به گزارش تارنمای داوطلب ؛ راهاندازی کمپین برای دستیابی به حقوق بنیادین کار از جمله اقدامات راهبردی در چارچوب سازماندهی مطالبات کارگری است. کمپینها مجموعه اقدامات سازمان یافتهای هستند که توسط تشکلها یا فعالان کارگری در راستای تحقق یک یا چند مطالبه مهم تشکیل میشوند و ضمن آنکه با افزایش تعداد اعضاء، در پی گسترش پایگاه صنفی و اجتماعی خود هستند، تلاش میکنند مطالبات کارگران را در مذاکرات و سیاستگذاریها نمایندگی کنند.
نکته قابل توجه اینکه، این کمپینها در صورتی که بر اساس نقشه راه حساب شده برنامهریزی شده باشند، میتوانند در فرآیند سه جانبهگرایی بر روابط میان کارگر و کارفرما اثرگذار باشند. این ویژگی به خصوص در مورد کمپینهایی که در ارتباط با نقض حقوق اولیه کارگران از قبیل دستمزد، بیمه، موضوع قراردادها و امنیت شغلی، اطلاعرسانی میکنند؛ به مثابه هشداری برای کارفرمایان و سیاستگذاران است تا با تغییر و یا اصلاح سیاستها، به سمت ایجاد توازن در روابط کار حرکت کنند. اما پرسش اصلی این است که این کمپینها در چه صورتی میتوانند در زمینه تحقق مطالبات صنفی، اثربخش و نتیجهگرا باشند.
در سالهای اخیر و در پی شدت گرفتن اعتراضات کارگری در ایران، راهاندازی کمپین و یا به عبارتی کارزارهایی که به دفاع از حقوق صنفی مزدبگیران میپردازد؛ افزایش یافته است. «کمپین حمایت از مطالبات کارگران نیشکر هفتتپه و فولاد اهواز»، «کمپین نه به طرح کاروزی»، «کمیین ۱۴۰۰» و یا موج کمپینهایی که معلمان و پرستاران به راه انداختهاند، نمونههایی در دسترس از تلاش مزدبگیران برای طرح مطالبات و انتقال پیام به سایر گروههای اجتماعی و سیاستگذاران بود. این کمپینها معمولا به سه شکل صورتبندی میشوند.
برخی از این کمپینها ضمن آنکه مطالبات صنفی از قبیل پرداخت معوقات مزدی، بیمه و تامین امنیت شغلی از طریق اجرای طرحهایی چون طرح طبقهبندی مشاغل را دنبال میکردند؛ تلاش میکردند با طرح مطالبات معیشتی ضمن درخواست افزایش حداقل دستمزد و کاهش شکاف بین سطح دستمزد و سبد معیشت، بر اصلاح سیاستگذاریها در این زمینه اثرگذار باشند. این دسته از کمپینها در عین حال تلاش میکردند علیه استثمار نیروی کار نیز مقاومت کنند. کمپینهایی چون «نه به کارورزی» در راستای همین ایده شکل گرفتند و تا حدودی توانستند به اهداف خود دست یابند.
از سوی دیگر برخی کمپینهایی که توسط فعالان کارگری و به صورت مقطعی سازماندهی میشدند در کنار اهداف صنفی تلاش میکردند با فشار بر نهادهای امنیتی و سیاسی، خواستار آزادی یا لغو محکومیت فعالان کارگری زندانی یا دارای احکام قضایی شوند و در عین حال در ائتلاف با برخی از گروههای سیاسی ( اصلاحطلب، چپ و غیره) از حق آزادی انجمنها و تشکلهای مستقل در ایران دفاع کنند.
در عین حال گروهی دیگر از مزدبگیران نیز با تشکیل کمپینهایی که رویکرد صنفی-اجتماعی را دنبال میکردند، علاوه بر پیگیری حقوق صنفی ذینفعان اصلی؛ دفاع از حقوق شهروندی و اجتماعی را نیز به لیست مطالبات خود اضافه کرده بودند. از جمله معلمان و پرستاران که با طرح مطالباتی چون «آموزش رایگان» و یا «واکسیناسیون همگانی کووید ۱۹»، پیگیری مطالبات این گروه از ذینفعان را نیز در دستور کار قرار داده بودند.
