تارنمای داوطلب: مهرماه ۱۴۰۴ برای جامعهی ایران ماهی پراضطراب بود. در میانهی بحران اقتصادی مزمن و فقر گسترده، کشورهای اروپایی اعلام کردند مکانیسم ماشه علیه جمهوری اسلامی را فعال کردهاند؛ تصمیمی در شورای امنیت سازمان ملل نیز رای آورد و معنای سادهاش بازگشت خودکار تحریمهای لغوشده در برجام است. این خبر تاثیر خود را بر بازار ارز، بورس و کالاهای اساسی گذاشت و انتظارات تورمی را دوباره شعلهور کرد. در همان روزها نرخ دلار به بیش از ۱۱۸ هزار تومان هم رسید، شاخص بورس سقوط کرد و قیمت کالاهای ضروری از نان تا دارو افزایش یافت.
همه اینها در حالی رخ داد که تا پیش از اعلام رسمی اجرای مکانیسم ماشه نیز اقتصاد ایران در وضعیتی شکننده قرار داشت و رشد اقتصادی نزدیک به صفر، تورم بالای ۴۵ درصد، کاهش شدید قدرت خرید و تعطیلی گسترده واحدهای تولیدی، تصویری از یک جامعهی خسته و بیپناه را شکل داده بود.
گزارشها حاکی از آن است که بیش از نیمی از واحدهای صنعتی کوچک و متوسط کشور تعطیل یا نیمهفعالاند؛ در استانهای زنجان و اصفهان این رقم به ترتیب ۴۸ و ۴۷ درصد گزارش شده است.
بیش از ۵۳ درصد تعطیلیها ناشی از کمبود نقدینگی است و حدود یکپنجم نیز به نبود تقاضای مصرفکننده بازمیگردد.
در همین حال، دولت طی ماه گذشته شش میلیون نفر را از فهرست یارانهبگیران حذف کرد تا کسری بودجه را جبران کند. نتیجه آن شد که باز هم میلیونها خانواده در خط فقر مطلق فرو رفتهاند.
بر اساس دادههای رسمی، تورم نقطهبهنقطه در شهریور به ۴۵.۳ درصد رسید و در مهر احتمالاً از مرز ۴۸ درصد نیز عبور کرده است. سهم مواد غذایی از حداقل حقوق کارگران به ۶۳ درصد رسیده، یعنی تقریباً دوسوم درآمد صرف خوراکیهای پایه میشود. در همین حال، قیمت نان و غلات در یکسال گذشته ۹۴ درصد، و حبوبات و سبزیجات ۶۵ درصد افزایش یافتهاند.
افزایش هزینهی خوراک به معنای عقبنشینی خانوادهها از دیگر نیازهای حیاتی است: آموزش، درمان و مسکن.
طبق گزارش رسمی، در سال گذشته بیش از یکمیلیون دانشآموز به دلیل ناتوانی مالی از تحصیل بازماندهاند و امسال با حذف یارانهها و رشد کرایهها، این عدد در آستانهی دو برابر شدن است.
در چنین شرایطی، مهرماه شاهد برگزاری دستکم ۱۰۶ اعتراض کارگری و صنفی در ۴۶ شهر کشور بوده است. دامنهی این اعتراضها از صنایع نفت و گاز تا بیمارستانها، از مدارس تا کارخانهها و از نانواییها تا شهرداریها گسترده بود.
گروههای اصلی معترض شامل این بخشها بودند:
بازنشستگان مخابرات، تأمین اجتماعی، فولاد و نفت: با مطالبه پرداخت حقوقهای معوق و همسانسازی و پرداخت معوقات همسانسازی که بیش از ۷ ماه به طول انجامیده است.
کارگران نفت، گاز و پتروشیمی در مناطق پارس جنوبی عسلویه، بهرگان و فلات قاره که به قراردادهای ناعادلانه و بیثباتی شغلی معترض هستند.
نانوایان که همچنان نسبت به کمبود و گرانی آرد و تأخیر در پرداخت یارانهها معترضند.
