(بخش دوم)
در تحلیلهای اجتماعی و سیاسی از فعالیتهای جمعی، تمایز میان «رادیکالیسم انقلابی» و «کنشگری مؤثر و تدریجی» از اهمیت زیادی برخوردار است.
در بخش یکم رادیکالیزم و آینده تشکلهای صنفی و کارگری در ایران، پس از بررسی دوگانهی افراط و انفعال در تشکلهای کارگری و خطرات و تبعات هرکدام به چند راهکارهای برای رویارویی با دوگانه افراط و انفعال پرداختیم.
مرزبندی در مباحث مربوط به تشکل های اجتماعی، بهویژه در تشکلهای صنفی و کارگری، میتواند تأثیر زیادی در موفقیت یا شکست تشکلها در دستیابی به اهداف خود داشته باشد به همین دلیل در بخش دوم این جستار، با تعریف مرزبندی میان «رادیکالیسم انقلابی» و «کنشگری تدریجی» به رویکرد و اهداف هرکدام و تأثیر و تبعات هر یک میپردازیم و امکانات و چالشها را بررسی میکنیم
رادیکالیسم انقلابی به معنای حرکت به سمت تغییرات بنیادین و اساسی در سیستمهای موجود است. این نوع رویکرد معمولاً با نقدهای بنیاد بر افکن و جدی به ساختارهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی همراه است و ممکن است بهطور کلی خواستار تغییرات انقلابی باشد. رادیکالیسم انقلابی معمولاً از طرف افرادی یا گروههایی مطرح میشود که به دلیل نازضایتی شدید از وضعیت موجود به دنبال تحولات فوری و عمیق در ساختارهای نظامهای اجتماعی و سیاسی هستند؛ مانند گروههای قومی، مذهبی و غیره.
در رادیکالیسم انقلابی، هدف نه تنها اصلاحات جزئی، بلکه تغییرات اساسی و ساختاری است که ممکن است به تغییرات بنیادین در نهادها، قوانین، و نظامهای اجتماعی منجر شود. رادیکالیسم انقلابی معمولا سیستمهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بهطور کلی به چالش میکشد و آنها را ناتوان از اصلاحپذیری پاسخگویی به نیازهای اجتماعی و اقتصادی میداند. در این رویکرد، معمولاً از اعتراضات شدید، اعتصابات گسترده، و حتی خشونت برای تحقق مطالبات استفاده میشود.
در مقابل، کنشگری مؤثر و تدریجی به معنای پیگیری اهداف اجتماعی و اقتصادی از راه روشهای اصلاحطلبانه، منطقی و گامبهگام است. این رویکرد بهدنبال بهبود و تغییر شرایط از طریق مذاکرات، فعالیتهای قانونی، و فعالیتهای مدنی و اجتماعی است. در این رویکرد، تغییرات بهطور تدریجی و در چارچوب قوانین موجود صورت میگیرد و از روشهای مسالمتآمیز برای دستیابی به اهداف استفاده میشود. در این نوع کنشگری، هدف بهبود و تغییر در سیستمها و ساختارها از راه اقدامات گامبهگام است، نه تغییرات سریع و اساسی. در عین حال، کنشگری مؤثر بر مذاکره و گفتوگو با نهادهای دولتی و سایر گروههای اجتماعی تأکید دارد. هدف آن، رسیدن به توافقهای معقول و واقعی است. در کنشگری تدریجی، تأکید بر پایداری و استمرار در پیگیری مطالبات است، حتی اگر نتایج فوری حاصل نشود.
مرزبندی میان رادیکالیسم انقلابی و کنشگری مؤثر و تدریجی
مرزبندی میان رادیکالیسم انقلابی و کنشگری مؤثر و تدریجی در برخی از مواقع بسیار مبهم و پیچیده است، اما تفاوتهای مشخصی در رویکرد، اهداف، و روشها وجود دارد:
رویکرد و اهداف
رادیکالیسم انقلابی: هدف اصلی تغییرات بنیادی و سریع در سیستمهای موجود است. این تغییرات ممکن است شامل تغییرات اساسی در نهادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی باشد. گاهی این تغییرات بهصورت کلی و انقلابی مطرح میشوند که اساساً در راستای ساختارهای جدید و غیرموجود هستند.
کنشگری مؤثر و تدریجی: هدف این رویکرد بیشتر بهبود وضعیت موجود است و تغییرات تدریجی در چارچوب سیستمهای موجود را پیگیری میکند. در این رویکرد، اولویت با اصلاحات است تا انقلابیگری. در نتیجه، خواستهها ممکن است به تغییرات قابل لمس و عملی در کوتاهمدت محدود شوند.
