تارنمای داوطلب؛ فاجعه رخ داده برای «مهسا (ژینا) امینی» زن ۲۲ ساله اهل کردستان که در جریان بازداشت توسط گشت ارشاد در مقر پلیس امنیت اخلاقی تهران دچار عارضه مغزی شد و پس از سه روز اغما در بیمارستان جان باخت، منجر به برگزاری موج تازهای از اعتراضات مردمی در سراسر ایران شده است. این اعتراضات به طور رسمی از ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ و در حین برگزاری مراسم خاکسپاری مهسا امینی در سقز کردستان آغاز شده و تاکنون به خیابانهای حدود ۸۷ شهر کشور کشیده شده است. علاوه بر گستردگی و پراکندگی جغرافیایی، گروه سنی و جنسیتی مشارکت کننده در تجمعات و روندهای مجازی و عملیاتی متعاقب آن؛ تاکنون از حمایت برخی از گروههای صنفی و تشکلهای کارگری نیز برخوردار شده است.
مروری بر مجموع بیانیههای منتشر شده در جریان وقایع پس از انتشار خبر جان باختن مهسا امینی، حاکی از آن است که تشکلهای صنفی معلمان و روزنامهنگاران بیشترین واکنشها را نسبت به واقعه رخ داده و در پی آن گسترش اعتراضات سراسری نشان دادهاند. در عین حال شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان یک هفته پس از شروع اعتراضات در روز سوم مهرماه همزمان با روزهای بازگشایی مدارس در ایران، از دانشآموزان و معلمان سراسر کشور درخواست کرد در اعتراض به دستگیری تعداد زیادی از دانشآموزان،دانشجویان و مردم در تجمعات مسالمتآمیز اخیر در روزهای دوشنبه ۴ مهر و چهارشنبه ۶ مهر از رفتن به کلاسهای درس خودداری کنند.
در گزارش پیش رو ضمن تشریح بندهایی از بیانیه اخیر شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان به مرور برخی از مواضع و بیانیههای تشکلهای صنفی و کارگری در جریان اعتراضات اخیر خواهیم پرداخت
تحصن در حمایت از معلمان و دانشآموزان بازداشتی
این اولین بار است که شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان که مطالبهای صنفی-مدنی را مبنای فراخوان خود برای تحصن سراسری قرار داده است. در بخشی از بیانیه این شورا آمده است: « شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران ضمن محکومیت شدید سرکوب حکومتی علیه مردم بیدفاع، در اعتراض به وضعیت حاکم به ویژه پادگانی شدن برخی مدارس ، دستگیری و زندانی کردن دانش آموزان، دانشجویان و مردم در تجمعات مسالمت آمیز اخیر، از همه فرهنگیان شاغل و بازنشسته و دانش آموزان میخواهد تا در اعتراض به رفتار نادرست و خشن حاکمیت و همراهی با مظلومان به پا خاسته در کنار آنان قرار گیرند و نیز از معلمان و دانش آموزان درخواست دارد در روزهای دوشنبه ۴ مهر و چهارشنبه ۶ مهر از رفتن به کلاس های درس در سراسر کشور خودداری کنند.»
شورای هماهنگی همچنین از نیروهای انتظامی خواسته تا « تفنگ خود را زمین گذاشته و به سوی مردم دردمند و به جان آمده خود شلیک نکنند و قبل از اینکه خیلی زود دیر شود،در کنار مردم قرار گیرند.»
این تشکل صنفی « از تمامی معلمان شاغل و بازنشسته،پیشکسوتان و بازنشتگان کشوری و لشگری و تامین اجتماعی ، سندیکاهای کارگری، ورزشکاران و هنرمندان و تمام افراد مرجع و اثر گذار و مورد وثوق جامعه» تقاضا کرده که «در این روزهای سخت و البته امید انگیز، در کنار دانش آموزان و دانشجویان و مردم حق طلب ایران زمین قرار گیرند تا آسیب کمتری را فرزندان و هم وطنان وارد شود. »
در عین حال این شورا امیدوار است «که طی روزهای آینده مقامات حکومتی با محاسبه بیثمری سرکوب و تاثیر آن در گسترش اعتراضات و نارضایتی ها طی تجربه های آزمون شده بسیار، با رویکردی عقلانی و قانونی دست از سرکوب شهروندان بردارند و به خواستههای مردم تمکین کنند.»
