گفتگوی تارنمای داوطلب با یک فعال کارگری مجتمع هپکو
گزارشگران: فائقه اشکوری – شیوا شیوا
بیشتر رهبران جنبش اعتراضی حفظ هپکو تا آخر سال بازنشسته میشوند و تا پنج سال دیگر، با بازنشستگی آخرین سری کارگران استخدامی، شاید غول هپکو به یک شرکت مونتاژ و خرید و فروش تبدیل شود و زمینهایش به صرف برجسازی و انبوهسازی برسد.
مجموعه عظیم هپکو به گفتهی کارگرانش ظرفیت ساخت هواپیما را دارد. هپکو در رقابت و تعامل با بزرگان صنعت راهسازی چون کوماتسوی ژاپن، لیبهر آلمان و دیگر غولهای این عرصه بود که در میانه دهه ۸۰، در دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، به شکل عجیبی طی یک مزایدهی ناشفاف و پرچونوچرا ناگهان به بخش خصوصی واگذار شد.
مجتمع صنعتی بزرگی که پیش از انقلاب و در سال ۱۳۵۴، فعالیت رسمی خود را با ۳۰۰نفر آغاز کردهبود، بعدتر در دوران جنگ ۸ ساله ایران و عراق، به بزرگترین غول صنعت ماشینآلات راهسازی در خاورمیانه تبدیل شد. این روزها کارگران هپکو هر هفته به دفتر مدیرعامل فشار میآورند تا قراردادهای شفاهیشان رسمی شود، بدهیهای بدهکاران به هپکو پرداخت شود، تولید رونق بگیرد، ماشینآلاتی که در هپکو میتواند تولید شود، از خارج وارد نشود و با رونق تولید، دست کم شرکت تا پنج سال دیگر سر پا بماند؛ اما هنوز مانده تا قراردادهای شفاهی را بر روی کاغذ بیاورند.
هپکو و سرگذشت یک دهه اخیر آن، نمونهای مثالزدنی از عواقب خصوصیسازیهای بیضابطه در ایران است.
پس از واگذاری به بخش خصوصی، به تدریج، عواملی چون تغییر در رویکرد تیم مدیریتی هپکو و افزایش واردات ماشینآلات چینی به کشور از محل رانت داده شده به نزدیکان دولت، امنیت شغلی کارگران را در معرض تهدید قرار داد و از آن پس اعتراضات صنفی در این واحد صنعتی آغاز شد. اوج اعتراضات صنفی کارگران هپکو در فاصله سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۸ صورت گرفت. حضور نمایندگان کارگری در جلسات متعدد و استمداد از مقامات استانی و کشوری افاقه نکرد و در نهایت چند مرتبه کار به بستن مسیر راهآهن شمال-جنوب اراک کشید. مطالبه کارگران فراتر از آنچه در تصاویر رسانهها از سفرههای خالی نمایش داده میشد، نگرانی نسبت به ادامه مالکیت بخش خصوصی بود.
از تابستان ۹۸ و به دنبال گسترش تجمعات کارگری که به بازداشت بیش از ۴۰ نفر از کارگران هپکو و برخورد امنیتی با این اعتراضات صنفی انجامید، با دستور ویژه حسن روحانی به سازمان خصوصیسازی، بحث بازگشت هپکو به بخش دولتی مجددا مطرح شد. کارگران هپکو میگویند با وجود برخی اقدامات از جمله تبرئه کارگران بازداشتی هپکو از احکام قضایی؛ به دلیل مشخص نشدن تکلیف واگذاری، نگرانی از توقف فعالیت و تغییر کاربری کارخانه به دغدغه جدی کارگران هپکو تبدیل شده است.
قرارداد بستند تا ساکت شویم!
