اشکال نوین سازمان‌یابی کارگران و بازتاب آن در ایران

تارنمای داوطلب – مطالعه جنبش‌های کارگری در سالیان اخیر نشان می‌دهد که اشکال سازماندهی کارگران در جهان دگرگون شده است. اقتصاد پلتفرمی، قراردادهای موقت، گسترش کار غیررسمی و تضعیف اتحادیه‌های کارگری از نوع کلاسیک آن، شکل‌های تازه‌ای از همبستگی و سازماندهی کارگران را به‌وجود آورده‌اند و اگر در قرن بیستم، اتحادیه‌ها و نهادهای صنفی رکن اصلی قدرت کارگری بودند، در قرن بیست‌ویکم کارگران پراکنده، دیجیتالی و اغلب بی‌تشکل‌ باعث پیدایش الگوهای جدیدی از مقاومت و هماهنگی شده‌اند. الگوهایی که در بستر فناوری و شبکه‌های ارتباطی شکل می‌گیرند و گاه ظرفیت‌های بالقوه‌ای را در اختیار دارند که اتحادیه‌های سنتی هرگز از آن برخوردار نیستند.

تنوع سازمان‌یابی در دوران حاضر

گزارش‌ها حاکی از آن است که چهره‌ی سازمان‌یابی کارگران دیگر شبیه گذشته نیست. با گسترش مشاغل موقت و دیجیتال و با کاهش قدرت اتحادیه‌های سنتی، کارگران در سراسر جهان برای دفاع از حقوق خود به روش‌های تازه‌ای متوسل شده‌اند. از گروه‌های مجازی و اعتصاب‌های اینترنتی گرفته تا ائتلاف‌های فراملی، اشکال جدیدی از همبستگی در حال شکل‌گیری است که قواعد قدیمی جنبش کارگری را دگرگون کرده است.

نخستین و رایج‌ترین شکل سازماندهی، سازماندهی شبکه‌ای (Networked organizing) است. در این الگو، کارگران به‌جای عضویت در نهاد رسمی، از طریق ابزارهای دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی با یکدیگر در تماس‌اند، اطلاعات و تجربه‌های خود را به اشتراک می‌گذارند و در لحظه‌های حساس به اقدام جمعی دست می‌زنند. تجربه‌ی رانندگان اوبر، پیک‌های Deliveroo یا کارگران استارباکس و آمازون در سالهای اخیر نشان داده که بدون دفتر و ساختار حقوقی هم می‌توان هماهنگی‌های گسترده ایجاد کرد.

در کنار آن، تشکل‌های موقعیتی و کوتاه‌مدت (Ad-hoc formations) پدید آمده‌اند؛ گروه‌هایی که حول یک مطالبه‌ی فوری مانند پرداخت دستمزد، امنیت شغلی یا شرایط کار تشکیل می‌شوند و پس از تحقق یا شکست هدف، از بین می‌روند. این نوع تشکل‌یابی ممکن است ناپایدار باشد، اما در ایجاد حافظه‌ی جمعی و تجربه‌ی اقدام مشترک نقش مهمی دارد.

نوع سوم، جنبش‌های پلتفرمی (Platform movements) است که در میان کارگران اقتصاد دیجیتال شکل می‌گیرد و کسانی که برای پلتفرم‌هایی چون Uber، Amazon Mechanical Turk یا Deliveroo کار می‌کنند، از طریق همان پلتفرم‌ها و اپلیکیشن‌ها که ابزار کارشان است، سازمان می‌یابند و علیه سیاست‌های ناعادلانه‌ی شرکت‌ها دست به اقدام می‌زنند.

در سطح جهانی، اتحادهای فراملی (Transnational alliances) نیز رشد کرده‌اند؛ شبکه‌هایی مانند Clean Clothes Campaign یا Asia Floor Wage Alliance که کارگران در کشورهای مختلف را در برابر زنجیره‌های تولید جهانی به هم متصل می‌کنند.

