تارنمای داوطلب: گزارش اخیر مرکز آمار ایران، در آبان ماه ۱۴۰۳ بیانگر وخیمتر شدن وضعیت تامین معاش خانوار ایرانی است که بیش از نیمی از آن را خانوارهای کارگری با حداقل دستمزد تشکیل میدهند.
بر اساس این گزارش،شاخص قیمت مصرف کننده خانوارهای کشور در آبان ماه به عدد ۲۷۹.۵ رسیده است که نسبت به ماه قبل، ۲.۸ درصد افزایش، نسبت به ماه مشابه سال قبل، ۳۲.۵ درصد افزایش و در دوازده ماهه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۳۳.۱ درصد افزایش داشته است. این آمار و ارقام به روشنی دلایل تداوم اعتراضات کارگری را روشن میکنند. معوقات مزدی و عدم اجرای قوانین حامی حقوق کارگران و مزدبگیران مهمترین دلایلی است که معترضان را از دستههای و گروههای مختلف کارگری به خیابانها میکشاند. معیشت و عدم تناسب مزد با آنچه نیاز زندگی روزمره آنهاست، مهمترین دلیل تمامی اعتراضاتی است که گرچه دارای فرازوفرودهایی در کمیت است اما دامنه آنها در سطوح مختلف شغلی در حال افزایش است.
جمعآوری گزارشهای مربوط به برگزاری اعتراضات کارگری و مزدبگیران از رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی بیانگر آن است که در دومین ماه از پاییز ۱۴۰۳، دست کم ۸۰ تجمع و اعتصاب کارگری در حدود ۲۰ شهر کشور به ثبت رسیده است. پرستاران و پرسنل اورژانس، کارگران پیمانکاریهای پالایشگاههای گاز پارس جنوبی و بازنشستگان تامین اجتماعی، مخابرات، فولاد، معلمان بازنشسته ۱۴۰۰ به بعد و بازنشستگان کشوری از جمله گروههای هستند که بیشترین تعداد تجمعات اعتراضی را در آبان ماه برگزار کردهاند.
دلایل اعتراضات
مستمریهای ناچیز و عدم تناسب رقمهای دریافتی با سبد معیشت، بیمههای نامناسب که خدمات درمانی را پوشش نمیدهند، تلاش دولت برای انحلال برخی صندوقهای بازنشستگی همچون صندوق بازنشستگی کشوری و صندوق بازنشستگی فولاد ، عدم تخصیص مبالغ حاصل از اجرای رتبهبندی در احکام صادر شده برای معلمان ۱۴۰۰ به بعد و در عین حال عدم پرداخت حدود ۶۰ درصد از حق سنوات بسیاری از بازنشستگان فرهنگی سال ۱۴۰۲، از جمله مهمترین دلایل اعتراضات بازنشستگان است.
روندی که نشان میدهد همچنان خیابانها بیش از شاغلان، در تسخیر بازنشستگان است. وزارتخانههای آموزش وپرورش، ارتباطات، شرکت ملی نفت، صندوقهای بازنشستگی فولاد و کشوری و نهادهای دولتی و حاکمیتی چون استانداری، فرمانداری، نهاد ریاست جمهوری، سازمان برنامه و بودجه و حتی مجلس از جمله مکانهایی بودند که در کنار محوطه کارگاهها و مراکز صنعتی و خدماتی به محلی برای برگزاری تجمعات اعتراضی شاغلان و بازنشستگان تبدیل شدند.
پرستاران همچنان معترض
در میان شاغلان اما سهم پرستاران و کارکنان اورژانس کشور بیش از سایر گروههای شغلی بود. پرستاران شیراز تقریبا به مدت دو هفته، همه روزه برای ساعاتی در مقابل دانشگاه علوم پزشکی و استانداری شیراز تجمع کردند. تجمعاتی که در مشهد، اهواز و یک مورد در تهران نیز دنبال شد و حتی در یزد کار را به توقف فعالیت بخشهایی از بیمارستان صدوقی کشاند. این دور از اعتراضات پرستاران پس از آنکه نتایج ملموسی از اعتراضات چند ماه پیش خود نگرفتند، شدت گرفت. در حالیکه دولت وعده داده بود تا روز پرستار کلیه مطالبات معوق پرستاران شامل معوقات مربوط به تعرفهگذاری خدمات پرستاری، اضافهکاریها و فوقالعاده خاص را به حساب آنها واریز کند و طبق اعلام فعالان پرستاری با پرداختهای انجام شده، معوقات باقیمانده به چهار تا شش ماه رسیده است اما همچنان به مطالبات بنیادین پرستاران از جمله حل مشکل اضافهکاریهای اجباری و دستمزدهای پایین پاسخی داده نشده است. گرچه طبق اعلام دولت از این پس قرار است به مبلغ اضافهکاری پرستاران افزوده شود اما به نظر میرسد دولت مسعود پزشکیان هنوز برنامهای انگیزشی برای نگهداشت نیروی پرستاری ندارد و همچنان پرستاران بسیاری با انگیزه درآمدزایی و رفاه بیشتر، ایران را ترک میکنند.
