“بخش اول”
تارنمای داوطلب: تصور شما به عنوان یک فعال صنفی یا مدنی از مفهوم « تابآوری » چیست؟ برای بسیاری از ما، تابآوری به معنای تحمل شرایط سخت و دشوار و در نهایت “سازگاری” با موقعیتهای تهدیدکننده است، بدون اینکه این سازگاری الزاما منجر به تغییر شرایط شود. اما بهتر است در این فهم متداول از مفهوم “تابآوری” تجدیدنظر کنیم. گرچه «سازگاری» گام اول برای درک بهتر شرایط و ظرفیتهای پیرامونی است، اما گام مهم بعدی غلبه و ایجاد تغییر در سازوکارهاییست که با ایجاد عوامل تهدیدکننده و محدودکننده تلاش میکنند، هزینه کنشهای مدنی و صنفی مسالمتجویانه را بالا ببرند.
فعالان صنفی و مدنی در ایران، بارها در نتیجه تلاش برای ایجاد سازوکارهای تشکیلاتی مستقل و یا کنشهای اجتماعی مطالبهمحور با موانعی از این دست روبرو شدهاند. موانعی که با امنیتیسازی فضای فعالیت صنفی و مدنی، گاهی سلب کننده آزادیهای فردی کنشگران است و گاهی اساس فعالیت آزادانه انجمنی و تشکیلاتی را مورد حمله قرار داده است. تداوم چنین وضعیتی، نتیجهای جز به حاشیه رانده شدن تعداد اندکی از سازمانهای مستقل صنفی و مدنی و تضعیف ساختار درونی آنها نداشته است. به نحوی که امروز از تعداد زیادی از آنان تنها نامی باقی مانده است.
با این حال، هیچ راه بنبستی برای فعالیت تشکیلاتی منسجم و مستقل وجود ندارد. حتی در شرایط پرمخاطرهای چون امروز که فعالان صنفی و مدنی از هر سو آماج تهدیدهای محیطی و امنیتی قرار گرفتهاند، تمرین زندگی انجمنی و یادگیری تاکتیکهایی برای بقا و مقاومت در برابر تهدیدها و تبدیل آنها به فرصتی برای ایجاد تغییرات بنیادین، ماموریت بلندمدت کنشگران و فعالان صنفی و مدنی است. در این میان، یکی از انواع تاکتیکهایی که میتواند منجر به احیا و قدرتگیری مجدد فعالیتهای صنفی و مدنی شود، یادگیری سازوکارهای مرتبط با «تابآوری» در شرایط محیطی پرمخاطره است.
تاب آوری چیست؟
تابآوری ) resilience (به معنای «توانایی پیشبینی و سازگار شدن سریع و هدفمند نسبت به شوکها یا برخوردهاست. به گونهای که نه تنها بتوان در شرایط مخاطرهآمیز زنده ماند، بلکه در چنین محیط ناشناختهای بتوان پیشرفت هم داشت.» با این تعریف میتوان تابآوری را بخشی از فرآیند کنشگری فعالان و سازمانهای صنفی و مدنی در شرایط مختلف دانست که آنها را نسبت به شرایط بیرونی که به سرعت در حال تغییر است سازگار میکند تا برای هر وضعیتی آماده شده و به طور مؤثر واکنش داشته باشد.
عوامل متعددی وجود دارد که میتواند برای کنشگران و سازمانهای صنفی و مدنی به مثابه عوامل محدودکننده و یا تهدیدآمیز قلمداد شود. مانند:
محدودیتهای منابع مالی: محدودیتهایی که به عمد روی کنشگران،سازمانها و بخش جامعه مدنی اعمال میشود تا کار تامین بودجه لازم برای اقدامات و عملکرد سازمانهای جامعه مدنی سخت و گاهی ناممکن شود.
قوانین محدودکننده و سیاسی شده: افزایش محدودیتها و سیاسی کردن حوزه قانونی زمانی رخ میدهد که تدابیر به کار رفته توسط دولتها، سازمانهای جامعه مدنی را از تلاش برای مشارکت دادن جوامع در توسعه اجتماعی و سیاسی باز دارد.
آزار و اذیت و حملات مستقیم: وجود خشونت یا احتمال اعمال آن بر سازمانها و کنشگران در راستای هراسافکنی و پروژه سرکوب سیستماتیک جامعه مدنی، توسط برخی از حکومتها دنبال میشود.
روایت تفرقهافکنانه و کنترل رسانهها: شگردهای حکومت برای کنترل پیامرسانی و دستکاری افکارعمومی نسبت به جامعه مدنی با هدف مشروعیتزدایی و تضعیف این بخش صورت میگیرد.
