چگونه می توان یک جنبش اجتماعی بی نقص و کارآمد ساخت! آیا دستورالعملی وجود دارد؟

جنبش‌های اجتماعی می‌توانند بر جامعه تاثیر بگذارند و تغییرات زیادی در جهان ایجاد کنند.

اما چه دلیلی باعث می‌شود که برخی از این جنبش ها موفق شوند؟

«هاری هان۱» استاد علوم سیاسی در دانشگاه جان هاپکینز و نویسنده چندین کتاب در مورد جنبش های اجتماعی است. او در گفتگو با تارنمای مجمع جهانی اقتصاد۲، به این پرسش محوری پاسخ داده است.

****

به گزارش داوطلب؛ تغییرات زیادی تحت تاثیر جنبش های اجتماعی در سراسر جهان رخ داده است. از حق رای گرفته تا تحولات سیاسی و مبارزه برای برابری نژادی و …؛ جنبش‌های اجتماعی می‌توانند روی افکار عمومی اثر بگذارند ، قوانین جدیدی وضع کنند و سیاست‌ها را تغییر دهند. اما فقط در صورتی که موفق شوند!

بنابراین پرسش محوری این است که جنبشی که می‌تواند توجه رهبران را جلب کند و زمینه مشارکت حداکثری صدها هزار نفر را فراهم کند ، چه ویژگی‌هایی دارد؟

وبسایت مجمع اقتصاد جهانی، اخیرا با هاری هان یکی از متخصصان علوم سیاسی که بر روی داده‌های پیرامون تحقق وعده دموکراسی در سراسر جهان تحقیق می‌کند؛ در ارتباط با روند حاکم بر جنبش‌های اجتماعی و مختصات عملکرد آنها گفتگویی انجام داده است که در ادامه از نظر مخاطبان خواهد گذشت.

“یکی از روندهایی که ما در جنبش‌های اجتماعی در قرن بیست و یکم می‌بینیم، این پارادوکس خنده‌دار بین امکان‌پذیر بودن شکل‌گیری آن و عدم مشارکت بالای مردم است.”

سئوال : یک جنبش اجتماعی موفق را چگونه تعریف می کنید؟

هاری هان: یک جنبش اجتماعی موفق، مشارکت مردم عادی را امکان پذیر می‌کند و روند آن را به گونه‌ای پیش می‌برد که تمایل مردم به مشارکت بیشتر شود و سپس از طریق به‌کارگیری مکانیسم‌هایی، شرایط قدرتمند شدن و اثربخشی جنبش را فراهم می‌کند.

با این حال، یکی از روندهایی که در جنبش‌های اجتماعی در قرن بیست و یکم می‌بینیم، این تناقض خنده‌دار بین امکان‌پذیر بودن شکل‌گیری آنها و عدم قدرتمند بودن این جنبش‌ها در افزایش سطح مشارکت مردم است.

در حال حاضر ما در عصری زندگی می کنیم که در آن مشارکت مردم آسان تر از همیشه است. من تصور می‌کنم می توانم با نوشتن یک توییت یا یک هشتگ پربازدید، صدها هزار یا حتی میلیون ها نفر را به خیابان ها بیاورم. اما وقتی با افرادی که در خط مقدم هستند صحبت می‌کنید، از یک طرف، آنها احساس می‌کنند که درگیر کردن مردم راحت تر از همیشه شده است، اما از سوی دیگر از سختی کار جلب مشارکت اقشار زیادی از مردم یا جامعه هدف خود گله می‌کنند.

“ما در دوره استیلای «اقتصاد توجه۳» زندگی می کنیم. اما باید در نظر داشته باشید که «توجه مردم» لزوماً به این معنا نیست که واقعاً می‌توان تغییر مورد نظر را ایجاد کرد.”

سئوال : در گذشته جنبش های اجتماعی وجود داشته که موفق بوده اند. اما چه چیزی یک جنبش اجتماعی موفق را در مقابل جنبش‌های اجتماعی که به مرور زمان فراموش می‌شوند، رونق می‌دهد؟
هاری هان: اول اینکه بسیاری از جنبش های اجتماعی توجه را با قدرت اشتباه می گیرند. ما در اقتصاد توجه زندگی می کنیم. اما توجه لزوماً به این معنا نیست که واقعاً می‌توان تغییر مورد نظر را ایجاد کرد..

نکته دوم این است که بسیاری از جنبش های اجتماعی بسیج را با سازماندهی اشتباه می‌گیرند. در حالیکه با وجود همه ابزارهایی که با فناوری‌های جدید در اختیار داریم، «بسیج» به معنای تلاش برای مدیریت خشم مردم، ساده‌تر از همیشه است و به نظر می‌رسد اگر مطالبه خود را به درستی مطرح کنیم، خواهیم توانست هزاران نفر از مردمی که واقعاً از چیزی عصبانی هستند را برای ابراز خشم خود به اقدامی وادار کنیم؛ سازمان‌دهی به معنای تبدیل توانایی‌های افراد از گروهی صرفا خشمگین، به افرادی است که با یکدیگر کار می‌کنند تا انعطاف‌پذیری و ظرفیت استراتژیک مورد نیاز خود را برای ایجاد تغییری که می‌خواهند، بیشتر کنند.