فرهنگیان و داوطلبان استخدام آموزش و پرورش که با تجمع شبانهروزی و متوالی در برابر وزارتخانه، خواهان امنیت شغلی و حذف گزینشهای ایدئولوژیک و رانتی برای استخدام هستند.
پرستاران و کادر درمان همچنان اجرای قانون تعرفهگذاری و پرداخت معوقات مزدی را طلب میکنند.
کارگران کارخانهها مانند فولاد اهواز، ایران پوپلین، موتوژن و پالایشگاه ۶۰ هزار بشکه ای نفت ستاره در اعتراض به بیکاری، خصوصیسازی و دستمزدهای معوق اعتراضات گستردهای را ترتیب دادند.
رانندگان و کارکنان شهرداریها بهویژه رانندگان استیجاری در بخش حملونقل شهری که حقوق معوق چند ماهه خود را طلب میکنند.
تکرار و تداوم اعتراضها از سوی گروههای بازنشسته و شاغل، بیانگر شکلگیری نوعی همزمانی مطالبات صنفی و معیشتی است که به شبکهای از نارضایتی تبدیل شده است.
کانونهای اصلی اعتراضات مهرماه
در مهرماه، اعتراضات کارگری و صنفی در کشور حول سه محور اصلی متمرکز شد که هر کدام به دلایل ساختاری و معیشتی، بیشترین تعداد و گستردگی تجمعات را به خود اختصاص دادند. این سه کانون شامل بازنشستگان تأمین اجتماعی و صنایع بزرگ همچون نفت، فولاد و مخابرات، کارگران رسمی و پیمانی نفت و گاز و داوطلبان استخدام آموزش و پرورش و فرهنگیان بودند. آنچه این گروهها را برجسته میکند، نه فقط تعداد شرکتکنندگان، بلکه انسجام نسبی و تداوم مطالبات آنهاست که توانسته توجه عمومی و رسانهای را جلب کند.
این سه محور، هر یک نمایندهی بخش مهمی از نیروی کار و بازنشستگان کشور هستند و اعتراضاتشان نشاندهندهی نقاط ضعف سیستمهای پرداخت، استخدام و تأمین اجتماعی است. بررسی این کانونها به ما کمک میکند تا دلایل گستردگی اعتراضات، ماهیت مطالبات و ظرفیت تأثیرگذاری آنها بر سیاستهای اقتصادی و اجتماعی کشور را بهتر درک کنیم.
بازنشستگان (تأمین اجتماعی، فولاد، مخابرات و نفت)
بازنشستگان در مهرماه پرتکرارترین و منسجمترین گروه اعتراضی بودند. تجمعات مداوم در شهرهای مختلف از اهواز تا تبریز، اصفهان، شیراز و تهران نشان میدهد که این قشر به یک نیروی اجتماعی تأثیرگذار در سپهر عمومی تبدیل شده است. مطالبات اصلی آنها شامل افزایش مستمری متناسب با تورم، اجرای همسانسازی حقوق، پرداخت بهموقع مستمریها و بهبود وضعیت بیمه درمانی است. ریشه گستردگی اعتراضات بازنشستگان در تنوع صنفی این گروه است: از معلمان بازنشسته گرفته تا کارگران صنایع نفت، فولاد و مخابرات، همگی در وضعیت معیشتی مشابهی به سر میبرند. این پیوند میان صنوف گوناگون باعث شده اعتراضات بازنشستگان، شکلی سراسری و با هماهنگی نسبی پیدا کند و به شاخصترین جنبش صنفی ماهها و شاید سالهای اخیر تبدیل شود.