به گفته محمد شریفی مقدم؛ ماهانه نزدیک به ۲۰۰ پرستار مهاجرت میکنند. او در گفتگویی با خبرآنلاین گفته بود: البته شاید یک ماه ۱۰۰ نفر یک ماه هم ۲۵۰ نفر مهاجرت کنند. به طور کلی شیب مهاجرت پرستاران طی سه سال گذشته افزایشی بوده است. درمیان تمامی کشورهای جهان، ایران آخرین کشور از جهت حقوق پرستاران است. بدترین کشورها در آفریقا هم این وضعیت را ندارند. در استاندارد جهانی، حقوق پزشک باید ۲ تا ۳ برابر پرستار باشد. مثلاً در عربستان ۱.۵ برابر است، در انگلیس ۲.۲ است. پرستار میگوید حقوق اضافه کاری ساعتی ۲۰ هزار تومان را در اسنپ که خیلی راحتتر کسب میکنم. این رقمها باعث میشود انگیزه کار در این حوزه باقی نماند.»
موج مهاجرت پرستاران باعث شده تا آینده نظام درمانی و مراقبتی در ایران به دلیل کمبود نیرو در معرض خطرات جدی قرار داشته باشد. کشورهای مقصد مهاجرت هم عمدتا آلمان، آمریکا، استرالیا و کانادا هستند. در همین رابطه، نتایج یک مطالعه پیمایشی در در تابستان ۱۴۰۱ که توسط رصدخانه مهاجرت انجام شده نشان میدهد که «بیش از ۵۰ درصد از شرکتکنندگان درباره عوامل مهاجرت در حوزه سلامت، معتقدند بیثباتی اقتصادی و اجتماعی در ایران، وجود فساد نهادینه شده در کشور و شیوه حکمرانی مهمترین عوامل تاثیرگذار بر مهاجرت است. حدود ۵۰ درصد از شرکتکنندگان دانشجو و شاغل در بخشهای سلامت این تحقیق هم معتقدند که خارج از ایران کیفیت زندگی بهتری در انتظار آنهاست و فقط دو درصد برای پیوستن به خانواده و آشنایان قصد خروج از کشور را دارند.»
این در حالیست که وضعیت برای آنهایی که ماندهاند هم از هر نظر بحرانی و همراه با فشار روانی است. تغییر شغل، استعفای جمعی و گاهی مرگ در پی فشار کار زیاد از جمله وقایعی است که به شرایط سخت کار پرستاران در ایران برمیگردد. خبرهای منتشر شده از مرگ پرستاران در پی فشار کاری زیاد یعنی آنچه در دنیا از آن با عنوان «سندروم کاروشی» یاد میشود، باعث شده تا نگرانی پیرامون سلامت جسمی و روانی پرستاران نیز به انبوه نگرانیهای پیرامون فعالیت آنها افزوده شود. آماری در خصوص تعداد پرستارانی که در نتیجه فشار کار زیاد، دچار شرایط حاد جسمی میشوند و جان خود را از دست میدهند، در دست نیست و به دلیل کمبود منابع موثق حتی نمیتوان درستی ارتباط این شیوه مرگ را با سندروم کاروشی تایید کرد اما قرار دادن مولفههایی چون فشار کاری زیاد ناشی از کمبود نیرو و اضافهکاری اجباری، دستمزدهای پایین و شکاف درآمدی چند صد برابری میان پزشک و پرستار موجب شده تا پیشبینی چنین وقایعی دور از ذهن نباشد.
این در حالیست که در بند پنجم ماده یک قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری در موضوع مبالغ تعرفه آمده است: «تعرفه خدمات پرستاری: مبلغی متناسب با ارایه خدمات و مراقبتهای پرستاری و بر اساس شرح وظایف و استاندارد بستههای خدمات تشخیصی و درمانی گروه (کادر) پرستاری تعیین میشود.» مجلس این قانون را تیرماه ۱۳۸۶ تصویب کرد.
با این حال این قانون با وجود حدود یک دهه اعتراض پرستاران هرگز اجرایی نشد. تا اینکه پس از شیوع پاندمی کووید 19 ، خستگی کادر درمان از فشار کاری بالا و احتمال بروز اعتراضاتی گسترده در سطح بیمارستانها، رهبر جمهوری اسلامی دستور اجرای هر چه سریعتر این قانون را صادر کرد.
سرانجام ۱۴ سال بعد آییننامه اجرایی قانون تعرفهگذاری خدمات پرستاری در مرداد ۱۴۰۰ به تصویب دولت رسید. با این حال حتی از زمان ابلاغ و اجرای این آئیننامه نیز، تعرفههای خدمات پرستاری به درستی و یا به موقع پرداخت نمیشود.
علاوه بر پرستاران بخشهای عمومی و تخصصی بیمارستانها که به رویه شغلی خود معترضند، در ماههای اخیر دامنه اعتراضات کارکنان بخشهای اورژانس کشور نیز گستردهتر شده است. این اعتراضات به ویژه در شهرهایی که با کمبود تجهیزات اورژانس، کمبود نیرو و حجم و فشار کاری بالا مواجه هستند، بیش از سایر شهرهاست.