این کمپینها چند ویژگی عمده داشتند که نقاط ضعف و قوت آنها را میتوان از درون این ویژگیها استنتاج کرد. از جمله اینکه؛
– فقدان سازماندهی تشکیلاتی یا اتحادیهای برای راهاندازی کمپین
– سازماندهی مجازی کمپینها
– فقدان رهبری مشخص و اداره کمپینها توسط گروههای چند نفرهای از مدیران صفحات مجازی
– مشارکت و عضویت سایر گروههای اجتماعی از جمله روزنامهنگاران و دانشجویان در کمپینها
– مذاکره با سیاستگذاران از طریق جمعآوری امضاء، انتشار نامههای سرگشاده، حضور در برخی از نشستها و جلسات
– راهاندازی کمپینهای موازی در یک صنف و با یک هدف مشترک
– عدم تمرکز بر یک هدف مشخص و گوناگونی اهداف و نتایج
– فقدان یا عدم شفافیت اهداف کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت در طول برگزاری کمپینها
– فقدان استراتژی مشخص برای به نتیجه رسیدن اهداف کمپین
– ضعف در تحلیل موقعیت و درک وضع موجود ( برخی از کمپینها در فضایی انتزاعی و بدور از واقعیتها و ظرفیتهای واقعا موجود شکل میگرفت و پس از مدتی بینتیجه خاتمه مییافت)
– ضعف در ارتباطگیری با ذینفعان
این موارد نشان میدهد که با وجود اعمال محدودیت از سوی حاکمیت برای تشکیل نهادهای کارگری مستقل و سندیکاها در ایران و همچنین عدم وجود زیرساخت فرهنگی و آموزشی لازم برای فعالیت جمعی، کارگران توانستهاند با استفاده از ابزارهای آنلاین؛ کمپینهای مطالبهگری را به عنوان شکلی از سازماندهی و به صورت کاملا تجربی، راهاندازی کنند. با اینهمه مروری بر نتایج و دستاوردهای این کمپینها نشان میدهد، مجهز شدن به برخی ابزارها و شناسایی ظرفیتهای نادیده گرفته شده، میتواند روند به نتیجه رسیدن مطالبات کارگران را سرعت بخشد و یا تفییرات مثبتی در آن ایجاد کند. از جمله این ابزارها عبارتست از ؛
آشنایی با حقوق بنیادین کار
اساسنامه سازمان بین المللی کار تاکید میکند که صلح جهانی و پایدار تنها در صورتی قابل تحقق است که مبتنی بر عدالت اجتماعی به ویژه در زمینه کار باشد. بر این اساس، ۴ اصل و حقوق بنیادی در کار مورد تاکید این اساسنامه قرار گرفته است. این اصول عبارتند از ؛
۱- محو موثر کار کودکان (کنوانسیون ۱۳۸ و ۱۸۲)
۲- رفع تبعیض در مورد شغل و اشتغال (کنوانسیون ۱۰۰ و ۱۱۱)
۳- حذف همه اشکال کار اجباری و تحمیلی (کنوانسیون ۲۹ و ۱۰۵)
۴- آزادی انجمن ها و تجمعات و به رسمیت شناختن موثر حق مذاکره جمعی (کنوانسیون ۸۷ و ۹۸)
در مجموع از این موارد به عنوان “استانداردهای کار” ، “کنوانسیون های اصلی” یا “حقوق بنیادی کار” یاد میشود. حقوق مندرج در این هشت کنوانسیون آنچنان برای حقوق اولیه بشر ضروری شمرده می شوند ، که اگر حتی دولتی کنوانسیون مورد نظر را تصویب نکرده باشد ، باید در برابر سازمان بین المللی کار در قبال کاربرد این کنوانسیون ها پاسخگو باشد. دو مقاولهنامه ۸۷ و ۹۸ سازمان بینالمللی کار از جمله مقاولهنامه هایی است که جمهوری اسلامی به آنها نپیوسته است. آزادی انجمنها و سندیکاهای کارگری و عضویت آزادانه کارگران در تشکیل و فعالیت در آنها، عدم دخالت دولت در فعالیتهای آنان ، برخورداری کارگران و نمایندگان آنان از حق چانهزنی جمعی و حفظ امنیت شغلی آنان در صورت عضویت در تشکلهای کارگری از جمله حقوقی است که این دو کنوانسیون بر آن تاکید کردهاند.
– تجزیه و تحلیل ذینفعان ( افراد و سازمان ها)
به طور کلی ذینفع «به فرد یا گروهی از افراد اطلاق میشود که به نوعی در فعالیتهای یک کمپین مشارکت دارند و بنابراین مسئولیتهایی در قبال آن دارند.» ذینفعان را میتوان به روشهای مختلف اما مربوط به هم، شناسایی کرد. شناخت ذینفعان و تجزیه و تحلیل مناسبات آنان میتواند نقش مهمی در موفقیت کمپین داشته باشد.