کارگران رسمی و پیمانی صنعت نفت و گاز (پارس جنوبی، فلات قاره، بهرگان، ستاره خلیج فارس)
اعتراضات گستردهی کارگران در حوزههای نفتی عسلویه، بهرگان و فلات قاره از دیگر کانونهای پرحرارت مهرماه بود. حضور همزمان کارگران رسمی، پیمانی و ارکان ثالث نشان میدهد که شکافهای مزدی و بیعدالتی در پرداختها به نقطهی انفجار رسیده است. خواستههای اصلی آنان شامل اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، افزایش حقوق متناسب با تورم و حذف مالیاتهای سنگین بر حقوق، حذف پیمانکاران واسطه و بهبود شرایط حقوقی و زیستی در مناطق عملیاتی است. اهمیت این اعتراضات در آن است که مستقیماً بخش حیاتی اقتصاد کشور را هدف گرفتهاند. در مقایسه با سایر بخشها، کارگران نفت و گاز از قدرت چانهزنی بالاتری برخوردارند و هرگونه اختلال در تولید یا انتقال انرژی میتواند پیامدهای اقتصادی فوری داشته باشد؛ به همین دلیل واکنش حکومت به این اعتراضات همزمان محتاطانه و امنیتی بوده است.
داوطلبان استخدام آموزش و پرورش و فرهنگیان شاغل
گروه سوم، داوطلبان استخدام آموزشوپرورش و معلمان شاغلاند که در مهرماه چندین تجمع اعتراضی در تهران و سایر استانها برگزار کردند. در یکی از این تجمعها، نیروهای گارد ویژه با خشونت به تجمعکنندگان یورش بردند و تلفنهای آنان را ضبط کردند. مطالبات اصلی این گروه شامل استخدام رسمی، حذف تبعیض در جذب نیرو، پرداخت حقوق معوقه و امنیت شغلی برای نیروهای نهضتی و حقالتدریسی است. گستردگی اعتراضات این بخش بهویژه در ماه مهر، بهدلیل همزمانی با آغاز سال تحصیلی و ناکامی دولت در اجرای وعدههای جذب نیروست. در کنار آن، پیوند این گروه با معلمان معترض و شبکههای صنفی فرهنگیان، باعث شده اعتراضشان نهفقط صنفی، بلکه رنگی از اعتراض مدنی و ضد تبعیض به خود بگیرد.
برخورد با فعالان کارگری و صنفی
در کنار گسترش اعتراضات صنفی، مهرماه ۱۴۰۴، شاهد تشدید برخوردهای امنیتی با فعالان کارگری و مدنی نیز بود؛ رخدادهایی که نشان میدهد دولت بهجای گفتوگو و پاسخگویی، همچنان مسیر ارعاب و تهدید را برمیگزیند.
– در تهران، نیروهای امنیتی به منزل ژاله روحزاد، معلم و فعال کارگری، و همسرش اسماعیل گرامی یورش برده و تمامی وسایل الکترونیکی آنان را ضبط کردند. مأموران هیچ توضیحی درباره علت این اقدام ارائه نکردند. این دومین بار در چند ماه اخیر است که خانه این دو فعال هدف حمله قرار میگیرد.
– در اهواز، محمدزمان کامروا، از فعالان بازنشسته، بازداشت و به اطلاعات سپاه منتقل شد. او پیشتر نیز بازداشت و در سال جاری به دو سال حبس محکوم شده بود. کامروا در روز ۲۹ مهر با وثیقه یک میلیارد تومانی آزاد شد.
– در گیلان، پس از تجمع گروهی از مطالبهگران کف خیابان که عمدتا بازنشسته بودند، نیروهای انتظامی با حمله به تجمعکنندگان بلندگو را ضبط و یکی از حاضران را بازداشت کردند. فرد بازداشتشده ساعتی بعد آزاد شد.
– در تهران، مرکز فعالیت جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در پاسگاه نعمتآباد پلمب و حسین میربهاری، از فعالان این حوزه، بازداشت شد. برای آزادی او وثیقهای به مبلغ ۵ میلیارد تومان تعیین شده است.
– در روز ۱۶ مهر، تجمع داوطلبان استخدام آموزش و پرورش در مقابل وزارتخانه با حمله نیروهای گارد ویژه مواجه شد؛ تلفنهای همراه معترضان ضبط و پس از پاککردن تصاویر، آنان با تهدید مجبور به ترک محل شدند.