این تشکل صنفی تاکید کرده که در صورت عدم تحقق این درخواستها «شورای هماهنگی برنامههای بعدی خود را در اعتراض به شرایط کنونی و در همراهی با دانش آموزان و دانشجویان و مردم عزیز ایران اعلام خواهد کرد.
واکنشهای گسترده کانونها و انجمنهای صنفی معلمان
در کنار شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان که در یک هفته اخیر در اعتراض به فاجعه کشته شدن مهسا امینی و اعتراضات پس از آن، دو بیانیه حمایتی و هشداردهنده صادر کرده؛ تعداد دیگری از تشکلهای و انجمنهای صنفی معلمان نیز نسبت به وقایع رخ داده در یک هفته اخیر واکنش نشان دادهاند. بیشترین موج این واکنشها مربوط به تشکلهای صنفی معلمان در کردستان بود. از جمله این واکنشها که در غالب بیانیه منتشر شده ، عبارتست از : بیانیه مجمع فرهنگیان ایران اسلامی، بیانیه انجمن صنفی معلمان سنندج_کلاترزان، بیانیه انجمن صنفی معلمان کردستان_مریوان،بیانیه سازمان معلمان ایران، بیانیه انجمن اسلامی معلمان ایران، بیانیه انجمن صنفی فرهنگیان خراسان شمالی، بیانیه انجمن فرهنگیان هرسین، بیانیه انجمن صنفی فرهنگیان اسلام آباد غرب، بیانیه کانون صنفی معلمان استان بوشهر و بیانیه کانون صنفی فرهنگیان بیجار گروس- کردستان از جمله این تشکلها هستند. این بیانیهها سه هدف کلی را دنبال میکند:
۱− محکومیت فاجعه رخ داده برای مهسا امینی در مقر پلیس امنیت اخلاقی و اعتراض به دستورالعملها و ضوابط سختگیرانه و کنترلی نسبت به موضوع پوشش
۲− درخواست پیگیری موضوع ، شنیده شدن صدای معترضان و اصلاح در روندها یا حذف قوانین و ضوابط سختگیرانه
۳− اعتراض به برخوردهای صورت گرفته با مردم معترض و بازداشت برخی معلمان و دانشآموزان در جریان اعتراضات
در بخشی از بیانیه مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در واکنش به برخوردهای گشت ارشاد آمده است:«بخش تلخ ماجرا اینجاست که نیروی انتظامی اینگونه برخوردهای خشن را بعنوان فعالیتهای آموزشی اعلام میکند که توهین آشکاری به نهادهای آموزشی کشور است. اساسا نیرویی که با اجبار و ایجاد ترس، رعب و وحشت با نسل جوان برخورد می کند چطور میتواند این اقدام خود را فعالیت آموزشی قلمداد کند!؟
بدون تردید اینگونه برخوردها ضمن اینکه هیچ نسبتی با آموزش و ارشاد ندارد عمق کینه نسبت به عملکرد حاکمیت را در نسل جوان کشور میکارد که تداوم این رویه خطرناک میتواند حرکتی در جهت تشدید بیاعتمادی به نظام سیاسی و تضعیف امنیت ملی کشور باشد. بنابراین دولت باید به فوریت تجدید نظری اساسی در متوقف کردن این اقدامات و رویههای غلط و مشروعیتزدا انجام دهد.»
همچنین در بیانیه دیگری؛ سازمان معلمان ایران با اعتراض شدید به کشته شدن مهسا (ژینا) امینی، خواستار برچیده شدن گشت ارشاد شد.
در بخشی از این بیانیه آمده است: «کشته شدن مهسا امینی، دختر ۲۲ ساله ، سندی است بر بیتدبیری و استمرار اعمال شیوه های قرون وسطائی و جرم آشکار کسانی است که به زعم خود او را به جرم بدحجابی دستگیر و به مقر پلیس منتقل کردند و نهایتا پشت درب های بسته مقر گشت ارشاد به کما رفت و در بیمارستان کشته شد. »
این سازمان در بیانیه خود تاکید کرده که «چنین اقدامات ضد انسانی، مغایر با اصول حقوق بشر و برخلاف مصالح ملت است و از مسئولین خواسته:«ضمن رسیدگی دقیق ، سریع و شفاف، نسبت به محاکمه عاملان وآمران این فاجعه آنهم بصورت علنی اقدام نموده و به افکارعمومی پاسخگو باشند و ضمن تجدیدنظر در قانون حجاب اجباری، گشتهای ارشاد را جمع کنند.
