تارنمای داوطلب: درحالیکه وزیر آموزش و پرورش ایران از کمبود ۱۳۰ تا ۱۴۰ هزار معلم برای سال تحصیلی آینده خبر میدهد و گفته میشود که هماکنون ۱۵درصد کلاسها را نیروهای حقالتدریس و حتی بازنشسته پر کردهاند، گزارشهای جهانی حاکی از آن است که بحران کمبود معلم در بسیاری از کشورهای جهان به یک بحران تبدیل شده؛ بحرانی که نهفقط کمّی، بلکه کیفی، ساختاری و چندلایه است. در حالیکه آموزش باکیفیت، فراگیر و برابر، یکی از حقوق بنیادین بشر و از اهداف کلیدی توسعه پایدار شناخته میشود، تأمین نیروی انسانی کافی، متخصص و متعهد برای تحقق این هدف با چالشهای جدی مواجه است.
پدیده کمبود معلم دیگر محدود به کشورهای کمدرآمد و در حال توسعه نیست، بلکه بسیاری از کشورهای با درآمد متوسط و حتی بالا نیز با دشواریهایی فزاینده در جذب، حفظ و انگیزش معلمان روبهرو هستند. عواملی همچون کاهش شأن اجتماعی حرفه معلمی، حقوق ناکافی، شرایط کاری نامساعد، بار کاری فزاینده، و نبود مسیرهای حرفهای روشن از جمله دلایل اصلی ترک شغل معلمان، بهویژه در سالهای ابتدایی خدمت، محسوب میشوند.
در این میان، سازمان یونسکو و کارگروه بینالمللی معلمان برای آموزش ۲۰۳۰ با انتشار «گزارش جهانی درباره معلمان» تلاش کردهاند تصویری جامع از ابعاد این بحران، پیامدهای آن، و راهکارهای عملی برای مقابله با آن ارائه دهند.
آنچه باید بدانید
معلمان نقشی اساسی در شکلدهی به آینده، بالفعلسازی ظرفیتهای یادگیری دانشآموزان، و تحقق هدف توسعه پایدار یعنی آموزش فراگیر، عادلانه و باکیفیت برای همگان دارند. اما با نزدیک شدن به سال ۲۰۳۰، چالشی بزرگ در افق این چشمانداز دیده میشود: جهان با کمبود شدید معلم مواجه است.
«گزارش جهانی معلمان»، که با همکاری سازمان یونسکو و «کارگروه بینالمللی معلمان برای آموزش ۲۰۳۰» تهیه شده و آخرین بار در اپریل ۲۰۲۵ به روزرسانی شده، ابزاری است برای بسیج اقدامات ملی و بینالمللی بهمنظور توانمندسازی، جذب، آموزش و پشتیبانی از معلمان. آنچه در ادامه آمده، مروری است بر یافتههای کلیدی این گزارش و راهکارهای عملیاتی پیشنهادی آن برای مقابله با این چالش حیاتی.
یافتههای نگرانکننده در خصوص کمبود معلم
این گزارش نشان میدهد که تا سال ۲۰۳۰، نظامهای آموزشی سراسر جهان به ۴۴ میلیون معلم در سطوح ابتدایی و متوسطه نیاز خواهند داشت. این رقم شامل نیاز به جایگزینی بیش از نیمی از معلمان فعلی است که از حرفه خارج خواهند شد، و همچنین تأمین حدود ٪۷۰ از معلمان مورد نیاز در دوره متوسطه.
منطقه آفریقای جنوب صحرای بزرگ (Sub-Saharan Africa) بیشترین آسیبپذیری را نشان میدهد، بهگونهای که تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۱۵ میلیون معلم جدید نیاز دارد. درک ابعاد این نیاز، پیامدهای جغرافیایی آن و تأثیر آن بر نسبت دانشآموز به معلم و زیرساختهای آموزشی، برای شناخت عمق بحران ضروری است.
آیا کمبود معلم محدود به کشورهای خاص یا سطوح درآمدی معین است؟
کمبود معلم، پدیدهای جهانی است و صرفاً به کشورهای با درآمد پایین محدود نمیشود. حتی کشورهای توسعهیافته با نظامهای آموزشی پیشرفته مانند مناطق شمال اروپا و آمریکای شمالی نیز با چالشهای فزایندهای در جذب و نگهداشت معلمان شایسته مواجهاند.
نرخ ترک خدمت در میان معلمان ابتدایی در سطح جهانی، از ۴.۶۲ درصد در سال ۲۰۱۵ به ۹.۰۶ درصد در سال ۲۰۲۲ افزایش یافته است. بسیاری از معلمان در پنج سال نخست اشتغال خود حرفه معلمی را ترک میکنند. این مسئله، کیفیت و عدالت آموزشی را در بسیاری از نظامها با تهدید جدی مواجه میسازد.
چگونه میتوان بهطور مؤثر با کمبود معلم مقابله کرد؟
مقابله مؤثر با کمبود معلم نیازمند رویکردی جامع و یکپارچه است. این موضوع صرفاً به استخدام محدود نمیشود، بلکه نیازمند توجه به مؤلفههایی چون؛ انگیزه شغلی معلمان، رفاه حرفهای و روانی، فرصتهای رشد حرفهای، شرایط کاری مناسب و پایدار، شأن و منزلت اجتماعی معلمی، ایجاد مسیرهای شغلی جذاب، تضمین استقلال حرفهای و دسترسی برابر به فرصتهای آموزش ضمن خدمت، از جمله اقداماتی است که میتواند انگیزه و ماندگاری معلمان را افزایش دهد. در عین حال، تقویت حضور زنان در موقعیتهای مدیریتی آموزشی و همزمان افزایش مشارکت مردان در آموزش، بهویژه در مقاطع ابتدایی، از جمله راهبردهای ضروری در این مسیر است.
