امکان‌هایی برای سازماندهی اجتماعی در نظام های اقتدارگرا: مثل «آب» روان باشید!

تارنمای داوطلب: موجی از قدرت‌گیری احزاب و جریان‌های راست افراطی در سال‌های اخیر، در سراسر جهان به چشم می‌خورد که نقطه اشتراک همه آنها «جامعه‌مدنی هراسی» است. این پدیده که پیش‌تر در بسیاری از کشورها به حاشیه رانده شده بود، اکنون به تهدیدی جدی برای دموکراسی‌های نوظهور و حتی دموکراسی‌های قدمت‌دار، تبدیل شده است. از اروپا تا آمریکا و از آسیا تا آمریکای لاتین، راست افراطی با تکیه بر نارضایتی‌های اقتصادی، بحران‌های اجتماعی، مهاجرت گسترده و بی‌اعتمادی عمومی به نخبگان سیاسی، در حال گسترش نفوذ خود است.

کشورهایی مانند ایالات متحده، فرانسه، ایتالیا، هلند، سوئد، آلمان، اسپانیا، مجارستان، لهستان، برزیل، هند و ترکیه از جمله نقاطی هستند که در آن‌ها جریان‌های راست افراطی توانسته‌اند قدرت را در دست بگیرند یا تأثیر قابل‌توجهی بر سیاست‌های داخلی بگذارند. عواملی که زمینه‌ساز رشد این جریان‌ها شده‌اند، شامل افزایش شکاف طبقاتی، بحران‌های اقتصادی، رشد پوپولیسم، احساس ناامنی فرهنگی و هویتی، رشد تعداد مهاجرین و تضعیف نهادهای دموکراتیک هستند.

راست افراطی با استفاده از تبلیغات پوپولیستی، سیاست‌های ضدمهاجرتی، ملی‌گرایی افراطی، محدود کردن آزادی‌های مدنی و رسانه‌ای و حمله به نهادهای دموکراتیک در تلاش است تا قدرت خود را تثبیت کند. این جریان‌ها اغلب از ابزارهای مدرن مانند شبکه‌های اجتماعی برای گسترش اطلاعات نادرست، تحریک احساسات عمومی و تضعیف مخالفان خود بهره می‌برند.

در بسیاری از کشورها، ضعف احزاب سنتی و بی‌اعتمادی مردم به سیاستمداران جریان اصلی، به راست افراطی امکان داده تا خود را به‌عنوان «آلترناتیو» معرفی کند. علاوه بر این، بحران‌های جهانی مانند تورم، تغییرات اقلیمی، پاندمی‌ها و جنگ‌ها نیز بهانه‌ای برای بهره‌برداری از ترس‌های عمومی و ارائه راه‌حل‌های اقتدارگرایانه از سوی این جریان‌ها شده‌اند. در چنین شرایطی این جامعه مدنی و گروههای فعال اجتماعی هستند که در معرض تهدید بیشتر قرار می‌گیرند.

به باور فعالان اجتماعی و صاحب‌نظران، تهدید دموکراسی از طریق به قدرت رسیدن راست افراطی یا گروههای تندروی سیاسی یک شبه اتفاق نمی‌افتد. کمبود ارتباطات مؤثر و همبستگی میان طبقات اجتماعی، نژادها، جنسیت‌ها، باورهای دینی، گرایش‌های جنسی، سنین، توانایی‌ها، فرهنگ‌ها و دیگر هویت‌ها بخشی از مشکل است. مشکل دیگر هم نبود احزاب سیاسی جایگزین است که به‌عنوان نماینده‌ی ارزش‌ها، نیازها و جهان‌بینی افراد، انگیزه مشارکت اجتماعی را بالا می‌برند.

در چنین شرایطی، واضح است که جامعه مدنی نمی‌تواند به روش‌های پیشین ادامه دهد، زیرا آن روش‌ها کافی نبوده‌اند.

