چرا همراه نمی‌شویم: نگاهی به دلایل «بی‌تفاوتی» در برابر کنش‌های اعتراضی!

تارنمای داوطلب: انتشار گزارش‌های تصویری و خبری از اعتراض غیرمعمول و ضدساختاری یک دانشجوی دختر دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در یک هفته گذشته واکنش‌های زیادی را برانگیخته است. علاوه بر بحث پیرامون دلایل و زمینه‌های شکل‌گیری اعتراضاتی از این قبیل که محتوای بیشتر بحث‌ها را تشکیل می‌داد، بی‌تفاوتی و انفعال اطرافیان این دانشجوی معترض نیز از دید بسیاری از کاربران و مخاطبان شبکه‌های اجتماعی مخفی نماند. «چرا همراهیش نمی‌کنن»، «چرا این دختر رو در آغوش نمی‌گیرن» یا «وقتی ما هوای همدیگه رو نداریم، انتظار داریم اونها هوای ما رو داشته باشن»، از جمله اظهارنظرهایی است که در نقد عدم همراهی و مشارکت جمعی دانشجویان با دانشجوی معترض مطرح شده است. برخی از مخاطبان نیز با دید وسیع‌تری به موضوع پرداخته‌اند و با نگاهی به روند برگزاری سایر کنش‌های اعتراضی در ایران همچون کنش‌های کارگری، صنفی و مدنی، بی‌تفاوتی و انفعال افکار عمومی یا به تعبیر آنها «رهگذران» در مواجهه با تجمعات، اعتصابات و حتی اعتراضات فردی را ریشه‌دار و ناشی از زیربنای فرهنگی جامعه ایران ارزیابی کرده‌اند.

بررسی‌های «داوطلب» نشان می‌دهد که گرچه مطالعات جنبش های اجتماعی معمولاً بر توضیح مشارکت متمرکز است و توجه کمتری به عدم مشارکت شده اما برخی مبانی اجتماعی-روانشناختی دلایل عدم مشارکت را تبیین کرده‌اند و در بررسی دلایلی که برای دورتر شدن از این مشارکت وجود دارد، تأثیر محیط اجتماعی محسوس است. نتایج برخی تحقیقات نشان می‌دهد که افراد، عموما هنجارهای محیط خود را در مواجهه با کنش‌های اعتراضی اتخاذ می‌کنند. به این معنا که اکثریت قریب به اتفاق افرادی که در کنش جمعی شرکت می‌کنند، از محیط‌هایی هستند که مشارکت آنها را تایید می‌کنند. از سوی دیگر، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که در کنش‌های اعتراضی شرکت نمی‌کنند و یا با بی‌تفاوتی از کنار آنها عبور می‌کنند، از محیط هایی هستند که عدم مشارکت آنها را تایید می‌کنند.

با این توضیخ باید گفت که بی‌تفاوتی نسبت به اقدامات اعتراضی، حتی زمانی که افراطی یا نمایشی باشد، به ترکیبی از عوامل روانی، اجتماعی و فرهنگی بستگی دارد. اینکه افراد در مواجهه با حرکت‌های اعتراضی فردی یا گروهی از خود واکنش درخوری نشان نمی‌دهند و یا با بی‌تفاوتی از کنار فرد یا گروه معترض عبور می‌کنند را می‌توان در دلایل زیر جستجو کرد:

حساسیت زدایی و اشباع رسانه:

مردم به طور مداوم با تصاویر و داستان های اعتراضات، بحران ها و اقدامات افراطی از طریق اخبار و رسانه های اجتماعی بمباران می‌شوند. این قرار گرفتن بیش از حد در معرض اخبار، منجر به حساسیت زدایی می‌شود. در چنین شرایطی افراد از نظر احساسی بی‌حس می‌شوند و نسبت به وقایع پیرامون خود کمتر واکنش نشان می‌دهند.

در عین حال وقتی اقدامات نمایشی به طور مکرر در پوشش رسانه‌ای دیده می‌شود، ممکن است خاصیت شوک‌آوری خود را از دست بدهند و واکنش عمومی را کاهش دهند.