راهکارهای کشورها برای مقابله با کمبود معلم چیست؟
افزایش دستمزدها، بهبود شرایط کاری و سرمایهگذاری معنادار در آموزش از جمله عوامل کلیدی در بهبود انگیزه و سلامت روانی معلمان است.
مشارکت دادن معلمان در فرآیندهای تصمیمسازی، تقویت فرهنگ سازمانی مدرسه و حمایت مؤثر از معلمان تازهکار نیز میتواند نقشی کلیدی در کاهش نرخ ترک خدمت و پایداری نیروی آموزشی ایفا کند.
چرا کمبود معلم، یک بحران فوری است؟
گزارش یونسکو حاکی از آن است که این کمبود صرفاً یک چالش آماری نیست؛ بلکه بحرانی است که بنیادهای نظامهای آموزشی را تهدید میکند. پیامدهای آن شامل؛ افزایش نسبت دانشآموز به معلم، تحمیل فشار مضاعف بر معلمان موجود، گسترش نابرابریهای آموزشی، افزایش فشار مالی بر دولتها و نهادهای آموزشی و درک تأثیرات عمیق این بحران بر کیفیت و دسترسی به آموزش، گامی ضروری برای اقدام بهموقع و مؤثر است. این گزارش تاکید میکند که پاسخ به بحران جهانی کمبود معلم، مستلزم توجه همزمان به کمّیت و کیفیت است و بر این اساس راهکارهایی مبتنی بر شواهد ارائه میدهد برای اطمینان از آنکه هر کودک به معلمی واجد شرایط و با انگیزه دسترسی داشته باشد. از جمله راهبردهای کلیدی پیشنهادشده؛ تقویت همکاری در حرفه معلمی، آموزش حرفهای مادامالعمر، ارتقای استقلال حرفهای و مشارکت معلمان در سیاستگذاریهاست. درک و اجرای این راهبردها، میتواند آموزش را از بحران به فرصت تبدیل کند.
بحران کمبود معلم در ایران
چنانکه در ابتدا اشاره شد، یکی از مهمترین مشکلات نظام آموزشی کشور در یک دهه گذشته کمبود معلم برای برگزاری کلاسهای درس بود؛ بحرانی که بلکه ناشی از فراموشی روند صحیح و اصولی استخدام فرهنگیان در چند دهه بوده است. گزارشها حاکی از آن است که استخدام معلمان به عنوان مروجان آموزشی ایران از اواسط دهه ۷۰ با روند کاهشی روبرو شد تا در اواسط دهه ۹۰ به بحران فراگیر تبدیل شود. در این راستا، طی چند سال گذشته راهکارهای فراوانی برای برطرف کردن این معضل نظام آموزشی در دستورکار قرار گرفته است اما تاکنون نتوانسته کاستیهای آن را جبران کند. طبق آمارهای موجود، بیشترین کمبود معلم مربوط به استانهای تهران، البرز، خوزستان و سیستان و بلوچستان گزارش شده است.
با وجود اینکه در چند سال اخیر دولت با همکاری وزارت آموزش و پرورش از طریق جذب ماده ۲۸ ، معلمان جدیدی را در اختیار گرفته است اما با توجه به نیازهای وسیع این وزارتخانه این راه حل هم در شرایط فعلی نتوانسته به علت بازنشستگی معلمان این کمبودها را برطرف کند و این بحران هر ساله با آغاز سال تحصیلی بیشتر خود را نشان میدهد.
یکی از آخرین گزارشها در این خصوص که توسط مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده نشان میدهد؛ دانشگاه فرهنگیان که وظیفه اصلی تربیت معلم را برعهده دارد، بهلحاظ ساختاری و انسانی دچار ضعف شدید است و نسبت استاد به دانشجو در آن ۱ به ۱۱۴ است، در حالی که استاندارد جهانی ۱ به ۳۰ یا کمتر است. زیرساختهای فیزیکی مانند خوابگاهها و فضاهای آموزشی نیز با کمبود شدید مواجهاند و این همه در حالی است که همزمان، جمعیت دانشآموزی کشور رو به افزایش گذاشته است.
از سوی دیگر، مجموعهای از قوانین و مصوبات استخدامی در سالهای اخیر بدون انسجام و برنامهریزی مشخص، موجب ورود نیروهای غیرمتخصص به آموزشوپرورش شده و ترکیب منابع انسانی این وزارتخانه را دچار آشفتگی کرده است. استفاده موقتی و گاه اجباری از راهحلهایی همچون سربازمعلمان، بازنشستگان، نیروهای خرید خدمات آموزشی، و حتی مدیران و معاونان مدارس بهجای معلم، گرچه در کوتاهمدت برخی خلأها را پر کرده، اما در میانمدت و بلندمدت، کیفیت آموزش را کاهش داده و موجب فرسودگی نیروی انسانی شده است.
مجموع این عوامل، نتیجه سالها بیتوجهی به سرمایه انسانی آموزشوپرورش و ضعف برنامهریزی و مدیریت منابع انسانی است. فعالان صنفی معتقدند که برای عبور از این بحران، اصلاحات جدی و فوری ضروری است؛ از بازنگری در سیاستهای جذب معلم و توانمندسازی دانشگاه فرهنگیان گرفته تا بهبود شرایط معیشتی و حرفهای معلمان و اصلاح زیرساختهای فیزیکی مدارس. در غیر این صورت، شکاف آموزشی در کشور گستردهتر شده و چشمانداز توسعه عدالت آموزشی بیش از پیش دور از دسترس خواهد بود.