یک کارگر شرکت هپکو که نخواست نامش فاش شود، در گفتگویی مفصل در ارتباط با وضعیت این روزهای هپکو به «داوطلب» میگوید: بچههای هپکو در این ۷-۸ساله برای حفظ کارخانه تلاش زیادی کردند و زحمت زیادی کشیدند. بابت این قضایا حتی پروندههای قضایی هم برای فعالیتهای صنفی بچههای هپکو باز شد. حالا هم مدتیست برای این که بتوانند بچهها را ساکت کنند، قراردادهای شفاهی بستهاند. ولی به صورت کتبی، فعلا چیزی در اختیار ما نگذاشتهاند که بگوییم هپکو آیندهی خوبی دارد یا ندارد. به نظر من، هدف تیم سهامداران اصلی و مدیران هپکو این است که بچهها را تا یک مدتی سرگرم کنند، تا سال ۱۴۰۰ که حدود چهارصد تا پانصد نفر از بچههای هپکو بازنشسته شوند. واقعیت را بگویم، هپکو به دست کسانی افتاده که دنبال صنعت و تولید نیستند.
پروژه زمینخواری با فروش کارخانهجات
این فعال کارگری با اشاره به این که؛ این تنها هپکو نیست که در پی خصوصیسازی بیضابطه در معرض فروپاشی قراردارد، ادامه میدهد: از سال ۸۷ یعنی در زمان «عطاریان» به دنبال حواشی که خصوصیسازی برای هپکو به وجود آورد، تلاشهایمان را برای حفظ این کارخانه شروع کردیم. کارخانه هپکو پیش از انقلاب راهاندازی شد ولی حالا دیگر در بافت شهری قرار گرفته و اینها (مدیران) قرارداد بافت شهری را در اختیار دارند- ما حتی نقشههای ساخت و ساز محل هپکو را زمان عطاریان به دست آوردیم-، متوجه شدیم اینها به دنبال ساخت و ساز هستند و اصلا میخواهند کارخانه هپکو را تعطیل کنند. نه تنها کارخانه هپکو را- حتی کارخانه ماشینسازی، واگنپارس، حتی کمباین و اینها در بافت شهری قرار گرفتهاند- به قول خودشان میگفتند «زمینهایشان را خریدهایم».
پشت پردههای خصوصیسازی
باجناقبازی زنگنه و دوستان!
این فعال کارگری در ادامه صحبتهایش در پاسخ به این پرسش که برای حفظ کارخانه چه اقداماتی انجام دادید و فکر میکنید این اقدامات تا چه حد اثربخش بوده است، میگوید:
کارخانه هپکو یکی از بزرگترین سازندههای ماشینآلات سنگین مثل گریدر، لودر، بولدوزر و غلتک است. اگر از داخل کارخانه هپکو بازدید کنید متوجه میشوید که این کارخانه توانایی ساخت هواپیما را هم دارد. از طرفی هپکو بزرگترین تجهیزکننده ماشینآلات سنگین در جبههها بود که در جنگ هم استفاده شد- البته ما آن موقع کمسن بودیم اما وقتی این عظمت را در هپکو دیدیم و متوجه شدیم در حال از دست دادن چه ابرقدرتی هستیم، خودمان به فکر چاره و دفاع از این کارخانهی بزرگ افتادیم. ولی متاسفانه باند بزرگی که پشت خصوصیسازی هپکو وجود داشت، -باند زنگنه وزیر نفت است- که متاسفانه بزرگترین باعث و بانی زمینخوردن هپکو بودند. عطاریان باجناق ایشان است. آیا برای شما قابل قبول است که یک دکتر داخلی و دکتر گوش بشوند اعضای هیات مدیره و یک خانم خانهدار بشود رییس هیات مدیرهی مجموعهی به آن عظمت؟! برای ما که قابل قبول نبود. ما وقتی عظمت این کارخانه را میدیدیم افسوس میخوردیم و اشک در چشمهایمان جمع میشد که آیا واقعا میخواهند این کارخانه را جمع کنند؟ یعنی ما این قدر بیعرضهایم که اجازه بدهیم که اینها به این راحتی کارخانه را جمع کنند؟ خوشبختانه با حمایت دوستان و حتی یک سری از ارگانهای دولتی و تلاش خودمان و محافظهکاری که در کارهایمان داشتیم توانستیم یک سری چیزها را حفظ کنیم و به هدفی که داشتیم برسیم.