همچنین در بیانیه انجمن صنفی معلمان کردستان (سقز و زیویه، دیواندره، سنندج و کلاترزان، بیجار، مریوان و سروآباد) در رابطه با بازداشت تعدادی از معلمان در تجمعات برگزار شده در شهرهای بیجار و سنندج آمده است:«گسترش اعتراضات مردمی به قتل ژینا(مهسا) امینی، توسط گشت ارشاد، در سراسر ایران در اصل ناشی از انباشت دههها پایمال شدن حقوق شهروندان برای حق حیات آزاد است. در پی شعلهور شدن این اعتراضات با پرچمداری زنان و دختران جان به لب رسیده در ایران و بخصوص کردستان، چند نفر از همکاران حقطلب و دلسوز ما در شهرهای بیجار و سنندج توسط نیروهای امنیتی بازداشت و روانه زندان شدهاند.» این انجمن در بیانیه خود، خواهان آزادی بدون قید و شرط معلمان بازداشتی و همهی کسانی شده است که در روزهای اخیر بازداشت شدهاند و تاکید کرده «در صورت عدم توجه به خواستههای برحق مردم در این شرایط سخت و بحرانی از روشهای قانونی دیگری جهت دفاع از همکاران خود استفاده میکند.»
واکنش تشکلهای روزنامهنگاران
اما علاوه بر تشکلهای صنفی معلمان، انجمن صنفی روزنامهنگاران نیز در بیانیههای جداگانهای نسبت به فاجعه رخ داده برای مهسا امینی و پس از آن انسداد فضای رسانهای کشور در نتیجه گسترش اعتراضات و بازداشت تعدادی از روزنامهنگاران و اهالی رسانه، واکنش نشان داد.
در اولین بیانیه صادر شده از سوی انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران که در روزهای نخست شروع اعتراضات منتشر شده آمده است: « انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران ضمن ابراز همدردی با خانواده خانم ژینا امینی و مردمی که از این رخداد غمبار به شدت ناراحت هستند، اعلام میکند که:
۱− برای کشف حقیقت باید مراجع مستقل از طرفهای ذینفع نیز در جریان رسیدگی قرار گیرند. روزنامهنگاران به دلایل حرفهای خود نسبت به هر حرفه دیگری تقدم دارند و درخواست داریم که مطابق قانون تمهیداتی اندیشیده شود که حق دسترسی همکاران ما به اطلاعات و گفتوگو با شهود و نیز تهیه گزارش درباره این رخداد و زمینههای آن فراهم شود تا با انتشار آن بتوان به تفاهم جمعی کمک کرد. ما از همه همکارانی که در این مسیر گام بردارند همه گونه حمایتی را انجام خواهیم داد. شفافیت و آزادی رسانه مانعی جدی در تکرار اینگونه رخدادهای تاثرآور است.
۲− رسانهها و روزنامهنگاران در جهت ایفای این نقش ذاتی خود نباید با محدودیت و تذکراتی فراقانونی مواجه شوند. این فرصت مغتنمی است برای جامعه ایران که؛ نهاد رسانهای خود را بازسازی و احیا کند، فرصتی که نباید آن را از دست داد. رسانه و جامعه روزنامهنگاری کشور رکن رکین در بقا و ثبات یک جامعه امروزی است.»
با این حال بازداشت تعدادی از روزنامهنگاران و اهالی رسانه در روزهای گسترش اعتراضات مردمی باعث شد تا انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران، بیانیه دیگری در جهت پیگیری وضعیت بازداشتشدگان و تبعات ایجاد انسداد در فضای رسانهای کشور صادر کند. در بیانیه دوم انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران با اشاره به اسامی ۱۰ روزنامهنگار و عکاس بازداشتی آمده است:« متاسفانه طی چند روز گذشته روند احضار و بازداشت و تفتیش خانههای همکاران روزنامهنگار ابعاد گستردهتری یافته است. لازم است برای چندمین بار تاکید کنیم که از نظر حرفهای پوشش خبری اعتراضات عمومی یا محدود با پوشش خبری زلزله، سیل، افتتاح سد یا کارخانه، انتشار آمار طلاق و گزارش یک حادثه قتل هیچ تفاوتی ندارد. از نظر ما، در مقام روزنامهنگار، همه اینها به اندازه خود ارزش خبری دارند و وظیفه حرفهای ما حکم میکند که آنها را بصورت شایسته و بیطرفانه پوشش دهیم… اما پیامد رویدادهای اخیر، متاسفانه برخی از همکاران ما بازداشت و یا احضار شدهاند که دقیقا به وظیفه حرفهای خود پرداخته بودند.
