تارنمای داوطلب: از ابتدای خرداد ماه امسال، موج تازهای از اعتراضات کامیونداران و رانندگان حمل و نقل جادهای به راه افتاد. این اعتراض که در قالب «اعتصاب» به شکل عدم بارگیری کالاها و محمولههای سفارشی بروز کرد، با فراخوان اتحادیهای موسوم به اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر کشور از نخستین روز خرداد ماه آغاز شد و گرچه مقرر شد که تا ۱۰ خرداد ماه به صورت مستمر در جریان باشد اما به شنیدهها حاکی از آن است که با گذشت ۱۰ روز کم وبیش ادامه دارد. رانندگان باربری به کرایههای پایین، نرخ بالای حق بیمه، نرخ سوخت، هزینهی بالای لوازم یدکی و عدم ایمنی جادهها معترضند. تا اینجای کار دولت از یک سو از تصمیم خود برای سه نرخی کردن نرخ گازوئیل عقبنشینی کرده، وعده افزایش کرایه بار و اصلاح وضعیت بیمه رانندگان را داده و از سوی دیگر با بهرهگیری از ابزار سرکوب همچون تهدید، ارعاب و بازداشت برخی رانندگان معترض تلاش کرده تا از گستردگی و شدت اعتراضات و تبعات حاصل از تداوم روی سیستم حمل و نقل جادهای بکاهد. اینکه چقدر در این زمینه موفق بوده به دلیل سانسور رسانههای داخلی، کمبود منابع موثق و سلطهی فراروایتهای خبری از روند اعتصاب، هنوز روشن نیست و در حال حاضر تنها میتوان با رجوع به برخی کانالهای تلگرامی و صفحات مجازی منتسب به رانندگان و گردانندگان اعتصاب از روند اعتراضات باخبر شد.
در همین راستا، کانال مجازی اتحادیه تشکلهای کامیونداران و رانندگان سراسر کشور1 به عنوان صادرکننده فراخوان اعتصاب سراسری کامیونداران، از نخستین روز شروع اعتصاب تاکنون، ۱۰ بیانیه از روند پیشرفت، چالشها و به طور کلی روند اعتصاب کامیونداران منتشر کرده است. تحلیل گفتمان این بیانیهها نهفقط بهمثابه یک تمرین زبانی یا نظری، بلکه بهعنوان ابزاری سیاسی-اجتماعی برای فهم لایههای پنهان قدرت، مقاومت و سازمانیابی در جامعهای مثل ایران اهمیت ویژه دارد. در چنین فضایی، گفتمانها صرفاً انتقالدهنده پیام نیستند؛ بلکه جهانبینی، ارزشها، دشمنان و اهداف را میسازند. همچنین در نبود اتحادیهها و نهادهای رسمی، گفتمان میتواند جایگزین ساختار شود. بر این اساس، بیانیهها انسجام ایجاد میکنند، هویت مشترک میسازند («رانندگان شریف»، «ما خانوادهایم») و شبکه عمل جمعی را شکل میدهند. در چنین شرایطی، تحلیل بیانیهها نشان میدهد چگونه جامعه مدنی «غیررسمی» و زیرزمینی، خودش را بازتولید و تقویت میکند.
بر همین اساس، «داوطلب» تلاش کرده با بررسی گفتمان حاکم بر بیانیههای منتشر شده به تحلیل سطوح مختلفی از اعتراض جمعی کامیونداران بپردازد. بررسیهای ما نشان میدهد که بیانیههای منتشرشده درباره اعتصاب سراسری رانندگان و کامیونداران ایران (خرداد ۱۴۰۴) را میتوان در چهار سطح زبان، ساختار، مضمون و خودجوش یا هدایتشده بودن مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد.
تحلیل زبانی
بیانیهها با استفاده گسترده از واژگانی چون: «عزت»، «اتحاد»، «فریاد»، «حقطلبی»، «پایداری»، «استقامت»، «خیزش»، «با شکوه»، «غیور»، «سرافراز» و… بهصورت کلی از زبانی بهره میبرند که احساسی و حماسی است.