از سوی دیگر، ظهور جنبش‌های تقاطع‌محور (Intersectional movements) نشان می‌دهد که سازماندهی کارگری فقط بر محور طبقه نیست؛ جنسیت، قومیت، مهاجرت و سایر اشکال تبعیض نیز در آن نقش دارند. نمونه‌ی بارز آن شبکه‌های زنان کارگر یا پرستاران مهاجر است.

در نهایت، در پاسخ به خصوصی‌سازی و تعطیلی کارخانه‌ها، برخی کارگران به‌سوی اشکال تعاونی و خودگردان (Cooperatives / Autonomous collectives) روی آورده‌اند و خودشان مدیریت تولید را بر عهده گرفته‌اند. الگویی که در آرژانتین، ایتالیا و هند نمونه‌های موفقی دارد.

بازتاب این اشکال در ایران

در ایران، گرچه ساختارهای رسمی صنفی به‌شدت محدود یا سرکوب شده‌اند، اما همین فشار باعث شکل‌گیری نوعی سازماندهی از پایین شده است که رد پای تمام الگوهای بالا را در خود دارد، هرچند در مقیاسی محدودتر و با ویژگی‌های خاص خود.

رایج‌ترین شکل در ایران، سازماندهی شبکه‌ای غیررسمی است. شبکه‌های تلگرامی، واتس‌اپی و گاه اینستاگرامی میان کارگران پیمانی، معلمان، پرستاران و رانندگان تاکسی‌های اینترنتی، عملاً نقش نهادهای صنفی جدید را ایفا می‌کنند. در این شبکه‌ها، کارگران اخبار مربوط به اعتصابات، تاخیر حقوق‌ها، یا بازداشت همکاران‌شان را منتشر می‌کنند، مشورت می‌گیرند و گاه به هماهنگی‌های گسترده‌تری دست می‌زنند. این فضاها ساختار رسمی ندارند، اما به‌دلیل انعطاف و گستردگی، از کنترل کامل دستگاه‌های امنیتی خارج‌اند و می‌توانند در بزنگاه‌ها به نیرویی مؤثر بدل شوند.

در کنار آن، سازماندهی موقعیتی و کوتاه‌مدت در ایران به‌شدت رایج است. اعتراض‌های کارگران پیمانکاری، تجمع‌های معلمان در آغاز سال تحصیلی یا حرکت‌های بازنشستگان، اغلب حول مطالبات فوری شکل می‌گیرند و پس از پایان بحران فروکش می‌کنند. با این‌حال، این حرکت‌های مقطعی، طی سال‌های اخیر شبکه‌ای از تجربه و اعتماد ایجاد کرده‌اند که زیربنای همبستگی کارگری در شرایط فعلی است.

در حوزه‌ی اقتصاد دیجیتال نیز نشانه‌هایی از جنبش‌های پلتفرمی دیده می‌شود. رانندگان اسنپ و تپسی بارها در گروه‌های خود، اعتراض‌های هماهنگ علیه درصد کمیسیون یا سیاست‌های شرکت‌ها ترتیب داده‌اند. این حرکت‌ها گرچه پراکنده و فاقد نمایندگی رسمی‌اند، اما نخستین تلاش‌ها برای کنش جمعی در فضای کار پلتفرمی ایران محسوب می‌شوند.

از سوی دیگر، بعد جنسیتی در سازماندهی کارگری ایران اهمیت فزاینده‌ای یافته است. زنان پرستار، معلم و کارگر، علاوه بر مطالبات صنفی، تبعیض جنسیتی را نیز در مرکز اعتراض‌های خود قرار می‌دهند. حضور پررنگ زنان در تجمع‌های صنفی معلمان و پرستاران، نشانه‌ای از شکل‌گیری جنبش‌هایی تقاطع‌محور در بستر کار و معیشت است.

