شعارها و نمادهای اعتراضی، بیش از آن که صرفاً کلماتی روی پلاکاردها باشند، نوری هستند که به هویتهای جمعی و احساسات ما تابیده میشود. هر کلمه، هر جملهای که بر روی بنرها و لباسها نقش میبندد، صدای خاموش اما پرقدرت مردمی است که خواستههایشان را به نمایش میگذارند.
این کلمات، مرزها را میشکنند و به صدایی متحد مبدل میشوند. در جامعهای که بحرانهای اقتصادی و اجتماعی فزونی یافته، شعارها میتواند فراتر از مطالبات یک جریان صنفی، به مطالبه همه اقشار اجتماعی تبدیل شوند.
شعارها، فریادهایی هستند که در دل هر جنبش، هویت آن را شکل میدهند. آنها نه تنها به ما میگویند که مطالبهای داریم، بلکه به ما نشان میدهند که چگونه باید برای رسیدن به هدفهایمان متحد شویم. کلماتی که به ظاهر ساده و کوتاهاند، اما نقشی حیاتی در هدایت مسیر حرکتهای اجتماعی ایفا میکنند.
اما ساختن یک شعار، یک هنر است. هر کلمه باید با دقت انتخاب شود. شعار باید منعکسکنندهٔ واقعیتها و چالشها باشد و در عین حال بتواند مردم را به حرکت وادارد. باید قدرت آن را داشت که پیامی را که برایش ایستادهایم، منتقل کند.
در این مسیر، انتخاب یک شعار، به معنی برگزیدن ابزار قدرتمندی است که میتواند جنبشی را به جلو بَرَد یا آن را به عقب بازگرداند. شعارهایی که با اندیشه و دقت ساخته میشوند، همصدایی و اتحاد را تقویت میکنند.
شعارها، جملاتی نیستند که با گذر زمان فراموش شوند. آنها یادآور تلاشها و مقاومتهایی هستند که برای عدالت و حقیقت صورت گرفتهاند. و اینها تنها کلماتی نیستند که نوشتهایم؛ بلکه آرمانهایی هستند که زندگی میبخشند.