روشها و شیوههای عمل
رادیکالیسم انقلابی: روشهای عمل در این رویکرد معمولاً افراطی و شدید هستند. از جمله اعتصابات گسترده، اعتراضات خیابانی، تحصنهای طولانیمدت که حتی ممکن است اقدامات مرتبط با آن به روشهای خشونتآمیز کشیده شوند. همچنین، این روشها ممکن است به بروز بحرانهای اجتماعی و سیاسی بینجامند.
کنشگری مؤثر و تدریجی: در این رویکرد، روشهای استفادهشده بیشتر به شکل اعتراضات مسالمتآمیز، گفتوگوهای مدنی و مذاکرات قانونی است. پیگیری مطالبات از راه مکانیسمهای حقوقی و قانونی، همچون دادگاهها، قوانین کار و دیگر راههای مؤثر و قانونی صورت میگیرد.
تأثیرات و پیامدها
رادیکالیسم انقلابی: این رویکرد ممکن است به تشدید سرکوب معترضان از سوی دولتها و نهادهای وصل به قدرت دامن بزند. در بسیاری از موارد، اعتراضات رادیکال ممکن است به نقض حقوق بشر و دستگیریهای گسترده منجر شود و علاوه بر این، تغییرات سریع ممکن است بیثباتیهای اجتماعی و سیاسی بیشتری در مسیر جویندگان تغییر رادیکال قرار بدهد.
کنشگری مؤثر و تدریجی: در این رویکرد، بهطور معمول نتیجهها ملموستر اند و با کمترین هزینه اجتماعی و سیاسی پیگیری میشوند. با استفاده از مذاکرات و اصلاحات قانونی، میتوان به توافقاتی رسید که رضایتمندی بیشتر اقشار مختلف جامعه را جلب کند و در نهایت به ثبات و پایداری اجتماعی منجر شود.
پذیرش، مشروعیت و مقبولیت اجتماعی
رادیکالیسم انقلابی: این رویکرد معمولاً با مقاومت از سوی بخشی از جامعه روبهرو میشود که خواستار تغییرات سریع و بنیادین نیستند یا از پیامدهای آن هراس دارند.
کنشگری مؤثر و تدریجی: این رویکرد معمولاً مشروعیت و مقبولیت بیشتری در میان اکثریت جامعه و صاحبان قدرت دارد، زیرا تغییرات تدریجی و اصلاحات ممکن است پذیرفتهتر و قابلفهمتر باشند.
مرزبندی میان رادیکالیسم انقلابی و کنشگری مؤثر و تدریجی به شرایط خاص اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر جامعه وابسته است. در ایران، با توجه به فضای پیچیده سیاسی و اجتماعی، به نظر میرسد که گروههای مطالبهگر برای در امان ماندن از سرکوب و محدودیتهای قانونی بتوانند کنشگری مؤثر و تدریجی را به عنوان رویکرد عملگرایانهتری برای دستیابی به نتایج مؤثر و پایدار شناسایی کنند. از سوی دیگر، در شرایط خاص و بحرانهای شدید، ممکن است رادیکالیسم انقلابی به عنوان یک ابزار اضطراری برای اعمال فشار بر حکومت و تغییرات اساسی از دستور کار حذف نشود، اما باید بهدقت و با احتیاط مدیریت شود تا به بحرانهای غیرقابل کنترل نینجامد.
آیا امکان شکلگیری «تشکلهای مستقل صنفی و کارگری اما رادیکالیزه نشده» وجود دارد؟
تشکلهای مستقل، بهطور ویژه، به دنبال استقلال سازمانی از نهادهای دولتی و دیگر گروههای متصل به قدرت رسمی هستند، در عین حال که از برخوردهای شدید و تقابلی با دولت و نهادهای بزرگ پرهیز میکنند. این نوع رویکرد تشکلی، در شرایطی خاص و در چارچوبهای خاص اجتماعی و سیاسی میتواند شکل بگیرد، اما برای تحقق آن به شرایط و ویژگیهای خاص است.
تشکلهای مستقل صنفی و کارگری به تشکلهایی اطلاق میشود که از نظر ساختاری، مالی، و سازمانی به صاحبان قدرت یا قدرتهای خارجی وابسته نیستند. این تشکلها معمولاً کارکرد مستقلی از دولتها، کارفرمایان و حتی سازمانهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی دارند. استقلال به معنای خودمختاری در تصمیمگیری و عمل و توانایی “نه گفتن” تشکلهاست، بهطوری که تشکلها قادر باشند بدون دخالت مستقیم از سوی مقامات دولتی یا قدرتهای بیرونی، اهداف و مطالبات خود را دنبال کنند.