این فعال کارگری با اشاره به این که افزایش انبوهسازی در اطراف واحدهای صنعتی در سالهای گذشته با هدف زمین خوردن این واحدها در درازمدت دنبال شده، میگوید: هدف اینها به جای رونق تولید و رشد صنعت، بیشتر به دست آوردن سود و پول از راه برجسازی است. در اطراف هپکو تعداد ساختمانها بسیار زیاد است و این ساخت وسازها حتی به پشت مجتمع ماشینسازی هم رسیدهاند. اینها اقتصاد برایشان مهم نیست. چون اصلا اقتصاددان نیستند، اصلا فکر مملکت نیستند، فکر تولید نیستند. شدهایم عین زالو. فقط بخوریم! برایشان مهم نیست. رک بگویم، افراد بیسواد از نظر اقتصادی در راس امور قرار گرفتهاند.
روشهایی برای جلوگیری از برچسبزنی سیاسی
«از بیانات رهبری استفاده کردیم»
به گفته این فعال کارگری، کارگران معترض هپکو در این مسیر سختیهای زیادی را تحمل کردند و با استفاده از برخی راهکارها تلاش کردند مطالبات را در مسیری هدایت کنند که مسولین را ملزم به پاسخگویی در خصوص وضعیت هپکو کند. او در این رابطه میگوید: « بیشتر دنبال آن بودند که به ما برچسب سیاسی بزنند و از راه سیاسیکردنمان، ما را زمین بزنند ولی خوشبختانه با طرز فکری که ما خودمان داشتیم نتوانستند. ما بیشتر از بیانات رهبری استفاده کردیم. اگر تظاهرات و اعتصابات ما را دیده باشید، ما عکسهای رهبر را روی بنرها میگذاشتیم و گفتههای رهبر را زیرش مینوشتیم. -سخنانی که رهبر کرده بود برای حفظ کارخانه هپکو یا حفظ صنعت- این گفتهها دلایل محکمی شده بود برای ما که بتوانیم از آنها برای حفظ کارخانه استفاده کنیم. برگ برنده ما بیشتر اشاره به صحبتهای رهبر بود و بنرهایی که به دست میگرفتیم.
این فعال کارگری در ادامه به عدم همراهی تشکلهای کارگری مثل «خانه کارگر» از جریانهای صنفی کارگری که بر علیه سیاستهای خصوصیسازی اقدامات اعتراضی انجام دادهاند، میپردازد و میگوید: ارتباط گرفتن با خبرنگارها و روزنامهنگارهایی که به دنبال حفظ کارخانه و در پی حق و حقوق کارگر بودند هم از نظر و بعد رسانهای به ما کمک کرد. اما متاسفانه از حزب کارگری (کمکی ندیدیم) کسانی مثل محجوب- که خودشان را «خدای کارگران ایران» میداند ولی توی این پانزده سال کوچکترین قدمی برای این کارگرها بر نداشتند. ولی بیشتر بچههای ما- که در راس قرار گرفته بودیم خانواده شهید، برادر شهید، عموی شهید، یا ایثارگر بودیم. ما با سیاست و طرز تفکر و علاقه و اقتداری که داشتیم، توانستیم به هدفمان، حفظ هپکو، برسیم.
« از خودمان راضی هستیم!»
به گفته این فعال کارگری، تجربه همکاری و مشارکت کارگران برای حفظ هپکو، تجربهای ارزشمند بوده که باعث افزایش روحیه کار جمعی در بین آنها شده است. من از نظر ارزیابی به بچههای هپکو بیست میدهم. واقعا ما را حمایت کردند، زحمت زیادی کشیدند. ما آسیبهای زیادی دیدیم، ما اشکها و گریهها دیدیم، خانوادههایی دیدیم که از هم پاشیده شد و طاقت نیاوردیم که ببینیم این خانوادهها خیلی راحت دارند از هم جدا میشوند. در روحیهی ما خیلی تاثیر داشت و الان به جرات بگویم که ما سرمان را بالا میگیریم. بچهها از عملکرد خودشان راضی هستند. چرا راضی نباشیم؟
بیشتر بچه های ما در دو جبهه جنگیدند؛ بیشتر بچههای ما قهرمانهای ورزشیاند. ما طی ده سال اخیر هم تمرینات ورزشی خودمان را ادامه دادیم و هم هپکو را نجات دادیم. یعنی بچههای ما هم قهرمان ورزشی بودند هم قهرمان حفظ هپکو.