جامعه‌ی مدنی محدودشده چگونه به نظر می‌رسد؟

اگر بخواهیم تصویری از جامعه مدنی محدود شده به نمایش بگذاریم، شاید بد نباشد به وضعیت جامعه مدنی و گروههای اجتماعی از جمله گروههای مستقل کارگری در «ایران» نگاه کنیم. در چنین شرایطی، گزینه‌های ما به‌طور فزاینده‌ای محدود می‌شوند. ممکن است به ما بگویند چگونه رفتار کنیم، با چه کسانی در ارتباط باشیم، چه چیزی بگوییم و یا چه کارهایی انجام ندهیم. انتخاب‌های شخصی ممکن است محدود شود، زیرا سازمان‌های اجتماعی با تهدید به شکایت‌های قانونی، تحریم‌های اقتصادی یا حتی فعالیت غیرقانونی مواجه می‌شوند . آزادی بیان، دسترسی به آموزش و حق اعتراض به‌شدت محدود می‌شود و فعالان اجتماعی با بازداشت و محکومیت‌های سنگین قضایی و اداری مواجه می‌شوند.

اقتدارگرایی چگونه خود را نشان می‌دهد؟

مطالعات ساختارهای قدرت سیاسی نشان می‌دهد که اقتدارگرایی اغلب توسط یک خودکامه یا یک گروه کوچک (الیگارشی) که برای حفظ قدرت خود تلاش می‌کنند، اعمال می‌شود. استفاده از تاکتیک‌هایی مانند انتشار گسترده‌ی اخبار جعلی، انگ‌زنی به گروه‌های خاص، ایجاد ترس و توجیه محدودیت‌های آزادی بیان و تجمع از ابزارهای کلیدی این رژیم‌هاست. نادیده‌گرفتن قانون به یک رویه‌ی عادی تبدیل می‌شود؛ مطبوعات مستقل و نهادهای عمومی هدف قرار می‌گیرند، و این مسیر را برای فساد و انتقام‌جویی سیاسی هموار می‌کند. در چنین محیطی، جامعه‌ی مدنی باز و پویا چیزی جز یک رؤیای دور نخواهد بود.

چگونه می‌توان از این روند جلوگیری کرد؟

علی‌رغم اینها خوشبختانه، تاریخ به ما درس‌هایی از کسانی که با رژیم‌های اقتدارگرا روبه‌رو شده و بر آن‌ها غلبه کرده‌اند، ارائه می‌دهد. این پیروزی‌ها یادآور این نکته هستند که در بحران، فرصت نیز وجود دارد و ایجاد تغییر حتی در سخت‌ترین شرایط نیز ممکن است.

به این مثال‌ها توجه کنید:

صربستان: جنبش دانشجویی Otpor در سال ۲۰۰۰ با سازمان‌دهی گسترده موفق شد دیکتاتوری اسلوبودان میلوشویچ را سرنگون کند.

شیلی: از ۱۹۷۳ تا ۱۹۹۰، گروه‌های متنوعی از زنان، دانشجویان، کارگران، هنرمندان و کلیساها با ایجاد شبکه‌های کوچک و قابل اعتماد، جنبشی خلاق و مقاوم ساختند که در نهایت به پایان دیکتاتوری پینوشه انجامید.

دانمارک: در دوران جنگ جهانی دوم، مردم این کشور با روش‌هایی چون «مذاکره در حالی که اعتراضات ادامه دارد» و عملیات نجات یهودیان، در برابر نازی‌ها ایستادگی کردند.

حقوق مدنی آمریکا: جنبش حقوق مدنی در آمریکا از طریق اعتصابات، تحریم‌ها و آموزش‌های استراتژیک توانست قوانین تبعیض‌آمیز را به چالش بکشد.

فیلیپین: انقلاب زرد ۱۹۸۳–۱۹۸۶ با تکیه بر اعتراضات غیرخشونت‌آمیز و همبستگی طبقاتی، رژیم مارکوس را سرنگون کرد.

کنیا: در سال ۲۰۲۴، جنبش جوانان کنیایی با بسیج گسترده و استفاده‌ی خلاقانه از رسانه‌های اجتماعی، دولت فاسد را مجبور به عقب‌نشینی کرد.