ذینفعان را میتوان با توجه به برخی شاخصها شناسایی و به چند دسته تقسیم کرد. از جمله این شاخصها؛ میزان علائق، میزان قدرت و منابع در دسترس و همچنین میزان دانش و آگاهی فرد یا سازمان ذینفع است. بر این اساس ذینفعان عبارتند از؛
افراد ذینفع و ذینفوذ که در موفقیت یا شکست کمپین اثرگذارند: مانند مدیران شرکت یا مجموعه، نمایندگان مجلس یا شوراهای شهر، امامان جمعه و افرادی از این قبیل که به نظر میرسد با توجه به میزان علاقه، قدرت و دانش و آگاهی خود میتوانند در روند به نتیجه رسیدن یا نرسیدن کمپین اثرگذار باشند.
سازمانها و نهادهای اثرگذار بر کمپین: سازمانها و نهادهای محلی همچون اداره کار، فرمانداری، بخشداری، استانداری و غیره و نهادهای حاکمیتی همچون وزارت کار، صنعت، کشاورزی، شهرداریها، دفاتر رهبری و غیره و نهادهای بینالمللی همچون سازمان بینالمللی کار ، تشکلهای رسمی کارگری، تشکلهای مستقل و سازمانهایی از این دست نیز با توجه به میزان قدرت و نفوذ خود میتوانند در روند کمپین اثر بگذارند.
با توجه به این دستهبندی افراد یا سازمانها را میتوان در قالب ذینفعان اصلی ، فرعی، موافق یا مخالف کمپین و یا افراد یا سازمانهای تضعیف کننده کمپین، تعریف کرد.
ذینفعان اصلی معمولا از نفوذ و علاقه بالایی نسبت به اهداف کمپین برخوردارند و با این افراد یا سازمانها باید به طور منظم مشورت کرد و آنها را در تصمیمگیری ها مشارکت داد. با این حال آندسته از ذینفعان که سطح علاقه پایینی دارند و به عنوان ذینفع فرعی شناخته میشوند، ذینفعانی هستند که سطح نفوذ بالایی دارند ، اما سطح علاقه آنها پایین است. مشارکت و مشاوره با افراد و سازمانهای این گروه باید مبتنی بر نیازهای مورد علاقه آنها باشد و باید تلاش کرد تا آنها را به گروه بازیگران اصلی انتقال داد. در کنار اینها، باید حواسمان به تضعیف کنندهها هم باشد. این افراد می توانند با اعمال نفوذ خود، مانع از موفقیت کمپین شوند. با این توضیحات، بر اساس نوع کمپینی که برای پیگیری مطالبات صنفی در صدد برگزاری آن هستید، به شناسایی ذینفعان میپردازید.
لازم به ذکر است که کمپینها انواع مختلفی دارند:
کمپین قانونگذاری: این نوع از کمپین، به دنبال تغییر قانون است . اعضای اتحادیه یا تشکل صنفی، نمایندگان خود را درگیر سیاستگذاریها میکنند.
کمپین اقدام سیاسی: این شیوه از کارزار با درگیر کردن اعضای اتحادیه برای رای دادن به روشهای خاص، میتواند رهبری سیاسی کشور را تغییر دهد. مانند تلاشهایی که در انگلستان در مورد حزب کارگر اتفاق میافتد.
کمپین همبستگی: به دنبال حمایت از گروههای دیگر است. به عنوان مثال با نوشتن نامهها یا بیانیههای حمایت آمیز
کمپین آموزشی و اطلاعرسانی: به دنبال ایجاد آگاهی در مورد هر موضوع خاص و ارائه دیدگاه تشکل یا اتحادیه در مورد یک موضوع خاص است. چنین کمپینهایی معمولا با عضویت افراد در آن مجموعه آغاز میشود اما غالبا ماموریت کلانتری دارد و دستاوردهای آن عموم مردم را هدف قرار میدهد.
با هر هدفی که کمپین را برگزاری کنید، برای تغییر باید از همه ظرفیتها برای رسیدن به موفقیت استفاده کنید. مهمترین این موارد که میتواند به برگزارکنندگان کمپین در به نتیجه رسیدن اهداف آن کمک کند، در جدول ذیل قابل مشاهده است.