ما دهسال برای حفظ هپکو جنگیدیم و سرمان را هم بالا میگیریم و به ویژه این که نتوانستند یک برچسب سیاسی به ما بزنند و بهانهای بگیرند. ما دستشان بهانه ندادیم. اینها دنبال کوچکترین روزنه بودند که بتوانند ما را سرکوب کنند و کارخانه هپکو را زمین بزنند. حالا دیگر بعد از این نمیدانم چه اتفاقی برای هپکو میافتد؛ ما برویم، هپکو آیا بماند یا نماند ولی ما تلاش خودمان را کردیم و امیدواریم سالیان سال، هپکو باقی بماند.
«زنده ماندن هپکو، دست ما نیست»
گرچه این فعال کارگری از اقدامات کارگران معترض هپکو به عنوان تجربه موفق یاد میکند اما میگوید با وجود این اقدامات و تلاشها، آینده هپکو همچنان نامعلوم است. «قولهایی دادهاند. یک سری کارهای پروژهای گرفتهاند و با شارژ قراردادهای صنعتی مثل غلتک و اینها که برای ما فرستادهاند- مثل قراردادهایی که با خاتمالانبیای سپاه بستهاند- اما به نظر من نگهداشتن هپکو فقط تا چهار-پنج سال آینده مد نظرشان است. یعنی تا زمانی که بتوانند بچههایی که تا سال ۸۰ به کارخانه وارد شده بودند را بازنشسته کنند. تا آن زمان، صددرصد این کارخانه را حفظ میکنند تا بچهها بازنشسته شوند. گمان من این است که زمانی که بچهها بازنشسته شوند دیگر خبری از هپکو و صنعت هپکو در اراک نخواهد بود؛ این مجموعه را کوچک میکنند و یک مجموعه مونتاژ یا خرید و فروش تحویل میدهند.
بیشتر بچههای لیدر که در حال حاضر اعتراض کارگران هپکو را رهبری میکنند، تا آخر این سال بازنشسته میشوند. تا زمانی که این بچهها هستند سعی میکنیم که کارخانه را حفظ کنیم؛ دیگر بعد از آن مشخص نیست آخر و عاقبت هپکو به کجا میرسد.»
این فعال کارگری ادامه میدهد: زنده ماندن هپکو دست ما نیست، زنده ماندن هپکو دست دولتمردان ماست. اگر بخواهند این کارخانه را حفظ کنند که متاسفانه گفتم، دولتمردان ما دنبال اقتصاد نیستند، دنبال متخصص نیستند، بیشتر دنبال متعهدند. من نمیتوانم واقعا این ارزیابی را داشته باشم که آیندهی هپکو واقعا چه میشود. واقعا میسوزیم و اذیت میشویم که نمیدانیم آینده چه جوریست. ما سیاست خاص خودمان را در حفظ کارخانه به خرج دادیم و به خرج خواهیم داد.
زمانی که مدیرعامل قدیمی این کارخانه، آقای رفیعی آمد ما با ایشان اتمام حجت کردیم که اولویت یکم ما بحث کار است. حتی بحث حقوق نیست؛ ما از شما کار میخواهیم، شما باید برای ما کار بیاورید، تولید بیاورید تا بتوانیم دوباره ماشینآلاتمان را تولید کنیم. دوباره گریدر تولید کنیم. دوباره لودر تولید کنیم؛ ایشان هم چنین قولهایی به ما دادند ولی ما از پشت پرده خبر نداریم که ایشان با وزرا و دولتمردان چه کار میکنند و چه کارهایی انجام میدهند. ولی هر هفته پیگیر هستیم، بلا استثنا، حداقل یک تلنگری میزنیم. تلنگرهای سختی هم میزنیم و پیگیر هستیم و تا زمانی هم که در هپکو هستیم پیگیر خواهیم بود و برای حفظ هپکو تلاش میکنیم ولی متاسفانه بحث دیگری داریم که بحث حقوقی بچههاست؛ متاسفانه پایهی حقوقی بچهها پایین است، نسبت به تورمی که در مملکت داریم. ولی از این خوشحالیم که تونستیم این کارخانه را بر مبنای اولویت خودمان تا اینجا حفظ کنیم و اولویت بعدی بحث حقوق و دستمزد است.
