاغلان زیر حفاظت)
– گزارشهای کارگری/شکایات حلشده و زمان پاسخگویی
باید به صورت مرتب ارزیابی و پایش شوند و تهیه و تصویب یک راهبرد ملی جامع ایمنی و بهداشت شغلی که لازمالاجرا باشد، تقویت فوری ظرفیت بازرسیها، یکپارچهسازی سامانههای داده و استقرار پایش ملی، پایلوتهای منطقهای/صنعتی با اهداف قابلاندازهگیری، شفافیت و تقویت مکانیزم پاسخگویی از طریق انتشار گزارشهای بازرسی و پیگیری عمومی شکایات کارگران؛ ایجاد سازوکارهای مستقل حل اختلاف و شکایت، آموزش عملی و شبیهسازی صحنههای حادثه برای کسب مهارت عملی و الزام قانونی برای رعایت استانداردهای پایه و مشوقهای مالی/مالیاتی برای اصلاح ایمنی و افزایش بیمه/تأمین اجتماعی پوشش حوادث باید در دستور کار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی قرار گیرد.
1 ۲۳ آوریل سال ۲۰۱۳، خبری مبنی بر ریزش ساختمان راناپلازا در «داکا» پایتخت بنگلادش منتشر شد. در این حادثه، ۱۱۳۸ نفر جان خود را از دست داده و بیش از ۲هزار نفر زخمی شدند. جستجو برای نجات احتمالی کارگران از زیر آوار و بیرون کشیدن اجساد تا یک ماه به طول انجامید. نیمی از قربانیان زنان کارگری بودند که فرزندانشان نیز در طول روز در همان ساختمان نگهداری میشدند.
داوطلب وبسایت داوطلب