اگر بخواهیم به تشکلها، خاصیت غیرتقابلی و رادیکالیزه نشده بدهیم باید گفت که این نوع تشکلها به جای اتخاذ رویکردهای رادیکال و افراطی، میکوشند از روشهای مسالمتآمیز و نظم موجود برای پیشبرد مطالبات خود استفاده کنند. در واقع، این تشکلها با به حداقل رساندن سطح درگیریها و تعارضات، به دنبال رسیدن به اهداف خود از طریق نافرمانی مدنی، مذاکره، گفتوگوهای اجتماعی و اصلاحات تدریجی هستند.
چالشهای شکلگیری تشکلهای مستقل صنفی و کارگری اما غیر رادیکال
شکلگیری چنین تشکلهایی در شرایط خاص و بهویژه در کشورهایی همچون ایران که ساختارهای سیاسی و اجتماعی پیچیدهای دارند، با چالشهای پیاپی روبهروست. در بسیاری از کشورها، بهویژه در رژیمهای خودکامه یا نیمهخودکامه، دولتها و نهادهای حاکم به نظارت بر تمام سازمانهای اجتماعی و دخالت در کارکرد آنها تمایل دارند. این نظارت میتواند آزادی عمل تشکلها را بهشدت محدود کند و فضای لازم برای استقلال واقعی را از آنها بگیرد. در این شرایط، حتی تشکلهایی که به دنبال رویکردهای مسالمتآمیز و غیر رادیکال هستند، ممکن است تحت فشارهای شدید قرار گیرند.
از طرفی، تشکلها برای مستقل عمل کردن باید بتوانند در برابر نفوذ نهادهای دولتی و کارفرمایان مقاومت کنند. اما در همان حال، اگر این تشکلها بخواهند غیرتقابلی باقی بمانند، باید رویکردهای مختلفی را در تعامل با قدرتها اتخاذ کنند. در این شرایط، ممکن است برخی از این تشکلها برای حفظ استقلال خود مجبور شوند از برخوردهای علنی و تقابلی اجتناب کنند، در حالی که در برخی موارد این اجتناب ممکن است به نفع آنان نباشد و باعث شود که مطالبات و اهدافشان به حاشیه رانده شوند.
همچنین باید در نظر داشت که در بسیاری از جوامع، به ویژه در جوامع با تاریخ طولانی از سرکوب و محدودیتهای اجتماعی و سیاسی، ممکن است بیاعتمادی نسبت به نهادهای مستقل و رویکردهای مسالمتآمیز وجود داشته باشد. در چنین شرایطی، تشکلهایی که از رویکرد غیرتقابلی استفاده میکنند، ممکن است با شک و تردید از سوی برخی اعضای خود روبهرو شوند که از آنها انتظار دارند در برابر نهادهای دولتی و قدرتها بهطور فعال و رادیکال مقاومت کنند.
با این حال، در برخی شرایط و با استفاده از مؤلفههای خاص، میتوان امیدوار بود که تشکلهای مستقل اما غیرتقابلی بتوانند رشد کنند و موفق شوند. برخی از این مؤلفهها عبارتند از:
ایجاد فرهنگ گفتوگو و مصالحه
تشکلهایی که به دنبال رویکرد غیرتقابلی هستند، باید بر فرهنگ گفتوگو و مذاکرات تأکید کنند. آنها میتوانند با استفاده از ظرفیتهای سازمانی و مدنی برای پیگیری مطالبات خود، بهدنبال ایجاد تغییرات تدریجی باشند. مذاکرات مداوم با نهادهای دولتی، کارفرمایان، و دیگر گروههای اجتماعی میتواند فضایی برای ایجاد توافقهای متقابل ایجاد کند.
استفاده از ابزارهای قانونی و مدنی
تشکلهای مستقل اما غیرتقابلی میتوانند برای پیشبرد اهداف خود از ابزارهای قانونی و مدنی استفاده کنند. آنها میتوانند در چارچوب قوانین موجود به دفاع از حقوق خود بپردازند و از ظرفیتهای قانونی برای پیشبرد مطالبات خود بهره ببرند. این میتواند به آنها کمک کند که در عین استقلال، از حمایتهای قانونی برای محافظت از حقوق خود استفاده کنند.
تقویت همبستگی درونی و اعتماد
برای اینکه تشکلها بتوانند بهطور مستقل و غیرتقابلی عمل کنند، لازم است که همبستگی درونی میان اعضا و فعالان این تشکلها تقویت شود. این همبستگی میتواند با ایجاد شبکههای پشتیبانی، آموزش، و تقویت آگاهی عمومی از حقوق کارگران و اعضای تشکل صورت گیرد.
سازماندهی منسجم و موثر
یکی از عوامل کلیدی در موفقیت تشکلهای مستقل، داشتن یک ساختار سازمانی منسجم و کارآمد است. این ساختار باید قادر باشد در مواقع بحرانی، از تصمیمگیریهای سریع و مؤثر بهرهبرداری کند، بدون آنکه وارد تقابلهای سیاسی و رادیکال شود.