بی‌پاسخ ماندن نود درصد اعتراضات کارگری در ایران: راه حل در «سازماندهی» است!

تارنمای داوطلب: عدم پاسخگویی به مطالبات کارگران در ایران یک مشکل جدی است. بررسی‌های «داوطلب» از گزارش‌های مربوط به برگزاری تجمعات و اعتصابات کارگری و صنفی در ماههای گذشته نشان می‌دهد که تقریبا نود درصد اعتراضات کارگران و مزدبگیران از سوی کارفرمایان و دولت در سطح کلان بی پاسخ می‌ماند. چرا این اعتراضات با وجود برگزاری اعتراضات متعدد که گاهی روزها یا حتی ماه ها ادامه دارد، بی ثمر می‌ماند یا پاسخ به آنها بسیار کند است؟

مطالعه موردی اعتراضات کارگری در سایر کشورها بیانگر آن است که پاسخ به اعتراضات کارگران برای مطالباتشان بسته به کشور، صنعت خاص و محیط سیاسی بسیار متفاوت است.
در کشورهای دموکراتیک که حقوق کارگران نسبتا به رسمیت شناخته می‌شود، اعتراضات کارگری، اگرچه ممکن است همیشه به حل و فصل فوری منجر نشود اما اغلب پاسخ‌های رسمی دریافت می‌کند. دولت‌ها و کارفرمایان ممکن است در مذاکرات یا چانه‌زنی دسته‌جمعی شرکت کنند که گاهی منجر به سازش‌های دیرهنگام اما نتیجه‌بخش، مانند افزایش دستمزد، شرایط کاری بهتر یا تغییر سیاست‌ها ‌شود. با این حال، ممکن است به دلیل فرآیندهای بوروکراتیک یا مقاومت کارفرمایان، تاخیر در پاسخگویی رخ دهد.
اما در رژیم‌های استبدادی یا کشورهایی که حقوق کارگران در آن‌ها نقض می‌شود، اعتراضات می‌تواند با سرکوب، دستگیری یا خشونت مواجه شود. در چنین کشورهایی، خواسته‌های کارگران ممکن است بی‌پاسخ بماند، یا دولت ممکن است تنها پس از ناآرامی‌های شدید– نه لزوماً به نحوی که به نفع کارگران باشد– در این اعتراضات مداخله کند. در عین حال، وضع قوانینی که اعتراضات کارگری و صنفی را محدود می‌کند باعث می‌شود که انواع کنش‌های کارگری مانند اعتصاب یا تحصن غیرقانونی تلقی شود و این امر باعث می‌شود کارگران نتوانند مطالبات خود را به طور مؤثر بیان کنند.
در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، جایی که فعالیت‌های تشکیلاتی و اتحادیه‌ای کارگران ممکن است ضعیف‌‌تر باشد، اعتراضات اغلب برای دوره‌های طولانی‌تری نادیده گرفته می‌شوند، اما فشار مداوم– به ویژه زمانی که توجه بین‌المللی را به خود جلب می‌کند– می‌تواند نتایج فوری به دنبال داشته باشد. با این حال، در اغلب موارد این پاسخگویی به تأخیر می‌افتد و ممکن است به طور کامل به شکایات کارگران رسیدگی نشود.

در ایران وضعیت چگونه است؟!

بررسی اعتراضات کارگران و مزدبگیران در ایران به ویژه در شش ماه گذشته نشان دهنده نارضایتی‌های جدی اقتصادی و اجتماعی است. با این حال، با وجود برگزاری اعتراضات متعدد، دلایلی که این اعتراضات اغلب بی‌ثمر می‌مانند یا با واکنش‌های کند مواجه می‌شوند، پیچیده و با عوامل متعددی در هم تنیده هستند. از جمله این عوامل که برای مخاطب ایرانی چندان ناآشنا نیستند، عبارتند از:

محدودیت‌های دولت بر تشکیل اتحادیه‌ها و تشکل‌های کارگری: یکی از دلایل اصلی بی‌پاسخ ماندن مطالبات کارگران این است که کارگران ایرانی با محدودیت‌های شدیدی در توانایی سازماندهی آزادانه خود مواجه هستند. اتحادیه‌های کارگری مستقل در ایران رسماً به رسمیت شناخته نمی‌شوند و تنها تشکل‌های کارگری که از نظر قانونی به رسمیت شناخته شده‌اند، سازمان‌هایی هستند که مانند شوراهای اسلامی کار تحت نفوذ شدید دولت هستند. این شوراها اغلب بدون نمایندگی کردن از منافع کارگران،و توانایی کارگران را برای چانه‌زنی جمعی محدود می‌کنند.