تکهتکه کردن و منزوی شدن جامعه مدنی: راهبرد حکومت برای تکهتکه و تسلیم کردن کنشگران و سازمانهای جامعه مدنی که از دیدگاه حکومت موضوعات بحثبرانگیزی(همچون حقوق بشر، حقوق اقلیتها و مانند این) را دنبال میکنند.
وجود محرکهای تعارض: وجود عواملی که ثبات و امنیت کلی دولت و شهروندان آن را در معرض خطر قرار میدهد(مانند تحریمهای اقتصادی گسترده) و متعاقبا انجام کارها و اقدامات عادی روزانه را برای یک سازمان یا گروهی از کنشگران نیز دشوار میکند.
علاوه بر این عوامل، برخی موارد نیز وجود دارند که فعالیت صنفی و مدنی را از درون آسیبپذیر میکند. از جمله این موارد:
الگوهای سازمانی منسوخ و غیرپاسخگو: در شرایطی که سیستم با وارد کردن شوکهای متفاوت تلاش میکند عملکرد سازمان را کاهش دهد و یا متوقف کند، تنها یک ساختار انعطافپذیر میتواند با شرایط به سرعت سازگار شود و کارایی خود را افزایش دهد.
نبود یک رهبر سازگارشونده، فراگیر و بیننسلی: وقتی ساختار رهبری نتواند یا _نخواهد_ تنوع، بسیج نیروها، تغییرات تعیین کننده و تغییر فرهنگ و هنجارهای سازمانی را به رسمیت بشناسد، قادر نخواهد بود که به تغییرات جامعه مدنی موثر و سریع پاسخ دهد.
قدرت نفوذ ضعیف شبکهها: وقتی یک سازمان منابع موجود در شبکههای دیگر جامعه مدنی و ذینفعان را برای کمک به آمادهسازی و واکنشدهی به تغییرات به طور موثر شناسایی نکرده و در کنترل خود درنیاورده باشد، از نظر همکاری شبکهای در وضعیت ضعیفی قرار دارد.
فقدان نمایندگی در پی قطع ارتباط با بدنه: وقتی یک سازمان با بدنه و ذینفعان خود به طور موثر و مستقیم در ارتباط نباشد، دچار بحران مشروعیت شده و در برابر تلاش دولت برای تضعیف سازمان در زمان تغییرات فضای فضای مدنی آسیبپذیر میشود.
توجه محدود به ارتباط فراگیر: وقتی یک سازمان برای ایجاد یک راهبرد ارتباطی فراگیر و سازگارشونده زمان، انرژی و منابع کافی صرف نمیکند تا معرفی مناسبی از روند فعالیت سازمان و ماموریت آن به افکار عمومی منتقل شود، حمایت و پشتیبانی بدنه را از دست میدهد. کاهش توجه و یا فقدان یک مولفه ارتباطی قوی(مانند ارتباط ارگانیک سازمانی، ارتباطات مجازی و غیره) میتواند خطرات ناشی از دیگر آسیبپذیریهای ذکر شده را نیز تشدید کند.
توجه کنیم که هر چه میزان آسیبپذیری درونی بیشتر باشد، سازمان در محیط بیرونی بیشتر در معرض خطر قرار میگیرد. بنابراین یک سازمان باید بتواند برای عبور از شوکهای فضای مدنی آمادگی کافی کسب کرده و سطح تابآوری خود را افزایش دهد.
سطوح تابآوری
تابآوری از منظر هدف در چهار سطح فردی، سازمانی، بخشی و سیستمی دستهبندی میشود:
تابآوری فردی: مجموعهای از رفتارها، اندیشهها و کارهاییست که وضعیت روانی فرد را در شرایط مطلوبی قرار میدهد، چه آنکه فرد بخشی از یک سازمان باشد یا نباشد. به عنوان مثال یک فعال کارگری در صنایع خودروسازی که از داشتن تشکل کارگری در درون سازمان خود محروم است و برای ایجاد تشکلهای کارگری مستقل در این صنعت با محدودیتهایی از جانب کارفرما و یا ساختارهای حکومتی مواجه است، با یادگیری تکنیکهای تابآوری میتواند مقاومت خود را در مسیر سخت و ناهموار ایجاد یک تشکل صنفی مستقل و جلب حمایت سایر اعضای صنف خود بالاتر ببرد.
تابآوری سازمانی: توانایی یک سازمان برای داشتن ظرفیت سازگار شونده، جهت آمادگی و بازیابی سریع از محیط بیرونی پویا و به سرعت در حال تغییر است. برای مثال یک تشکل صنفی معلمان را در نظر بگیرید که در پی تلاشهای صنفی برای تحقق مطالبات، با برخوردها و محدودیتهایی از سوی حاکمیت برای ادامه فعالیت روبرو شده است. در چنین شرایطی این تشکل باید از حداکثر توان خود برای اعتمادسازی و افزایش ظرفیتها، جلب نظر سایر اعضاء ، بسیج و سازماندهی آنها و در نهایت بازیابی موقعیت استفاده کند.
