« نه جنگ می خوایم نه کشتار، رفاه می‌خوایم ماندگار »: واکاوی شعارهای سر داده شده در اعتراضات بازنشستگان!

تارنمای داوطلب: در جریان اعتراضات صنفی و کارگری، شعارها نقش روحیه‌بخشی و انگیزشی دارند. آن‌ها نه تنها ابزاری برای بیان خواسته‌ها و مطالبات هستند، بلکه عامل تقویت همبستگی و وحدت، جلب توجه رسانه‌ها، افشای فساد و ایجاد جو روانی و انگیزشی برای معترضان محسوب می‌شوند. به‌ویژه در شرایط پر مخاطره‌ای چون وضعیت ایران که در جریان تجمعات ممکن است معترضان با سرکوب و تهدیدهایی روبرو شوند، شعارهای حماسی و پرشور می‌تواند به آن‌ها انگیزه ادامه مبارزه و پایداری دهد. شعارهایی که بر آزادی، عدالت، و حقوق انسانی تأکید دارند، به معترضان یادآوری می‌کنند که آن‌ها برای حق خود می‌جنگند و این می‌تواند باعث افزایش پایداری و مقاومت آنها در برابر فشارها شود طیف وسیعی از شعارها را این روزها در اعتراضات بازنشستگان در ایران می‌شنویم. شعارها به‌ویژه در ترسیم مشکلات اقتصادی و معیشتی، مسئولیت‌پذیری دولت و تأمین اجتماعی را هدف قرار می‌دهند و نقش مهمی در تحرک این اعتراضات ایفا می‌کنند.

بررسی شعارهای سرداده شده توسط بازنشستگان به ویژه بازنشستگان تامین اجتماعی و بازنشستگان مخابرات در تجمعات اخیر، به وضوح نشان می‌دهد که آنها مطالبات خاصی را در چند سطح مختلف بیان می‌کنند. این شعارها بر پایه مسائل معیشتی، حقوق بازنشستگان، مشکلات اقتصادی و فساد و ناکارآمدی دولت استوار هستند و در چند سطح دسته‌بندی می‌شوند:

مطالبات اقتصادی و معیشتی
تورم و مشکلات اقتصادی: شعارهایی مانند “گرانی، تورم، بلای جان مردم” و “نان گران، دارو گران، در حسرت یک لقمه نان” نشان‌دهنده نگرانی‌های جدی بازنشستگان از وضعیت اقتصادی است. آنها به افزایش هزینه‌ها و عدم تناسب آن با مستمری‌های پایین اعتراض دارند.

مستمری‌های پایین و ناکافی: “دشمن بازنشسته، دولت ورشکسته” و ” نه جنگ می خوایم نه کشتار/ رفاه می‌خوایم ماندگار ” نشان می‌دهند که بازنشستگان از مستمری‌های خود راضی نیستند و با کنایه یه تصمیم‌گیری‌های سیاسی حکومت در عرصه بین‌المللی، خواهان توجه بیشتر به وضعیت رفاهی خود هستند.

کمبود منابع و فساد اقتصادی: شعارهایی مانند “نوبت ما که میشه، خزانه خالی میشه” و “کو مهار تورم، دروغ نگید به مردم” به مشکلات مالی دولت و دروغ‌گویی‌های احتمالی در مدیریت منابع اشاره دارند.

مطالبات حقوقی و قانونی
حق بازنشستگان: شعارهایی مانند “تا حق خود نگیریم، از پا نمی‌نشینیم” و “تامین اجتماعی از انحصار دولت آزاد باید گردد” نشان می‌دهند که بازنشستگان خواهان تحقق حقوق قانونی خود هستند و به انحصار و سوءمدیریت در بخش تأمین اجتماعی اعتراض دارند.

حقوق کارگران و معلمان: “معلم، کارگر زندانی آزاد باید گردد” به وضعیت حقوقی و اجتماعی معلمان و کارگران اشاره دارد و به این معناست که بازنشستگان خواهان برابری حقوقی و آزادی کارگران و معلمان مطالبه‌گر هستند.