سومین موردی که در جنبش‌های اجتماعی سالهای اخیر مشاهده می‌شود این است که قدرتمندترین اعتراضات اجتماعی، الزاما در گام اول نتیجه نداده‌اند و زمانی موفق شده‌اند که توانسته‌اند با انعطاف‌پذیری نسبت به چالش هایی که بر سر راهشان قرار می گیرد، واکنش نشان دهند.

هیچ جنبش اجتماعی در تاریخ جهان وجود نداشته که فریاد بزند؛ «ما می‌خواهیم فلان تغییر اتفاق بیفتد» و انتظار داشته باشد، بقیه هم آن را تایید کنند. در عوض، آنچه اتفاق می‌افتد این است که یک جنبش اجتماعی برای تغییر تحریک می‌شود و سپس پس زده می‌شود. نکته مهمی که یک حرکت موفق را از یک جنبش ناموفق متمایز می‌کند، این است که وقتی پیام عقب نشینی را دریافت می‌کند، چگونه واکنش نشان می‌دهند؟

“به‌عنوان یک سازمان‌دهنده، باید سعی کنیم فکر کنیم، ‘امروز چه انتخاب‌هایی می‌توانیم داشته باشیم که به ما برای موفق شدن جنبش در آینده کمک کند؟”

سئوال : آیا تا به حال با جنبش اجتماعی که توانسته قدرت واقعی خود را درک کند و بر این اساس به موفقیت برد، مواجه شده‌اید؟ جایی که «توجه» آنقدر به «قدرت» تبدیل شده که جنبش توانسته به اهداف خود، مانند تغییر قانون یا سیاست‌گذاری خاصی دست یابد؟
هاری هان: از میان جنبش‌ها، جنبش نمادین کلاسیکی که درباره آن بسیار صحبت شده، جنبش حقوق مدنی در ایالات متحده است. یکی از مهمترین کارویژه‌های این جنبش، تحریم اتوبوس مونتگومری بود، که طی آن جامعه سیاه پوستان در مونتگومری آلاباما، در اعتراض به جداسازی سیاهپوستان از سفیدپوستان در اتوبوس‌های عمومی؛ از سوار شدن به اتوبوس‌ها خودداری کردند و اتوبوس‌ها را تحریم کردند.
اما جالب است، زمانی که داستان تحریم اتوبوس مونتگومری را تعریف می‌کنیم، بسیاری از مردم فراموش می‌کنند که این تحریم تا بیش از یک سال ادامه یافت. در واقع برای بیش از 365 روز، جامعه سیاه‌پوستان باید می‌توانست کل جامعه خود را کنار یکدیگر نگه دارد تا هیچ‌کدام از آنها سوار اتوبوس نشوند. طبیعتا در بین اینها افرادی بوده که نیاز به خدمات پزشکی فوری یا تهیه مواد غذایی داشتند، باید با طی مسافت طولانی به محل کار خود می‌رسیدند یا باید بچه ها را به مدرسه می بردند؛ اما این مقاومت باید برای مدتی ادامه می‌یافت. اما چه تعداد جنبش اجتماعی در قرن بیست و یکم داریم که می‌توانند تحریم را برای 380 روز ادامه دهند؟ واقعیت این است که در حال حاضر جنبشی با چنین مختصاتی وجود ندارد.

سئوال : بیایید بگوییم اتفاقی در داخل جنبش رخ می‌دهد که همه شرکت کنندگان جنبش را مجبور می‌کند مسیر خود را به طور کامل تغییر دهند…
هاری هان: به عنوان یک سازماندهنده جنبش، نمی‌دانم در سه ماه، شش ماه، یک سال، پنج سال آینده چه چالش‌هایی پیش روی من قرار خواهد گرفت. بنابراین باید سعی کنم فکر کنم، ‘امروز چه انتخاب هایی می توانم داشته باشم که به من در ایجاد آن جنبش موفق در آینده کمک کند؟’

آنچه که تحقیقات به ما می‌گوید این است که ما برای قدرتیابی جنبش‌ها به مجموعه‌ای به هم پیوسته از روابط میان افراد احتیاج داریم. بنابراین، اگر مردم فقط از طریق یک آدرس ایمیل یا از طریق یک هشتگ یا چیزی شبیه به آن به هم متصل شده باشند، زمانی که جنبش نیاز به چرخش در استراتژی خود دارد، واقعا سخت است که این مجموعه پراکنده را در کنار یکدیگر نگه دارید.
اما اگر افراد در مجموعه‌ای از روابط شبکه‌ای ( به صورت افقی) به یکدیگر متصل شوند، در آن صورت زمانی که جنبش توسط سازماندهندگان مجبور به چرخش است، انجام آن نوع مکالمات پیچیده‌ای که برای همراهی گروهی از افراد با خود نیاز دارد، بسیار آسان‌تر است. در واقع، اینجاست که فناوری نقش مهمی در ایجاد این نوع روابط ایفا می‌کند. اما نکته کلیدی این است که شما باید آن روابط را برقرار کنید.