– در روز ۲۵ مهر نیز نیروهای امنیتی به منزل جهانگیر رستمی، فعال کارگری در هرسین، یورش بردند و او را با خشونت بازداشت کردند. بنابر گزارشهای اتحادیه آزاد کارگران، او به تهران و زندان اوین منتقل شده است.
این سلسله از بازداشتها و حملات امنیتی نشان میدهد که حکومت، در کنار بحران اقتصادی و تحریمهای خارجی، از درون نیز با بحران مشروعیت اجتماعی و گسترش مقاومت مدنی روبهرو است.
اعتراضات معیشتی و صنفی، اگرچه پراکنده، اما در پیوندی فزاینده با هم و با حضور چهرههای شناختهشدهی کارگری، به نقطهای رسیدهاند که سرکوب نیز توان مهار کامل آن را ندارد.
جمعبندی
فعال شدن مکانیسم ماشه به معنای بازگشت تحریمهای نفتی، بانکی و بیمهای است؛ سه حوزهای که مستقیمترین اثر را بر زندگی مردم دارند. تحریم نفتی باعث کاهش صادرات و در نتیجه افت درآمد ارزی دولت میشود؛ همین امر فشار مضاعفی بر بودجه عمومی و پرداخت دستمزدها وارد میکند. از سوی دیگر، تحریم بانکی مبادلات مالی را فلج کرده و هزینه واردات دارو، مواد غذایی و تجهیزات صنعتی را به شدت بالا میبرد و تحریم بیمه و حملونقل نیز زنجیره تأمین را مختل میکند و به افزایش بیشتر قیمت کالاهای مصرفی میانجامد.
در نتیجه، بازگشت تحریمها نهفقط سیاست خارجی که سفره مردم را مستقیماً نشانه گرفته است. افزایش ناگهانی قیمت دلار در مهرماه، پیشدرآمدی از همین وضعیت بود: رشد قیمت نان، لبنیات، دارو و کرایه حملونقل در عرض چند هفته.
این روند نشاندهنده آن است که فعال شدن مکانیسم ماشه صرفاً یک رویداد دیپلماتیک نیست؛ بلکه به شکلی مستقیم آثار خود را بر زندگی روزمرهی مردم باقی میگذارد. برای کارگری که با حداقل حقوق ۱۱ میلیون تومانی زندگی میکند، هر جهش ارزی به معنای حذف یک وعده غذا یا داروست. برای بازنشستهای که مستمریاش زیر خط فقر است، بازگشت تحریمها یعنی افزایش قیمت دارو، اجارهخانه و حتی بلیت اتوبوس. این فشار اقتصادی همان چیزی است که در کف خیابان خود را در قالب تجمع، اعتصاب و نافرمانی مدنی نشان میدهد.
شعارهایی مانند «کارگر، معلم، پرستار – اتحاد اتحاد» یا «زندگی، معیشت، حق مسلم ماست» نشان میدهد که مرز میان سیاست خارجی و نارضایتی اجتماعی از میان رفته است. در این میان، دولت برای جبران کسری بودجه، احتمالاً به سیاستهای ریاضتی جدید و افزایش مالیاتها متوسل خواهد شد. امری که فشار بیشتری بر طبقات فرودست وارد میکند. در این میان و در غیاب گفتوگوی اجتماعی و نبود تشکلهای مستقل کارگری، اعتراضات مهرماه میتواند پیشدرآمد دورهای جدید از ناآرامیهای صنفی و مدنی باشد؛ دورهای که در آن سیاست، اقتصاد و معیشت در یک میدان واحد به هم گره خوردهاند.
با این توضیحات مهمترین اعتراضات کارگری و صنفی برگزار شده در مهر ماه ۱۴۰۴ را مرور خواهیم کرد. با ذکر این نکته که ممکن است بدلیل محدودیتهای ناشی از اطلاعرسانی و پوشش ناقص اعتراضات کارگری در یک ماه گذشته، بسیاری از موارد در لیست قرار نگرفته باشند.