در مستند «نان گزیدهها» ضعف صنعت ایران را تشریح کردیم
او همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا فعالیت صنفی کارگران هپکو در طول دوره اعتراضات کارگری در این شرکت مستند شده تا بتوان از تجربه فعالیت صنفی کارگران این مجتمع صنعتی برای ارزیابی موقعیت و پیشبرد فعالیت صنفی کارگران در سایر کارگاهها و مجتمعهای صنعتی استفاده کرد، میگوید: کمتر دنبال مستندسازی بودهایم. واقعیتش اجازه نمیدهند که خبرنگارها با بچهها ارتباط برقرار کنند. تنها مستندی که درباره ما ساخته شد، با کمک بچههای بسیج دانشگاهی دانشگاه تهران، مستند «نانگزیدهها» بود که بعضی از صحبتهای ما در آن مستند ثبت و ضبط شد. تنها مستندی که در تاریخ صنعت ایران از وضعیت کارگران ثبت شده همین مستند نانگزیدههاست که توانستیم ضعف صنعت ایران تشریح کنیم.
مردم از ما راضی بودند و ما را حمایت کردند
این فعال کارگری؛ نقش خانوادههای کارگران را مهم ارزیابی میکند و شهروندان را در همراه با اعتراضات صنفی کارگران میداند و میگوید: «متاسفانه مردم ما را در خفقان قرار دادهاند ولی به هر حال نقش مهم و اساسی را کسانی بازی کردند که از خانواده خود هپکو بودند. کسانی که بچههایشان در هپکو مشغول به کار بودند و دلشان میسوخت. مردم این ظلم را با چشم بینا میدیدند؛ وقتی اعتراضمان را به خیابان آوردیم، واقعا دلسوزی میکردند و همین توقع مردم از ما باعث شد در تظاهرات خیابانی کوچکترین کاری علیه مردم انجام ندهیم. سد معبر نکردیم، توهین یا مزاحمت برای مردم به وجود نیاوردیم. مردم از ما راضی بودند. از کنار خیابانها حرکت میکردیم و حتی خود استاندار از ما راضی بود و میگفت شما کوچکترین آزاری برای مردم نداشتید و فقط برای هدف خودتان میجنگیدید. ما راضی بودیم، هم ما از مردم راضی بودیم و هم مردم از ما. اما به جرات میتوانیم بگوییم بیشتر این فایلها و عکسهایی که از بچهها در اعتصابات گرفته شده، توسط مردم ثبت و ضبط شده. ما در جریان اعتراضات سعی میکردیم فیلم و عکس نگیریم چون اطلاعاتیها و خیلی از ماموران امنیتی اطراف ما دنبال فرصت بودند که از ما «سوتی»هایی بگیرند و ما مراقب بودیم بهانه دستشان ندهیم. ولی خوشبختانه مردم در کنار ما قرار گرفته بودند و بیشتر فیلمها و عکسها را مردم از ما تهیه کردند، یا خبرنگارهایی که کنار بچهها بودند. یا بچههای سیاسی که به دنبال کارهای سیاسی خودشان بودند، بیشتر از ما فیلم و عکس گرفتند. بحث جمع کردن فایلها و عکسها- مسلما ما داریم به دستمان رسیده و برایمان فرستادهاند همه را داریم و حتی در مستند «نانگزیدهها» از این فایلها استفاده شده. ما با چند اتوبوس به تهران رفتیم و در اعتراض به خصوصیسازی تجمع کردیم. آنجا هم خبرنگارها از ما عکس و فیلم گرفتند و همه جا منتشر شد و برای ما هم فرستادند. ولی ما خودمان به شخصه مجبور بودیم برای محافظت از خودمان از گوشی استفاده نکنیم ولی فایلها و عکسهایش هست.»