سرکوب سیاسی: حکومت ایران سابقه سرکوب اعتراضات را دارد؛ به ویژه آن دسته اعتراضاتی که اقتدار دولت را به چالش می‌کشند. اعتصابات و اعتراضات کارگران گاهی با سرکوب پلیس و دخالت نیروهای امنیتی، دستگیری و ارعاب مواجه می‌شود. این جو ترس، توانایی کارگران را برای تداوم اعتراضات و پیگیری مطالبات قاطعانه‌تر محدود می‌کند.

بحران اقتصادی و اولویت‌های دولت: ایران با چالش‌های اقتصادی گسترده‌ای دست و پنجه نرم می‌کند که با تحریم‌های بین‌المللی، تورم، کاهش ارزش پول و بیکاری بالا تشدید شده است. دولت ممکن است با توجه به منابع محدود موجود بین افزایش دستمزدها یا بهبود شرایط کار، ثبات اقتصادی را بر رسیدگی به مطالبات کارگران اولویت دهد.

گسستگی در میان کارگران: فقدان سندیکاهای مستقل قانونی و کنترل دولت بر جریان‌های کارگری، به پراکندگی کارگران دامن زده است. بدون یک صدای واحد یا رهبری مؤثر، تلاش‌های پایدار و سازمان‌یافته برای انجام تغییرات دشوار می‌شود.

در چنین شرایطی، چگونه می‌توان «سازماندهی» را به اولویت کارگران تبدیل کرد؟

کارگران باید راه‌هایی برای دور زدن محدودیت‌های ساختاری تحمیل شده بر فعالیت‌های جمعی خود بیابند تا بتوانند سازماندهی را به اولویت تبدیل کنند.
ایجاد شبکه‌های ارتباطی غیررسمی یا اصطلاحا «زیرزمینی» برای دور زدن محدودیت‌های دولتی یکی از این اقدامات است. شبکه‌ ارتباطی غیررسمی با وجود خطرات بالقوه، می‌تواند همبستگی را در میان کارگران بخش‌های مختلف تقویت کند.
در عین حال باید توجه داشت که در سال‌های اخیر، بسیاری از اعتراضات ایرانیان، از جمله اعتراضات کارگری، از طریق پلتفرم های رسانه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. کارگران می‌توانند همچنان از ظرفیت این پلتفرم‌ها برای افزایش آگاهی در مورد شکایات خود، هماهنگی اقدامات و جلب توجه و حمایت بین‌المللی استفاده کنند.
علاوه بر این‌ها، کارگران ایرانی ممکن است از سازمان‌های کارگری بین‌المللی مانند سازمان بین‌المللی کار (ILO) یا اتحادیه‌های کارگری جهانی حمایت‌هایی دریافت کنند. تعامل و ارتباط با این سازمان‌ها می‌تواند همبستگی میان کارگران را افزایش دهد و منابع و بستری برای تقویت صدای کارگران ایرانی در مقیاس جهانی فراهم کند.
در همین راستا، تشویق فشار حقوقی و دیپلماتیک بین‌المللی بر ایران برای رعایت تعهدات خود در قبال حقوق کار می‌تواند در طول زمان منجر به تغییرات کوچکی شود. اگرچه این یک رویکرد بلندمدت است اما افزایش آگاهی در مورد فقدان حقوق کار از طریق کانال‌های حقوق بشر می‌تواند بر تغییر سیاست‌ها تأثیر بگذارد.
نباید فراموش کرد که هماهنگی بین کارگران بخش‌های مختلف (به عنوان مثال، نفت، حمل و نقل، کادر درمان و کادر آموزش) می‌تواند تأثیر اعتراضات را افزایش دهد. همبستگی بین بخشی، سرکوب اعتراضات را بدون برانگیختن ناآرامی‌های گسترده‌تر برای دولت دشوارتر می‌کند.

اینجا را هم نگاه کنید

تابستان با مرگ «معدنچیان» به پایان رسید: مروری بر مهمترین اعتراضات کارگری در شهریور ماه ۱۴۰۳

تارنمای داوطلب: « تنها ۱۲ میلیون تومان حقوق می‌گرفتند و برای حفظ همین حقوق ناچیز، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.