در عین حال اغلب بیانیههای منتشر شده در بازه زمانی اول تا دهم خرداد ماه، ادبیات مقاومتی دارند، مشابه زبان بیانیههای تاریخی و اعتراضی در تاریخ معاصر ایران (خصوصاً کارگران، معلمان، یا اعتراضات دهه ۹۰) و کلیدواژههایی چون عدالت، کرامت، آزادی بازداشتشدگان، کرایه عادلانه، امنیت جانی، بیمه واقعی، مبارزه با وعدههای توخالی را به صورت هدفمند تکرار میکنند. گاهی نیز بهصورت شعارگونه نوشته شدهاند و قالب فراخوانی-خطابی دارند (مثلاً: «ما ایستادهایم»، «ما متحدیم»، «صدای ما خاموششدنی نیست»، «به ما بپیوندید»). گرچه استفاده از زبان ساده، روان، و قابلدرک برای مخاطب عام منجر به افزایش حس همبستگی میان اقشار مختلف میشود اما گاهی تکرارهای زیاد به مرز شعارزدگی نزدیک میشود و استفاده بیش از حد از واژههای کلیشهای ممکن است از تأثیرگذاری در مخاطب بیطرف بکاهد.
تحلیل ساختاری
این بیانیهها از نظر ساختار منسجم و هدفمند هستند. وقایع گذشته و وضعیت موجود را به تصویر میکشند و اطلاعای چون تعداد شهرها، اسامی استانها، نام مقامات، یا بازداشتشدگان را به صورت روزانه مستند میکنند. ضمن اینکه در پایان هر بیانیه، افراد بیشتری را به پیوستن به این حرکت جمعی و ادامه اعتراض تشویق میکنند. ساختار حرفهای و سازمانیافته نشاندهنده این است که بیانیهها صرفاً حاصل احساسات آنی یا فردی نیستند، بلکه با رویکرد تشکیلاتی و مرحلهبهمرحله تدوین شدهاند.
تحلیل مضمونی (محتوایی)
اعتراض به وضعیت اقتصادی و صنفی از جمله کرایه کم یا معوق، نبود قطعات، کمبود سوخت، بیمه ناکارآمد، اعتراض به سرکوب برخوردهای پلیسی، بازداشتها، ادعای حق قانونی برای اعتصاب و تجمع و دعوت به همبستگی صنفی و اجتماعی از جمله درخواست از نیسانداران، تاکسیرانان، اتوبوسداران، کارگران، معلمان و بازنشستگان برای پیوستن به صف معترضین از مضامین این بیانیههاست.
علاوه بر این، فراتر رفتن از صرف مطالبات صنفی؛ جنبش را به حرکت عدالتخواهانه و سراسری بین همه اقشار مطالبهگر پیوند میزند (بهویژه از بیانیه چهارم به بعد).
خودجوش یا هدایتشده؟
هنوز به طور دقیق نمیتوان به این پرسش پاسخ داد که اعتراضات اخیر کامیونداران خودجوش است یا از سوی گروههای خاصی هدایت میشود. مروری بر عناصر پیشتر گفته شده که به تحلیل زبانی، ساختاری ومحتوایی بیانیهها اشاره دارد اما تلفیقی از خودجوشی و هدایتشدگی اعتراضات را نشان میدهد. برای درک بهتر خودجوش بودن اعتراضات شاید بهتر باشد به زبان و لحن بهشدت صنفی که در بیانیهها از درون کامیونداران منتشر میشود، توجه کنیم. ضمن اینکه، بیانیهها به تدریج با رشد همبستگی توسعه یافتهاند (نیسانداران، اتوبوسداران، تاکسیداران) و واکنش روزبهروز به رویدادها و بازداشتها طبیعی و غیرتصنعی است.