گرچه این اشکال متنوع، بازتاب مستقیم تغییرات عمیق در ساختار اقتصاد و مناسبات کار در جهان معاصرند، اما در عین حال این الگوها نوعی عقب‌نشینی از تشکل‌های رسمی و ساختارمند به‌سوی شبکه‌های پراکنده و بی‌نام‌ را بازنمایی کرده و نشانه‌ی ارائه تعریف تازه‌ای از قدرت جمعی هستند.
نقطه‌ی قوت این شکل‌های جدید در انعطاف‌پذیری، سرعت، و دسترسی‌پذیری آن‌هاست. در جهانی که کارگران به‌طور فزاینده‌ای پراکنده و ناامن شده‌اند، شبکه‌های دیجیتال به آن‌ها امکان می‌دهد بدون نیاز به مجوز، مکان فیزیکی یا ساختار بوروکراتیک، صدای خود را به‌سرعت به گوش دیگران برسانند. این الگوها در لحظه‌های بحران — از اعتصاب‌های پلتفرمی گرفته تا تجمع‌های خودجوش — می‌توانند بسیج مؤثری ایجاد کنند و حتی افکار عمومی را در مقیاس گسترده تحت تأثیر قرار دهند.

اما در کنار این مزایا، ضعف‌های جدی نیز وجود دارد. سازماندهی شبکه‌ای یا موقتی، پایداری و ظرفیت چانه‌زنی درازمدت ندارد؛ فقدان ساختار رسمی، خطر نفوذ، تفرقه یا سرکوب را افزایش می‌دهد و امکان انباشت تجربه و انتقال دانش صنفی را محدود می‌کند. از همین رو، بسیاری از این حرکت‌ها پس از هر موج اعتراضی فروکش می‌کنند و ناچارند هر بار از نقطه‌ی صفر آغاز کنند.

در ایران، این دوگانگی به‌وضوح دیده می‌شود: از یک‌سو، محدودیت‌های قانونی و فشار امنیتی، هر نوع تشکل پایدار را تقریباً ناممکن کرده است؛ از سوی دیگر، همین وضعیت، خلاقیت‌های تازه‌ای در سازمان‌یابی از پایین پدید آورده است _ از شبکه‌های تلگرامی تا حرکت‌های مقطعی و همبستگی‌های میان‌حرفه‌ای_. قدرت این شکل‌ها در پراکندگی و خودانگیختگی آن‌هاست، اما ضعفشان نیز در همین‌جاست؛ زیرا بدون ساختار حمایتی، تجربه‌ها دوام نمی‌آورند و ارتباط‌ها به‌سادگی گسسته می‌شوند.

در نهایت، هرچند نمونه‌های محدودی از تعاونی‌های کارگری یا طرح‌های خودگردان وجود دارد، نبود حمایت قانونی و فشار اقتصادی مانع از تداوم آن‌ها شده است. اما ایده‌ی خودمدیریتی در میان برخی گروه‌های کارگری — به‌ویژه در مناطق صنعتی و نفتی — همچنان زنده است.

روندها و چشم‌انداز سازمان‌یابی کارگران

چهره‌ی سازمان‌یابی کارگران در ایران امروز بیش از هر زمان دیگری غیررسمی، شبکه‌ای و موقعیتی است. این شکل‌ها نه محصول انتخاب آزاد، بلکه نتیجه‌ی شرایط سیاسی و اقتصادی‌ای‌اند که طی دو دهه‌ی اخیر هرگونه فعالیت صنفی مستقل را محدود یا جرم‌انگاری کرده‌اند. در چنین فضایی، جایی که قانون تشکل‌سازی را به چارچوب‌های رسمی و وابسته محدود کرده، کارگران ناچار شده‌اند راه‌های تازه‌ای برای پیوند و دفاع جمعی پیدا کنند؛ راه‌هایی که بیشتر بر تجربه‌ی میدانی، ارتباط‌های شخصی و ابزارهای دیجیتال تکیه دارند تا بر نهادهای ثبت‌شده.