– اثر تماشاچی

این پدیده روانی زمانی اتفاق می‌افتد که افراد به دلیل اعتقاد به اینکه شخص دیگری حرکت اعتراضی را همراهی نمی‌کند، اقدامی انجام نمی‌دهند. در عین حال، هرچه تعداد افراد بی‌تفاوت یا بی‌تحرک در مجاورت یک کنش اعتراضی بیشتر باشد، افراد دیگر ممکن است آن پاسخ را با این فرض که اقدام لازم نیست، تقلید کنند.

– خستگی از همدلی

در برخی جوامع، افراد ممکن است “دچار بحران‌هایی با مضمون “خستگی همدلی” شوند. در این شکل از بحران، تعداد مسایل اجتماعی و سیاسی که جامعه و زندگی شخصی فرد را در بر گرفته آنقدر زیاد است که افراد از نظر حسی و عاطفی خسته می‌شوند و این منجر به انفعال آنها می‌شود.

باید توجه داشت که نادیده گرفتن رویدادهای ناراحت کننده گاهی یک مکانیسم دفاعی برای محافظت از خود در برابر فرسودگی عاطفی است.

– بدبینی و بی اعتمادی

برخی از افراد ممکن است انگیزه یا صحت اعتراض یا اقدامات فرد را زیر سوال ببرند، به خصوص اگر در گذشته رفتارهایی دیده باشند که هدفش جلب توجه بوده باشد. این بدبینی می‌تواند به عدم همراهی در کنش اعتراضی منجر شود.

علاوه بر این، اگر افراد این احساس را داشته باشند که اعتراض به ندرت منجر به تغییر معنی‌دار می‌شود، ممکن است نسبت به اعتراضات، حتی اعتراضات شدید، بی تفاوت شوند.

– هنجارهای فرهنگی و اجتماعی

اعمالی مانند خودسوزی، خودکشی یا برهنگی ممکن است در برخی فرهنگ ها تابو یا شرم آور تلقی شود که می‌تواند به جای پاسخ فعال منجر به ناراحتی و اجتناب شود. همچنین، در برخی جوامع اعتراض، به ویژه اگر مخالف هنجارها باشد یا وضعیت موجود را به چالش بکشد، منفی دیده می‌شود. این برداشت فرهنگی می تواند منجر به بی تفاوتی یا حتی واکنش متقابل علیه معترض شود.

– نگرانی ها و مشکلات شخصی

بسیاری از مردم درگیر مشکلات و چالش های خود هستند که می‌تواند ظرفیت آنها را برای درگیر شدن با اعتراضات دیگران محدود کند. زندگی مدرن مملو از حواس پرتی و تعهداتی است که می‌تواند توجه را از مسائل اجتماعی یا سیاسی که در نزدیکی فرد اتفاق می‌افتد، منحرف کند.

– ترس از درگیری

دیدن صحنه اعتراض، به خصوص اگر برخورد یا رفتار افراطی در پی داشته باشد، می‌تواند افراد را مضطرب کند. ترس از درگیر شدن در یک موقعیت بالقوه خطرناک یا هراس‌آور، اغلب منجر به انفعال سایرین می‌شود. همچنین در برخی موارد، افراد ممکن است به دلیل نگرانی برای امنیت شخصی یا ترس از عواقب مقامات یا گروه های اجتماعی از پاسخ دادن اجتناب کنند.

– ادراک ناکارآمدی

مردم ممکن است بر این باور باشند که واکنش یا دخالت آنها منجر به هیچ تغییری نمی‌شود. این احساس درماندگی می‌تواند از اقدام، حتی زمانی که شاهد اقدامات دیگران است، جلوگیری کند.

این عوامل به شیوه‌های پیچیده‌ای با هم تعامل دارند و صرف نظر از اینکه چقدر ممکن است دراماتیک باشند، به بی‌تفاوتی یا بی‌عملی گسترده در پاسخ به اعتراض‌ها کمک می‌کنند. غلبه بر چنین بی تفاوتی اغلب مستلزم پرداختن به این تأثیرات روانی و اجتماعی اساسی، تقویت همدلی و نشان دادن این است که مشارکت می‌تواند منجر به تغییر معنادار شود.

اینجا را هم نگاه کنید

جلوگیری از تغییرات کلان ساختاری با نسخه تشکل‌سازی دولتی

چشم انداز وزیر پیشنهادی کار: جلوگیری از تغییرات کلان ساختاری با نسخه تشکل‌سازی دولتی

احمد میدری، از ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ به سمت وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.