از این رو، انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران بار دیگر خطر تضعیف نهاد رسانه را هشدار میدهد. بدیهی است که نمیتوان صرفا از توجه عمومی به رسانههای خارج از کشور گلایهمند بود و به نیاز جامعه برای داشتن نهاد رسانهای مستقل بیتوجهی کرد و برای روزنامهنگاران و رسانهها محدودیتهای غیرقانونی ایجاد کرد و به احضار و بازداشت روزنامهنگاران به دلیل پوشش خبری اتفاقها پرداخت. این حد از تناقض قابل فهم نیست. انجمن صنفی به جد خواهان آن است که هر چه زودتر همکاران ما آزاد شوند و امکان انجام وظیفه برای ایشان فراهم شود.»
واکنش تشکلهای کارگری
در حالیکه همچنان تشکلهای رسمی و شبهحاکمیتی کارگری نسبت به وقایع رخ داده در یک هفته اخیر سکوت کردهاند؛ برخی از تشکلهای مجازی کارگری ضمن اعلام محکومیت وقایع اخیر از اعتراضات سراسری مردم و لزوم توجه به خواستهای آنان حمایت کردهاند. علاوه بر این معلمان و روزنامهنگاران، تعدادی از تشکلهای مجازی کارگران شامل اتحادیه آزاد کارگران ایران،انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه، سندیکای نقاشان البرز، ف سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانی نفت و اتحاد بازنشستگان نیز به موضوع کشته شدن مهسا امینی در مقر پلیس امنیت اخلاقی، مسئله آزادی زنان و برخوردهای خشونتآمیز با معترضان در خیابانها واکنش نشان دادند.
در بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران در واکنش به وقایع رخ داده و تداوم سرکوب اعتراضات سراسری آمده است:« این چرخهی سرکوبِ حکومت که چهل و چهار سال است سایهی سیاهش بر سر جامعه افکنده شده است، بیشک بیشتر از هر کسی خشم و خونخواریاش را علیه زنان به نمایش گذاشته است.
ما بعنوان طبقهی کارگر ایران، همواره بستر اصلی تعرضِ استثمارگرانه و انقیادطلبانه حکومتگران و شُرکایش بودهایم و هر درجه آزادیستیزی نهادهای سرکوب مستقیماً علیه ما کارگران و مزدبگیران نیز عمل کرده و خواهد کرد. از این رو و همانطور که بارها تاکید کردهایم، اعلام میکنیم که ما کارگران ایران در صف اول مبارزه برای آزادیخواهی در کنار زنان به ستوه آمده از این منجلاب ضدبشری هستیم و خواهیم بود.»
این اتحادیه در عین حال از «کارگران مراکز بزرگ و تولیدی و صنعتی، کارگران صنایع نفت و پتروشیمی، کارگران صنایع فولاد، کارگران ایرانخودرو و تمامی مزدبگیران سراسر کشور!» خواسته تا به جمع معترضین بپیوندند.
همچنین در بیانیه سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه ضمن محکومیت «قتل فجیع مهسا امینی و سرکوب خونین معترضین به اینچنایت آشکار که دنیا را تکان داد» خواستار توقف فوری سرکوبها شده است. در این بخشی از این بیانیه با اشاره به بازداشت گروهی از معلمین و کارگران در جریان اعتراضات سراسری آمده است:« کلیه بازداشت شدگان باید فوری و بدون قیدوشرط آزاد شوند، اعتراض و اعتصاب و دادخواهی حق بلا منازع مردم سراسر کشور است و حاکمیت بداند که دیگر سرکوب و دسیسه و سناریو سازیهای دروغین راه به جایی نخواهند برد و امواج سهمگین اعتراضات و اعتصابات سراسری به حق تمامی سرکوب گران را با خود خواهد برد.»
موج واکنشها و بیانیههای صادر شده علیه برخوردهای خشونتآمیز با معترضان در تجمعات سراسری در ایران در حالی ادامه دارد که در برخی موارد علیرغم درخواست تشکلهای صنفی چون سازمان معلمان ایران از وزارت کشور برای برگزاری تجمع اعتراضی؛ مجوزی برای برگزاری این تجمعات صادر نشده است.−