پاسخگویی به مطالبات: “نه جنگ می‌خواهیم نه کشتار” و “در حسرت یک لقمه نان” نشان می‌دهند که این افراد خواهان صلح و رفاه برای عموم مردم هستند و از مسئولان درخواست دارند که به جای سیاست‌های جنگ‌افروزانه، به مسائل معیشتی توجه کنند.

اعتراض به فساد و ناکارآمدی دولت
فساد دولت و بی‌کفایتی مسئولان: “ننگ بر این زندگی، مرگ بر این زندگی” و “مرگ بر این مدیران” به شدت نارضایتی از عملکرد دولت و مدیران کشور را نشان می‌دهند. بازنشستگان به فساد، سوءمدیریت و ناکارآمدی مسئولان اعتراض دارند.

انحصار قدرت و منابع: شعارهایی مانند “تامین اجتماعی از انحصار دولت آزاد باید گردد” و “دولت ورشکسته” نشان‌دهنده اعتراض به انحصار قدرت و منابع در دست دولت است.

مطالبات اجتماعی و سیاسی
آزادی و دموکراسی: “جان فدا می‌کنیم در ره آزادگی” و “نابود باد بندگی” نشان می‌دهند که بازنشستگان خواهان آزادی، حقوق انسانی، و دموکراسی هستند و به سرکوب و نقض حقوق بشر اعتراض دارند.

تحول و تغییر در نظام حاکمیت: شعارهایی مانند “زنده باد زندگی” و “ننگ بر این زندگی” حاکی از خواسته‌های اجتماعی و سیاسی برای تغییر شرایط موجود و بهبود وضعیت عمومی جامعه است.

نهادهای مخاطب و هدف مطالبه‌گری

بازنشستگان در این شعارها به طور خاص و عمده برخی نهادها را هدف و مخاطب قرار داده‌اند. به این ترتیب، شعارهایی که به کلیدواژه‌های فساد، ناکارآمدی و کمبود منابع اشاره دارند، دولت و مقامات اجرایی را مسئول مشکلات اقتصادی و اجتماعی می‌دانند. همچنین در بسیاری از شعارها، به انحصار و مشکلات موجود در نهاد تأمین اجتماعی اشاره دارند و خواهان اصلاحات و عدالت در این حوزه هستند. از طرفی، با توجه به درخواست‌ها برای تغییرات قانونی و حقوقی در حوزه‌های کارگری و بازنشستگان، به طور غیرمستقیم «مجلس» به عنوان نهاد قانون‌گذاری در این شعارها مورد انتقاد قرار دارد. همچنین باید توجه داشت که شعارهایی که به ناکارآمدی و فساد مسئولان اشاره دارند، مستقیماً مسئولان ارشد کشور را هدف قرار داده است. از این تحلیل می‌توان نتیجه گرفت که اعتراضات بازنشستگان بیشتر معطوف به مسائل معیشتی، اقتصادی، حقوقی و اجتماعی است و به شدت بر فساد و ناکارآمدی نهادهای دولتی و اجرایی تأکید دارد.

اما آیا شعارهای سر داده شده، خواسته‌های همه بازنشستگان را منعکس می‌کنند؟

شعارهایی که از بازنشستگان در تجمعات و اعتراضاتشان منتشر می‌شود، نمایانگر خواسته‌ها و مشکلات مهمی هستند که بخش بزرگی از جامعه بازنشسته با آن‌ها دست و پنجه نرم می‌کند، اما این سوال که تا چه اندازه این شعارها منعکس‌کننده خواسته‌های واقعی همه بازنشستگان است، نیاز به بررسی دقیق‌تری دارد. برای پاسخ به این سوال باید چند نکته را در نظر بگیریم. نخست اینکه همه بازنشستگان به یک شکل با مشکلات مواجه نیستند. برخی ممکن است با مستمری‌های بالاتر و وضعیت اقتصادی بهتری زندگی کنند، در حالی که برخی دیگر همچون حداقل‌بگیران، با مستمری‌های پایین و مشکلات معیشتی شدید روبه‌رو هستند. بنابراین، خواسته‌ها و دغدغه‌ها در بین بازنشستگان می‌تواند بسیار متفاوت باشد.