“بیشتر جنبش های موفق به طور همزمان جسورانه و عملیاتی هستند. آنها به طور همزمان مذاکره می‌کنند، اما ایده های بزرگی نیز دارند.”

سئوال : پس باید یک نوع پیوند عمیق‌تر بین شرکت‌کنندگان وجود داشته باشد تا بتوانند جنبش را ادامه دهند. محوریت چنین ارتباطی، چگونه باید باشد؟
هاری هان: خیلی از اوقات مردم از من می پرسند: چگونه می‌توانم بفهمم که جنبشی که قصد پیوستن به آن را دارم، احتمال موفقیت دارد یا خیر؟’ و پاسخی که همیشه می‌دهم این است: “اگر احساس می‌کنید که یک چرخ دنده قابل تعویض در یک ماشین هستید، احتمالاً همین نقش را دارید!”

این محال است که انتظار داشته باشیم رهبران جنبش با همه افراد در ارتباط باشند. اما معنی آن این است که آنها با افرادی نزدیک به خود در ارتباط هستند که کمیت و کیفیت حضور و مشارکت افراد در جنبش را با آنها در میان خواهند گذاشت.

سئوال : چگونه می‌توان همه گروههای اجتماعی برای مذاکره بر سر مشکلات و چالشهای بزرگ اجتماعی که امکان دارد مسئله بسیاری از مردم باشد، گردهم جمع کرد؟

هاری هان: تمام تحقیقاتی که در مورد جنبش‌های اجتماعی دیده‌ام نشان می‌دهد که موفق‌ترین جنبش‌ها همزمان جسورانه و عمل‌گرا هستند. آنها به طور همزمان مذاکره می کنند اما ایده‌های بزرگی نیز دارند. و من فکر می‌کنم که هم جوانان و هم نسل مسن‌تر وظیفه دارند بفهمند که چگونه می‌توانیم میزی ایجاد کنیم که بتوانیم با هم درباره تحقق یک هدف مشترک مذاکره کنیم.

از شروط اصلی تغییرات سیستماتیک، مشارکت همه ذینفعان است. بسیاری از تغییرات سیستمی که می بینیم، شرکای خصوصی، شرکای جامعه مدنی و شرکای دولتی را گرد هم می آورد تا بتوانند ابزارهایی را که در اختیار دارند برای ایجاد تغییری که می‌خواهند به کار ببرند و به حداکثر برسانند.

سئوال : در مورد یک جنبش اجتماعی وقتی از مذاکره به عنوان یکی از راههای دستیابی به اهداف سخن می‌گوییم، پرسش اصلی این است که آیا هدف می تواند وسیله را توجیه کند؟

هاری هان: هیچ استراتژی واحدی که باعث کارآمدی جنبش‌ها شود، وجود ندارد.
گاهی اوقات وقتی سازماندهندگان می گویند: “اگر سر این میز بنشینم، پس تسلیم می‌شوم و برخی از آرمان هایمان را قربانی می‌کنیم.” نظر من این است که خطوط سیاه و سفید واضحی وجود ندارد. این سازماندهندگان یک جنبش هستند که باید به درستی تشخیص دهند که آیا اکنون زمان مذاکره است یا خیر. اما برای اینکه به چنین تشخیصی برسند باید از خود بپرسند آیا توانسته‌اند مطالبات و خواسته‌های جامعه هدف را به درستی نمایندگی کنند و به واسطه پشتوانه مردمی از قدرت لازم برای ایجاد تغییر برخوردار هستند یا خیر!

بنابراین، داشتن استراتژی درونی و بیرونی، بخش مهمی از جنبش است. سازماندهندگان یک جنبش تنها باید قبل از هر اقدامی برای ایجاد تغییر _مانند نشستن پشت میز مذاکره_ منبع قدرت خود را کشف کنند.

منبع:

https://www.weforum.org/agenda/2022/08/social-movements-hahrie-han-expert-explains/

۱ Hahrie Han

۲ (World Economic Forum )

۳ اقتصاد توجه از ایده‌های هربرت سایمون، برنده جایزه نوبل اقتصاد ۱۹۷۸ شروع شده است. ایده او پیرامون رقابت بازار رسانه بر سر چگونگی جلب توجه مخاطب است. سایمون معتقد است تولید محتوا به خودی خود، حاوی ارزش اقتصادی نیست زیرا محدودیتی برای تولید اطلاعات و محتوا وجود ندارد و در این شرایط رقابت اصلی در بازار رسانه‌ها تلاش برای جلب توجه مخاطب بیشتر است. مفهوم اقتصاد توجه، به این مکانیزم‌های رقابتی در بازار جلب مخاطب اشاره دارد.

اینجا را هم نگاه کنید

نگاهی به دلایل «بی‌تفاوتی» در برابر کنش‌های اعتراضی!

چرا همراه نمی‌شویم: نگاهی به دلایل «بی‌تفاوتی» در برابر کنش‌های اعتراضی!

تارنمای داوطلب: انتشار گزارش‌های تصویری و خبری از اعتراض غیرمعمول و ضدساختاری یک دانشجوی دختر …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.