تابآوری بخشی: توانایی سازمانهای جامعه مدنی و دیگر گروههای صنفی و مدنی و کنشگران فردی برای برقراری ارتباط و همکاری موثر به صورت یک کل یکپارچه در راستای مدیریت، سازگاری و همچنین غلبه بر چالشهای یک محیط در حال تغییر است.
تابآوری سیستمها: شناسایی عناصر پیچیده مختلفی که در محدوده عملکرد جامعه مدنی قرار میگیرند، یعنی افراد، نهادها، نگرشها و غیره و همچنین تعاملات و ارتباطات متقابل میان آن عناصری که منجر به حلقههای بازخورد، رویدادها و رفتارهای بخصوص(یعنی بروز تهدیدها) میشود، بخشی از روند تابآوری سیستمهاست. با درک این تعاملات مشخص میشود که کدام راهبردها و مداخلهها عملکرد بهتری برای سازگار شدن دارد.
اما با در نظر گرفتن این مولفهها، چگونه تشخیص دهیم سازمان ما در شرایط مخاطرهآمیز تاب میآورد؟
سنجش میزان تابآوری کنشگران و سازمانهای صنفی و مدنی
عوامل فراگیر و شاخصهایی که میتوان برای سنجش سطح تابآوری یک سازمان در شرایط بسته شدن فضای مدنی مورد ارزیابی قرار داد، شامل شش عامل اصلی است که در مواجهه با تغییرات فضای مدنی به تابآوری سازمانی کمک میکند. این عوامل عبارتند از؛
آگاهی موقعیتی: تفکر سیستمی
سازمانها از نظر درونی سیستمهای پیچیدهای هستند. آنها به طور همزمان در سیستمهای اجتماعی بزرگتری قرار دارند و حفظ آگاهی درباره بازیگران و محرکها و استفاده از این آگاهی برای اطلاعرسانی به ذینفعان درباره تصمیمگیریها، این امکان را به سازمانها میدهد که به تهدیدها رسیدگی کرده و از فرصتها بهره ببرند.
خصلت تابآوری:پذیرفتن عدم قطعیت
تابآوری مجموعهای از مهارتهاست. یک فرآیند اختصاصی و از همه مهمتر ذهنیتی است که به سازمان این امکان را میدهد تا بیثباتی و عدم قطعیت در امور مختلف را بپذیرد و تاب آورد و از شکستها بهبودی یابد.
ظرفیت سازگاری: آماده شدن برای ناشناختهها
توانایی برای اقدام کردن در پیشبینی یا پاسخ به تهدیدها، آسیبپذیریها یا فرصتها در فضای مدنی در حال تغییر، برای تابآوری سازمانی ضروری است. این ظرفیت سازگاری با پرروش نوآوری،خلاقیت، رهبری قوی، ارتباطات شفاف، روابط کاری مثبت و بینش سازمانی مشترک ایجاد میشود.
ایجاد ارتباط منسجم با بدنه:
سازمانهای قوی در درون بخش و در میان بخشها به طور هدفمند و کنشگرانه و به صورت درونی با ذینفعان و بدنه خود در ارتباط هستند. این امر به آنها امکان میدهد تا تغییرات را غیرمنفعلانه مدیریت کرده و مسیرهای ارتباطی را برای اطلاعرسانی درباره تصمیمگیریها و افزایش آمادگی ایجاد کنند.
مشروعیت: شفافیت همهجانبه و نقش آفرینی ذینفعان
برای اطمینان از پیشتیانی عمومی داخلی و بینالمللی جهت متحمل شدن تغییرات ناگهانی یا ادامهدار فضای مدنی، به مشروعیت نیاز است. فرهنگ و فرآیندهای اطمینان حاصل کردن از شفافیت و پاسخگویی به ذینفعان از عناصر ضروری ایجاد ارتباط و اعتماد است که مشروعیت یک سازمان را در فضای مدنی مستحکم میکند.
روایتگری: قدرت برقراری ارتباط هدفمند
قدرت برقراری ارتباط هدفمند برای پیوند بهتر با مردم و دیگر ذینفعان در فضای مدنی ضروری است. سروکار داشتن با روایات مردمی نیازمند شکلی از کنجکاوی است تا کنکاش شود که چگونه دیگران مسائل و سیاستهای پیچیده را معنا میکنند.
با در نظر گرفتن این معیارهاست که میتوان سطح تابآوری یک سازمان یا کنشگران صنفی و مدنی را مورد ارزیابی قرار داد. اما تابآوری اصولی دارد که در بخش بعد با آن آشنا میشویم.