در بسیاری از واحدهای تولیدی و خدماتی، کارگران به‌جای تکیه بر اتحادیه یا انجمن صنفی، از گروه‌های پیام‌رسان، کانال‌های تلگرامی و حلقه‌های اعتماد کوچک برای اطلاع‌رسانی، تصمیم‌گیری و هماهنگی استفاده می‌کنند. این شبکه‌ها، گرچه فاقد ساختار رسمی‌اند، اما در لحظه‌های بحرانی — مانند تعویق دستمزد، اخراج یا اعتراض سراسری — می‌توانند به‌سرعت فعال شوند و موجی از همبستگی خلق کنند. نمونه‌های متعددی از اعتصاب‌ها یا تجمع‌های کارگری در سال‌های اخیر از دل همین گروه‌های کوچک و ناشناس شکل گرفته‌اند که بعدتر توانسته‌اند دیگر نقاط کشور را نیز تحت تأثیر قرار دهند.

ویژگی دیگر این روند، پراکندگی مکانی و طبقاتی نیروهای کار است. در ایران امروز، بخش بزرگی از نیروی کار در قالب پیمانکاری، پروژه‌ای یا کار پلتفرمی فعالیت می‌کند؛ از رانندگان تاکسی‌های اینترنتی گرفته تا کارگران خدمات شهری و معلمان حق‌التدریس. این پراکندگی، امکان ایجاد تشکل واحد را دشوار کرده، اما در عوض نوعی سازمان‌یابی افقی و چندمرکزی را به وجود آورده است: شبکه‌هایی که نه یک مرکز فرماندهی دارند و نه سلسله‌مراتب کلاسیک، بلکه بر پایه‌ی تبادل تجربه، بازنشر مطالب و همبستگی موردی پیش می‌روند.

در این میان، فناوری دیجیتال نقش دوگانه‌ای ایفا می‌کند: از یک‌سو، ابزار پیوند و ارتباط است — راهی برای شکستن انحصار رسانه‌ای و رساندن صدای کارگران به جامعه. از سوی دیگر، همین ابزارها کارگران را در معرض نظارت و کنترل مداوم قرار می‌دهند و امنیت آنان را تهدید می‌کنند. بسیاری از فعالان صنفی در سال‌های اخیر به‌دلیل فعالیت در گروه‌های آنلاین بازداشت یا احضار شده‌اند؛ بااین‌حال، جریان ارتباط و تبادل اطلاعات متوقف نشده است.

اگر در قرن بیستم، قدرت کارگر در ساختمان اتحادیه‌ها و چانه‌زنی رسمی با دولت و کارفرما تجسم می‌یافت، در ایران قرن بیست‌ویکم قدرت کارگر در شبکه‌ها، پیام‌ها و کنش‌های پراکنده‌ای نهفته است که گرچه بی‌نام و ناپایدارند، اما در مجموع نقشه‌ی تازه‌ای از همبستگی طبقاتی را رقم می‌زنند. این اشکال جدید هنوز از ثبات و دوام نهادهای کلاسیک برخوردار نیستند، اما نشانه‌ی روشن آن‌ هستند که حتی در غیاب تشکل‌های قانونی و حمایت‌های ساختاری، میل به سازمان‌یافتگی و مقاومت جمعی در میان کارگران ایران زنده و فعال است و فقط چهره‌اش عوض شده است.

اینجا را هم نگاه کنید

تحلیل وضعیت کارگران ایران در سه ماهه نخست ۱۴۰۴

نیروی کار در محاصره بحران‌ها: تحلیل وضعیت کارگران ایران در سه ماهه نخست ۱۴۰۴

تارنمای داوطلب: سال ۱۴۰۴ با وعده‌های متعدد اقتصادی آغاز شد؛ وعده‌هایی درباره ثبات بازار ارز، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.