با وجود این تجربیات، جنبش‌های اجتماعی که در خطر تهدید فضای مطالبه‌گری قرار دارند، چگونه باید پیش بروند تا از یک سو از حرکت بازنمانند و از سوی دیگر به نتیجه مطلوب برسند؟!

در پاسخ به این پرسش، چند راهکار پیشنهاد شده که برای کنشگران صنفی و کارگری که در ایران و در شرایط پرمخاطره فعالیت می‌کنند، مفید است:

۱. گروه هدف خود را پیدا کنید و یک شبکه‌ی قوی بسازید!
تنها عمل نکنید؛ به‌صورت جمعی کار کنید. گروه‌های کوچک، چابک و غیرمتمرکز قدرت بیشتری برای مانور دارند.

۲. نقش خود را مشخص کنید و حقایق را افشا کنید!
تخصص‌ها و نقاط قوت خود را بشناسید. با آگاهی و آموزش، مقابل اطلاعات نادرست بایستید.

۳. ساختار فعالیت خود را تقویت کنید!
خود را از نظر حقوقی، امنیتی، رسانه‌ای و سازمانی آماده کنید.

۴. نوآوری و چشم‌انداز داشته باشید!
از هنر و فرهنگ، برای ایجاد تغییرات اجتماعی کمک بگیرید. راهکارهای مختلف، از اقدامات جسورانه گرفته تا روش‌های غیرمستقیم برای درگیر کردن افکار عمومی را آزمایش کنید.

۵. استراتژیک عمل کنید و از خود بپرسید آیا اقدام شما، منجر به افزایش قدرت گروه می‌شود!

برنامه‌ریزی راهبردی داشته باشید. گاهی اقدامات کم‌حجم و پنهانی ضروری است.

۶. با هم‌پیمانان همکاری و ائتلاف تشکیل دهید!
با گروه‌های مدنی، مذهبی و در صورت امکان با سازمان‌های حقوق بشری ارتباط برقرار کنید.

۷. مثل آب باشید!
انعطاف‌پذیر باشید. استراتژی‌های خود را به‌روز نگه‌دارید و به تغییرات واکنش نشان دهید.

در نهایت نباید فراموش کرد که گسترش فعالیت گروههای تندرو چه در ایران و چه در سراسر جهان، تنها تهدیدی برای آزادی‌های فردی و اجتماعی نیست، بلکه می‌تواند به افزایش سرکوب سیاسی، تضعیف نهادهای دموکراتیک و حتی درگیری‌های داخلی و بین‌المللی منجر شود. مقابله با این خطر نیازمند آگاهی‌بخشی، تقویت جامعه مدنی، بازسازی اعتماد عمومی به سیاستمداران دموکرات و ارائه راه‌حل‌های اقتصادی و اجتماعی جایگزین است.

این روزها بیش از هر زمان دیگری، دفاع از دموکراسی و آزادی‌های مدنی به اقدامی حیاتی برای حفظ حقوق بشر و جلوگیری از فروپاشی نظام‌های مردم‌سالار تبدیل شده است.

وظیفه‌ی ما کنشگران اجتماعی در هر دسته و گروهی، گسترش قدرت مردم و گروه‌هایی است که آنها را نمایندگی می‌کنند. گرچه مردم بسیاری از وضعیت ناراضی‌اند، اما هنوز وارد عمل نشده‌اند. برای تغییر، باید بتوانیم این افراد را به‌سمت کنشگری سوق دهیم.

در چنین شرایطی باید چشم‌اندازی برای آینده ساخت که برای همه افراد و گروهها، جایی داشته باشد. اگر نتوانیم زندگی را برای همه بهتر کنیم، ممکن است برخی از مردم علیه ما بایستند.بنابراین بهتر است، انعطاف‌پذیر بمانیم و «مثل آب» جریان داشته باشیم.

اینجا را هم نگاه کنید

ضرورت انتشار دستاوردهای کنش‌های کارگری: نتیجه اعتراض، ادامه مسیر را مشخص می‌کند!

 تارنمای داوطلب : آن دسته از افرادی که اخبار کارگری را دنبال می‌کنند، معمولا به …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.