در عین حال باید توجه داشت که بازنشستگان از حرفه‌ها و مشاغل مختلفی هستند و هر کدام مشکلات و نیازهای خاص خود را دارند. به عنوان مثال، بازنشستگان کشوری، فولاد یا مخابرات ممکن است مشکلات متفاوتی با بازنشستگان تامین اجتماعی داشته باشند.

در اعتراضات معمولا گروه‌هایی که مستقیماً تحت فشار اقتصادی قرار دارند، بیشتر شرکت می‌کنند. بنابراین، ممکن است برخی بازنشستگان که در وضعیت بهتری قرار دارند یا نسبت به مشکلات معیشتی خود آگاهی کمتری دارند، به این اعتراضات نپیوندند یا از این شعارها حمایت نکنند. بنابراین بازنشستگانی که در وضعیت مالی نسبتا بهتری هستند یا منابع حمایتی دیگری دارند (مانند بیمه تکمیلی یا درآمدهای اضافی)، ممکن است نگرانی کمتری در مورد این مسائل داشته باشند.

از سویی، برخی از شعارها که به مسائل سیاسی و اجتماعی مانند “جان فدا می‌کنیم در ره آزادگی” یا “مرگ بر این مدیران” اشاره دارند، ممکن است برای همه بازنشستگان مهم نباشند. برخی از بازنشستگان ممکن است تمرکز بیشتری بر مسائل اقتصادی و معیشتی داشته باشند و از ورود به مباحث سیاسی دوری کنند. به علاوه، بازنشستگانی که بیشتر به سیاست‌های جاری و یا حکومت وفادارند، ممکن است با شعارهای تند ضد دولتی یا تغییرات رادیکال موافق نباشند.

نکته قابل توجه دیگر در این زمینه، ورود برخی تشکل‌های سیاسی وبهره‌برداری آنها از اعتراضات است. در بسیاری از موارد، سازمان‌ها و تشکل‌هایی با رویکرد سیاسی که از اعتراضات حمایت می‌کنند، ممکن است به‌طور خاص از شعارهای خاصی حمایت کنند که بازتاب‌دهنده نگرانی‌های عمومی نباشد بلکه به اهداف سیاسی خاصی مرتبط باشد. این می‌تواند باعث ایجاد تفاوت بین خواسته‌های “واقعی” بازنشستگان و خواسته‌های معطوف به تحولات سیاسی و اجتماعی شود. مانند تجمعاتی که تشکل‌هایی چون «خانه کارگر» در ایران سامان می‌دهند و یا حتی برخی اعتراضاتی که توسط گروههای اپوزوسیون حمایت می‌شود.

بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که گرچه شعارهای موجود تا حد زیادی نمایانگر مشکلات و دغدغه‌های عمومی بازنشستگان به‌ویژه در زمینه اقتصادی، معیشتی، و حقوقی هستند، اما نمی‌توان ادعا کرد که همه بازنشستگان با این شعارها هم‌نظر هستند. این شعارها بیشتر از سوی گروه‌هایی مطرح می‌شوند که به شدت با مشکلات معیشتی مواجه هستند و احساس می‌کنند که شرایط زندگی‌شان بهبود نخواهد یافت مگر اینکه تغییرات جدی در سیاست‌های دولت اعمال شود. در مقابل، برخی از بازنشستگان ممکن است دیدگاه‌های متفاوتی داشته باشند یا خواسته‌های خود را در چارچوبی دیگر مطرح کنند. بنابراین، این شعارها نمایانگر یک بخش از جامعه بازنشسته است که مشکلات اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی دارد، اما نمی‌توان آنها را به‌طور کامل نماینده تمامی بازنشستگان دانست.

اینجا را هم نگاه کنید

گاهنامه داوطلب با عنوان ” آنچه بر کارگران ایران در ۱۴۰۳ گذشت “ منتشر شد.

گاهنامه داوطلب با عنوان ” آنچه بر کارگران ایران در ۱۴۰۳ گذشت “ منتشر شد

سال ۱۴۰۳ برای کارگران ایران سالی پر از چالش‌های اقتصادی و اجتماعی بود. تورم فزاینده …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.