اما شواهدی نیز از هدایت یا سازمانیافتگی حرفهای دیده میشود که قابل تامل است. از جمله، هماهنگی بینقص در روایت، سبک، قالب و ارجاعهای متعدد به «اتحادیه تشکلهای کامیونداران» که اگرچه نامی کلی و غیررسمی است، اما نشان از موجودیت مرکزی دارد. در عین حال، گسترش تدریجی شهرها با آمارهای منتشر شده (که نیازمند شبکه ارتباطی منسجم است) و ذکر دقیق مواضع مقامهای حکومتی و پاسخ رسانهای، نشان از شناخت رسانهای و سیاستی گردانندگان اعتصابات دارد.
بنابراین باید گفت که بیانیهها نه صرفاً خودجوشاند نه کاملاً هدایتشده از بیرون. آنها نماینده یک جنبش صنفی درونزا هستند که با بهرهگیری از تجربههای پیشین (کارگری، معلمی و …) توانستهاند با سازمانیافتگی نسبی، حرکت اعتراضی را تا اینجای کار مدیریت کنند. این سازماندهی احتمالاً از دل شبکههای صنفی و اجتماعی کامیونداران شکل گرفته اما نمیتوان انکار کرد که امکان بهرهبرداری از ظرفیتهای آن توسط احزاب، گروهها و جناحهای سیاسی و همچنین تشکلهای رسمی کامیونداران متناسب با اهداف و منافع هریک از این گروهها کماکان وجود دارد.
چرا در جوامعی مثل ایران تحلیل گفتمان بیانیههای اعتراضی اهمیت مضاعف دارد؟
در شرایطی که رسانهها بهصورت رسمی تنها یک روایت را بازتاب میدهند و یا با تیغ تیز سانسور از ارائه همان یک روایت نیز محروم میشوند، تحلیل گفتمانهای آلترناتیو (مثل بیانیههای اعتصابی) به ما اجازه میدهد روایتهای حذفشده را بازیابی کنیم.
در ایران، ریشهی اعتراضات اغلب توسط حکومتی که در صدد انکار هرگونه تعارض منافع میان خود و مردم (ملت) است، به «تحریک بیگانه»، «اشرار» یا «اخلالگر» تقلیل داده میشود. اما بیانیههایی مثل این« ما دیگر نمیخواهیم به این بیعدالتی تن بدهیم» یا «این صدای عدالتخواهی است، نه اغتشاش» نشان میدهد که این اعتراضات ریشه در زندگی واقعی، تبعیض مزمن، و آگاهی اجتماعی دارند. تحلیل گفتمان، این انکار را خنثی میکند.
علاوه بر اینها، در غیاب تشکلهای رسمی، تحلیل گفتمان کمک میکند، بازیگران واقعی صحنه اعتراض را بشناسیم (نه صرفاً لیدرهای نمایشی یا منصوب)، الگوهای شبکهسازی افقی و شیوههای کنش بیواسطه را درک کنیم و بفهمیم چه کسانی و چگونه اعتراض را شکل دادهاند.
ما با دنبالکردن تحولات زبانی، میتوانیم مسیر اعتراض را تحلیل و حتی پیشبینی کنیم که آیا اعتراضها رادیکالتر میشوند؟ آیا ائتلافهای جدیدی شکل میگیرند؟ و آیا در این میان ممکن است شکافهایی گسترش یابند یا فروبپاشند؟ این برای پژوهشگران، روزنامهنگاران، نهادهای حقوق بشری و حتی خود فعالان صنفی حیاتی است.
بررسیها به ما میگوید که در جامعهای مثل ایران که تشکلهای مستقل سرکوب میشوند و اعتراضات رسمی مجاز نیستند، بیانیههای اعتراضی، زبان زنده جامعه مدنی هستند.
تحلیل گفتمان آنها معادل کاوش در سازوکار مقاومت، هویتسازی، سازماندهی و مشروعیتبخشی در دل جامعه سرکوبشده است. به تعبیر فوکویی« آنجا که قدرت هست، مقاومت هم هست» و تحلیل گفتمان، ردپای این مقاومتها را آشکار میکند.
1 https://t.me/ettehadieiran