رویکرد |
توصیف |
انعطافپذیر باشید |
برنامه شما هر چه باشد، آماده باشید تا خود را با وقایع و فرصتهای جدید تطبیق دهید. |
به دنبال بازخورد سریع و مداوم باشید |
برای شناسایی سیگنالهای تغییر در محیط خود، آنتنهایی را در شبکههای مختلف ایجاد و تعبیه کنید تا بدانید چه روشی موثر است و چه روشی موثر نیست. |
موفقیت اغلب اتفاقی است |
بیشتر موفقیتها با یک تغییر،شانس یا به صورت یک شگفتی اتفاق میافتند. این ویژگی نوآوری و تغییر است. به همین دلیل انعطافپذیری و بازخورد سریع مهم است. |
آزمایشهای متعدد و موازی انجام دهید |
این روش یک روش استارتاپی است که بر اساس بهترین حدس در مورد کاری که قصد انجام آن را دارید دنبال میشود وبه تدریج خود را با نیازها و خواستهها سازگار میکند تا در نهایت موثرترین استراتژی را برای حل مسئله یا مشکل پیدا کند. |
از شکستها درس بگیرید |
درگیر شدن با سیستمهای پیچیده نیاز به آزمون و خطا دارد. به این معنی شما باید آماده بحث و یادگیری از شکست باشید. نه اینکه آن را نادیده بگیرید |
قوانین سرانگشتی خود را شناسایی کنید |
قوانینی هستند که عمدتا بر اساس تجربیات عملی در سازمانها یا اتحادیهها وضع میشوند و قابلیت بهبود و تغییر دارند |
افزایش تعامل و گفتگو |
راههایی را برای ایجاد فضای امن برای گفتگو بین ذینفعان با سطوح مختلف قدرت پیدا کنید.
|
توجه به محیط و نیازها؛ عامل موثر در موفقیت کمپین
مجموع عوامل و ویژگیهای برشمرده شده تنها زمانی در به نتیجه رسیدن کمپینهای کارگری موثر خواهند بود که گردانندگان کمپین درک واقعبینانهای از شرایط، موقعیت و نیازهای گروه هدف داشته باشند. باید توجه داشت که گروه هدف، زمانی تمایل بیشتری به پیام منتقل شده از سوی کمپین نشان میدهند که این پیام، متناسب با وضعیت آنها باشد و به توصیف دقیق شرایط و مسائل آنها پرداخته باشد.
برای درک روابط متقابل، چشماندازها و مرزها لازم است که سیستمها را به خوبی شناسایی کنیم. روند شناخت سیستم شامل طرح مجموعهای از سوالات است که پیش از راهاندازی کمپین و یا در حین برگزاری آن باید پاسخی برای آنها داشته باشیم. از جمله اینکه؛
– گروه هدف مهمترین مسئله خود را چه چیزی میداند؟ آیا این موضوع دلیل واقعی نارضایتی است؟
– این مسئله در جای دیگر – مثلا توسط صاحبان قدرت- چگونه درک میشود؟
– نهادهای حمایت کننده از حقوق بنیادین کار همچون سازمان بینالمللی کار، چه موضعی در قبال این چالشها دارند؟
– محیط محلی چه ویژگیهایی دارد؟ چه کسی تصمیم میگیرد و چرا؟
– در صورت موفقیت کمپین، کیفیت زندگی کارگران چه تغییری پیدا میکند؟
– پیامدهای ناخواسته احتمالی در صورت موفقیت کمپین چیست؟
– پیامدهای ناخواسته احتمالی در صورت شکست کمپین چیست؟
– آیا اجماع کافی در میان کارگران، نمایندگان آنها، جامعه محلی و غیره برای مطالبه تغییر وجود دارد؟
– چه تغییراتی در سازمان یا سطوح سیاستگذاریها میتواند مسئله را به طور پایدار حل کند؟
برای مثال کمپینی که با هدف حذف پیمانکاران از پروژههای نفتی شکل میگیرد، باید ضمن شناخت ابزارها و مهارتها برای ترویج پیام کمپین، به درک واقعبینانهای از شرایط محیطی و نیازهای کارگران دست یابد و ضمن آنکه اهداف کمپین را بر پایه این نیازها و ظرفیتها به روشنی تبیین میکند؛ مراقب باشد تا برگزاری کمپین و طول مدت آن، به آسیب رسیدن بیشتر به کارگران و حقوق اولیه آنها منجر نشود. شناخت مجموعه این عوامل کمک میکند که یک کمپین با تکیه بر ارزشهای اصلی به صورت هدفمند و برنامهریزی شده حرکت کند و به نتایج قابل پیشبینی در بازههای زمانی موردنظر برسد.