بر اساس استانداردهای تعریفشده برای خدماترسانی توسط فوریتهای پزشکی، به ازای هر ۲۰ هزار نفر جمعیت، یک آمبولانس فعال و به ازای هر آمبولانس، حداقل ۹ نفر کارشناس پرستاری لازم است تا آمبولانسها بتوانند به صورت مداوم فعال بمانند. همچنین، در جادهها باید به ازای هر ۴۰ کیلومتر یک آمبولانس مستقر باشد.
با این حال در برخی شهرها، کمبود نیرو و ماشین اورژانس مشکلساز شده است. از جمله در مشهد که رئیس انجمن فوریتهای پزشکی خراسان رضوی میگوید: باتوجه به جمعیت شهر مشهد، حداقل به ۲۵۰ آمبولانس نیاز است اما در حال حاضر، تنها ۸۰ تا ۱۰۰ آمبولانس در مشهد فعالیت میکنند. ابراهیم آریامقدم در گفتگویی اعلام کرده که علاوه بر جمعیت ساکن مشهد، سالانه به زائرین، مجاوران و مهاجرین افغان نیز خدمات ارائه میشود که این امر نیاز به آمبولانسهای بیشتر را دو چندان میکند.
رئیس انجمن فوریتهای پزشکی خراسان رضوی خاطرنشان کرده: بیشتر آمبولانسهای موجود نیز بالای ۱۵ سال عمر دارند و با بیش از ۲۵۰ هزار کیلومتر کارکرد، فرسوده شدهاند. روزانه حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از ظرفیت آمبولانسها به دلایلی چون فرسودگی، نقص فنی یا کمبود نیرو از چرخه عملیاتی خارج میشوند. به گفته این مقام مسئول، چنین کمبودهایی موجب افزایش حجم ماموریتهای اورژانس و تأخیر در ارائه خدمات به بیماران اورژانسی میشود.
همین موضوع باعث شده تا کارکنان اورژانس در شهرهایی چون مشهد وفسا در یک ماه گذشته بارها تجمع اعتراضی برپا کنند و تداوم وضع موجود را غیرممکن بدانند.
جمعبندی مهمترین اعتراضات آبان ماه
مروری بر جدول تهیه شده از اعتراضات و اعتصاباتی که در آبان ماه در جریان بوده نشان میدهد که گستردگی اعتراضات در برخی بخشها بیش از سایر حوزههاست. از جمله چنانکه اشاره شد در میان کادر درمان، بازنشستگان و همچنین شاغلان ارکان ثالث حوزه نفت و گاز. با این حال بسیاری از خبرهای مرتبط با اعتراضات به رسانهها راه پیدا نمیکنند یا اگر خبری از برگزاری تجمعی منتشر میشود، از کمیت و کیفیت آن اطلاعات متناقض یا ناکافی منتشر میشود. بررسیهای داوطلب نشان میدهد که موانع سیاسی، اقتصادی یا ساختاری در این امر دخیل است.
رسانه ها اغلب داستان های پرشور یا پرمخاطب را بر اعتراضات کارگری اولویت میدهند، به خصوص اگر این اعتراضات به عنوان ” اعتراضاتی در سطح محلی” تلقی شوند، بعید است که توجه عمومی را به خود جلب کنند.
در عین حال، اعتراضات گروههای کوچک، بیشکل یا سازماننایافته اغلب چندان ادامه پیدا نمیکند و از سوی رسانهها هم جدی گرفته نمیشود. مگر اینکه اهداف سیاسی خاصی برای پوشش این خبرها از سوی رسانهها دنبال شود.
از طرفی، بسیاری از اعتراضات در مناطق دورافتاده یا صنعتی رخ میدهد که دسترسی خبرنگاران به آنها دشوار است. علاوه بر این، کارگران ممکن است اطلاعی از مزایای به اشتراکگذاری مشکلات و مطالبات خود نداشته باشند. در چنین شرایطی خبرهای اندکی به رسانهها راه پیدا میکنند و نمیتوان به تحلیل دقیقی از پراکندگی اعتراضات، گروههای معترض و تنوع مطالبات رسید. با این حال اگر تنها بر همین اخباری که به رسانههای رسمی و غیررسمی راه پیدا میکنند، تمرکز کنیم درخواهیم یافت که جنبش کارگری از انحصار شاغلان خارج شده و با شیبی تند به سمت جنبش «بازنشستگان» پیش میرود. جنبشی که با افزایش تعداد بازنشستگان در سالهای آتی، نیازمند کالبدشکافی جدیتر و تحلیل دقیق مطالبات گروههای مختلف مستمریبگیران است.
با این توضیحات در جدول پیش رو مهمترین اعتراضات کارگری و صنفی برگزار شده در آبان ماه ۱۴۰۳ را مرور خواهیم کرد. با ذکر این نکته که ممکن است بدلیل محدودیتهای ناشی از اطلاعرسانی، برخی از موارد در لیست اعتراضات کارگری برگزار شده قرار نگرفته باشند.