پروندهسازیهای سیاسی؛
«کار بدی نکردیم که بخواهیم تاوان بدهیم»
با وجود تلاش کارگران هپکو برای پرهیز از سیاسی شدن، پروندهسازی برای کارگران معترض هپکو در این سالها از سوی قوه قضائیه ادامه داشت. این فعال کارگری در پاسخ به پرسشی در خصوص ارزیابی مجموعه اقدامات قوه قضائیه در ارتباط با اعتراضات صنفی کارگران هپکو و شیوه برخورد با کارگران معترض میگوید: همانطور که گفتم {کسانی} بیشتر به دنبال سیاسی کردن ما بودند ولی ما تلاش کردیم که سیاسی نشود. باید بگویم که ما واقعا در این قضیه بیگناه بودیم و بیشتر هم به دنبال حق و حقوق خودمان بودیم، نه دنبال کار سیاسی یا هدفهایی که خیلی افراد دنبالش بودند. ما تمام تلاشمان حفظ هپکو بود. یک- اولِ همه، حفظ هپکو و دوم، حقوق و مزایامان. به هیچ وجه به دنبال جنجالهای سیاسی نبودیم که بخواهند از ما استفاده سیاسی کنند. ما کار بدی نکردیم که بخواهیم تاوان بدهیم. ما یا باید بگوییم تشکر میکنیم یا نمیکنیم، همین که از دادگاه بیرون آمدیم باعث افتخارمان است و باید بگوییم که تشکر میکنیم، بیشتر ازآقای کریمی، رییس سپاه استان مرکزی که بیشتری تلاش را ایشان برای حفظ کارخانه هپکو انجام داد. ایشان از بچههای هپکو حمایت کرد؛ ما کار سیاسی نکرده بودیم. از قوه قضاییه هم تشکر میکنیم که این پرونده را بالاخره ختم به خیر کرد و ما به آغوش خانوادهمان برگشتیم.
چون رنجکشیده هستیم، از هفت تپه حمایت کردیم
همزمان با گسترش اعتراضات صنفی در هپکو، سایر مجتمعهای صنعتی از جمله نیشکر هفت تپه نیز در سالهای گذشته موج اعتراضات صنفی را تجربه کردهاند. از این فعال کارگری در هپکو در خصوص میزان ارتباط جریانهای کارگری با یکدیگر پرسیدیم. او میگوید: با حوزههای دیگر ارتباط نداریم، اما اولین گروهی از کارگران که از بچه های هفت تپه حمایت کردند ما بچههای هپکو بودیم که با میل و رغبت فراوانی از این بچهها حمایت کردیم. چرا، چون خود ما رنج کشیده مسائل کارگری هستیم و تا آخرین نفس هم از این کارگران حمایت میکنیم ولی میگویم- با هیچ حزب و تشکل کارگری ارتباط نداریم.
این فعال کارگری، درهای مجموعهی هپکو را به روی مخاطب گشود: «اگر شما از این مجموعه بازدید میکردید میدیدید که چه عظمت و پتانسیلی در آن وجود دارد». وی در پایان گفتگو تاکید کرد که بچههای هپکو ورزشکارانی که با تمام توان برای حفظ هپکو جنگیدهاند، هپکو را تا زمان بازنشستگی خود هرطور شده حفظ خواهند کرد. همانگونه که کارگران هپکو به خاطر مردم در طی سالهای جنگ با تولید خود به کمک جبههها شتافتند، اکنون نیز مردم باید بدانند در هپکو چه میگذرد و صدای کارگرانی باشند که مراقباند پیگیریهایشان برای ادامهی کار هپکو، برچسبهای مختلف نخورد. آنها کار و تولید میخواهند.